شمع و گل و پروانه ی کاشانه مان را نسوزانیم

دسته: عمومی
بدون دیدگاه
چهارشنبه - 30 آبان 1397

ماهی هایِ قرمز حوض جاری زندگی مان را اسیر تُنگ خودخواهی مان نکنیم و
گُل های بشکفته از گلستان خوبی ها و صبوری مان را پژمرده لذایذ پوچ مان نکنیم.
و آن هنگام که چیدمان شاخ و برگِ سبز آرامش و زیبایی های زندگی، خوش رنگی و خوش نقشی می کند به شرط تکامل و کسب آرامش نسبی با ابزار محرک و بی فایده خرابش نکنیم!
«و زمانی که نبایدهای روزگار جای خود را به بایدها می دهد و آنچه می خواهد نمی شود میل مان ، و رنگ و جلای سبزینه داشته هایمان سرد و بی روح، و ابرهای استجابت مان پراکنده می شود، با تمسک به ابزاری پلید و به ظاهر زیبا و تسکین بخش، سرابی از امید و آرزو را پرورش آینده مان ندهیم»
«مرسوم است که می گویند قلیان ها را گلدان کنیم» و چه زیبا گفتند.
قلیان؛ ابزاری پلید که متأسفانه با خوش نقشی و ظاهری موجه جای خود را به شکل گسترده در بین اقشار مختلف جامعه بخصوص کانون گرم خانواده، نسل جوان و تجمعات جوان پسند باز کرده در حالی که بسیار هزینه آور و مخرب می باشد.
ترجیحاً به آسیب های جسمی و نکات قابل توجه پزشکی که بی شک عاری از سموم مختلف می باشد، ورود نخواهیم کرد و آن را به مراجع ذیصلاح می سپاریم که گاهاً نکات گوش زد کننده ایشان را از طریق رسانه ها و ابزارات محدود فرهنگی و اجتماعی شاهد هستیم. اما متأسفانه از نگاه اجتماعی به آسیب های آن در حوزه های مختلف هیچ توجهی نمی شود که کاملاً طبیعی است!
البته نه اینکه مؤسسات خیریه قدرت و شرایط دخالت و نظریه پردازی در این حوزه قابل تأمل و حائز اهمیت را داشته باشند: اما یادآوری و تأمل در آن از زوایای دیگر این معظل فراگیر و قابل دسترس، می تواند ره گشای تذکرات و توجهات بیشتری باشد.
لذا اینکه گفته شد کم توجهی اجتماعی آن طبیعی ست، برمی گردد به حوزه پیشگیری!! که صراحتاً اقدامی نمی شود. چون ذاتاً در جامعه کنونی ما تعریف جامع و کاملی از پیشگیری و درمان قبل از وقوع ناهنجاری ها نشده است. بدان معنا که تا اتفاقی ناگوار و معضلی بخصوص اجتماعی در (مسائل روزمره) فرضاً دخانیات و درگیری اقشار مختلف با مواد مخدر که قلیان یکی از خطرناکترین آنها می باشد نیافتد و تبدیل به بحران نشود، شخص یا اشخاص حقوقی اقدام خاصی نمی کنند مگر بعد از وقوع و صرفاً جهت درمان!
فرض مثال همین قلیان خوشکل و خوش نقش در تصویر فوق که در خانواده ها بشدت موجه و پذیرفته شده و در دست گرفتن آن در جنسیت و سنین مختلف آنچنان شماتت نمی شود! و در کنار آن شاهد دورهمی های مغایر شرع، عرف و اخلاق خواهیم بود که موریانه مانند در اصول و ستون سلامت اخلاق و روان جوامعی چون خانواده و تجمعات مختلف دوستان رخنه کرده و به معضلات مبدل خواهد شد.
لازم بذکر است بی شک بیان چنین مسائلی دال بر مخالفت با تفریحات و نشاط جامعه نمی باشد، بلکه به شدت انتقادیست که متوجه شکاف های خالی نشاط، شادی و تفریح مردم عزیزمان بخصوص قشر جوان می باشد! «که فی الحال در مصرف انواع دخانیات با ابزار آلات مختلف بخصوص قلیان در تجمعات و دورهمی های مختلف خانوادگی و دوستانه، بخصوص نسل جوان مرسوم و گل سرسبد محفل مان شده، با قدری تأمل و از نگاهی عمیق و طی کردن مسیری که بسیاری از معضلات پیش آمده را ریشه دار می کند، طبعاً وابستگی به مواد مخدر و تسکین گرفتن از این وادی مخرب و خانمان سوز با هر روش و سبکی، سنتی و امروزی، طبیعی یا صنعتی می تواند هرچه بیشتر به افزودن آسیب های اجتماعی و فراهم نمودن ناهنجاریها دامن بزند.»
لذا شاید استفاده علنی آن از نگاه عمومی، آنچنان بد و شکننده نباشد! اما همان استفاده کردن آن «صرف اینکه خطر و آسیبی ندارد، عادت نمی شود و اعتیاد آور نیست، بسیار حائز اهمیت است».
قلیان علاوه بر اینکه از لحاظ سموم بسیار خطرناک هست، اعتیاد آور و از همه مهمتر بنابر تجارب و ریشه یابی ها، منجر به آشنایی و حس تجربه کردن دیگر مواد مخدر خواهد شد!! همچنین قضاوت و ورود به حس جمع گرا بودن مصرف قلیان و روش استفاده خاص آن از زوایای مختلف را به عهده آنچه در اطرافمان در قالب آسیب های اخلاقی، منافات شرع و ناهنجارها دیده ایم، می سپاریم!!
اما در کل اشاره به کنایه و مفهوم عکسِ در نظر گرفته شده صرفاً به قلیان یا مصرف دخانیات مشابه آن و موجه بودن مصرف آن در اجتماع نیست! بلکه به گلدانی از آرامش و نظام زیبای خانواده اشاره داردکه همسر و فرزند و آرایش خانواده را عاشقانه و گلدان وار دور هم می نشاند که هر شاخ و گلی برگستره زیبای آن می افزاید.

