اردکان هم، شاخ و شانه کشید

دیدم، فرماندار اردکان حرفی زده و به نوعی به بهاباد تندی کرده. درخصوص معدن پردرآمد چادرملو. همان که بافقی ها از داستان جدائیش از شهرستان بافق و چسباندنش به حوزه اردکان، دل پرخونی دارند و چه نفرین ها که به باعثانش نکرده و نمی کنند.بعدها وقتی موضوع رای گیری ها پیش آمد، بخاطر همان ناخوشی و نارضایتی از دولت های سازندگی و اصلاحات، خشم خود را در پای صندوق و با برگه رای نشان دادند.

اما جناب فرماندار اردکان چه