و لذا وقتی عضوی از این خانواده، شاخ و برگی از این گلدان با غفلت و ندانم کاری و از سرِ هوس و خودخواهی و آنچه بیان می شود؛ اشکالی ندارد، عیبی نیست، درگیرش نمی شویم! و یا شرایط محیط و اجتماع، دوستان ناباب، مشکلات اقتصادی و شرایط روحی و روانی، عدم شناخت کافی به تحریک آمیز بودن ذات این بلای خانمان سوز، عدم اطلاع رسانی و آموزش کافی در مقاطع تحصیلی و اجتماعی بخصوص حوزه صاحب قدرتی چون خانواده درگیر این عارضه آفت زا می شود؛ خواسته و ناخواسته این آفت فراگیر، دیگر شاخ و برگهای این گلدان زیبا را درگیر ناملایمتی ها و عواقب خانمان سوز آن می کند!!
لذا ماهیانِ مظلوم حوض زیبای نقاشی مان را مسموم مشقت ها و ناهنجاری های اطراف مان می کنیم و عطر محبت و مهربانی را ارزانی خسارتهای مالی و جانی و آفت هوسمان می کنیم و گلستان خوش نقش عزت و شرفمان را پاسوز دود و آتش جهل و غفلت مان می کنیم و رقم می زنیم فاجعه ی اعتیاد را از لحاظ کمی به آمار سر به فلک کشیده ی موجود در جامعه ی مان! زیرا می دانیم و برایمان ثابت شده است که شکوفایی و مرمت طراوت مجدد این گلدان گسترده از آرامش و پر از جریان زندگی، بسیار دشوار است!
با یک نگاه اجمالی به حوزه درمان و اصلاح فرد معتاد، در قالب کمپ های ترک اعتیاد و البته طبق آمار موجود، تنها ۲۰ الی ۳۰ درصد از مراجعین و مددجویان به کمپ ها که برای درمان چه بصورت خود خواسته و چه اجباری مراجعه می کنند، درمان و بصورت بازتوان به جامعه برمی گردند. آن هم تمام شرایط و امکانات روحی، روانی و اقتصادی باید بنحوی مساعد باشد تا مجدد شخص درمان شده به اعتیاد روی نیاورد!!
مازاد برآن اصولاً دیده می شود شخص بازتوان و درمان شده و به قولی ترک داده شده، اولاً تا مدتی به نوعی درگیر شربت و مواد مشابه اعتیاد آور شیمیایی هست! دوماً و از همه مهمتر وقتی شخصی که پس از قصورات و شرایط منفعلانه و پل های پشت سر خراب شده و با دست و جیب خالی به جامعه برمی گردد، خود یک معضل هست که جای بسی بحث و بررسی دارد!!! «پس باید قبول کنیم که شکوفایی، مرمت و طراوت مجدد این گلدان گسترده از آرامش و پر از جریان زندگی، بسیار دشوار است!!»
کم رنگ بودن حوزه پیشگیری که متأسفانه از آن یاد شد و بر این حوزه تأکید بسیار داریم و جای آن در قوانین اجرایی و نگاه بازدارنده ی اجتماعی خالیست؛ «که چرا بگذاریم صدها و بلکه هزاران گل و گلستان از جریان و هوای پاکیزه زندگی، خراب بی اطلاعی ها، شرایط اقتصادی و ضعف های اجتماعی که به شدت در پدید آوردن و تزلزل این واقعه مهم تأثیرگذار هست، شوند؟!» مگر نه اینکه بسیاری از بندها و سلول های ندامتگاه ها محل تردد افرادی است که از شاخ و برگ پاک این خانواده جدا شده اند و آفت اعتیاد و مصرف دخانیات ذلیل شان کرده ، شده است.
مگر محتوای بسیاری از احکام پرونده هایی که راهروهای دادگستری چه خانواده چه کیفری را در برگرفته اند شاخ و برگهای جدا شده از این گلدان زیبا نبوده، مگر نه اینکه بسیاری از نیازمندان و آسیب دیدگان اجتماعی که دست نیاز به سوی من و شما دراز می کنند و برعزت نفس خود پا می گذارند چه سرپرست خانوار، چه زن و چه مرد، وامانده و طوفان زده همین بلای زمانه اند!
مگر نه اینکه هیچ معتاد و آسیب دیده ای از ابتدا معتاد نبوده؟! و اگر یک نگاه اجمالی به آمار و تجارب بدست آمده در حداقل اطرافمان کنیم گذشته از موارد نادری که یک نیازمند و مستحق در جامعه که ذاتاً در خانواده نیازمند به دنیا آمده، بسیاری دیگر پاسوز شرایط اجتماعی و معضلاتی چون اعتیاد و مصرف آن هستند.
آری، اگر انصافاً کمی به عقب برگردیم در دهه های اخیر واقعاً شرایط اقتصادی بسیار بدتری در جامعه و کمبود امکانات بشدت بیشتری را شاهد بودیم، حتی باید قبول کرد آموزش ها ضعیف ترو اطلاع رسانی ها در حد صفر بوده و تفریحات و نشاط هرگز در حد امروزه نبوده.
پس چرا با پیشرفت تکنولوژی و عصر ارتباطات آمار اعتیاد به هر نوع مواد مخدری در کشور و جامعه اطرافمان سربه فلک کشیده؛ چرا آمار طلاق های ثبت شده که ریشه در اعتیاد دارد و خانه خرابی و آوارگی های بعد آن، برهم ریختن چیدمان پراز آشوب خانواده و ده ها معضلی که در پس آن وجود دارد و به کرات در اطرافمان دیده و لمس کرده ایم زیاد و غیرقابل کنترل شده؟!
طلاق، زندان، فساد، ذلالت نفس، بی آبرویی، واماندن دیگر اعضاء خانواده، افت تحصیلی و ترک تحصیل فرزندان، عدم علاقه به حضور در جامعه و یأس و ناامیدی در خانواده ها، روی آوردن به جرم و جنایات، سرقت، بی غیرتی، وجود مجدد طلاق در آینده ی دیگر اعضاء خانواده، بالا رفتن آمار فقر و طبعاً معضلات پیرو آن که خود مقاله ها و انشاء ها را در پی دارد.
بی اعتمادی، کم رنگ شدن حس نوع دوستی و سست شدن هم بستگی بین مردم و خانواده ها تنها گوشه ای از آفات پژمرده شدن و آفت زدگی شاخ و برگی از این گلدان ترسیم شده و پرماجراست….!

لذا از برای بیان اوج ذلت و آوارگی و وابستگی به مواد مخدری که عمدتاً از یک نخ سیگار در خفا و یا دورهمی های قلیانی شروع می شود، همین بس که شخص معتاد حتی در نهایت بیچارگی و قعر چاهی که از نادانی آن چه آموزش ندیده و حاکمیت اجتماعی اش برای خود حفر کرده؛ باز تنها ناجی اش را مواد مخدر می داند!! ادامه دارد…

واحد فرهنگی مؤسسه خیریه و غیرانتفاعی شکرانه بافق


پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۲۷۳
برچسب ها:

You cannot copy content of this page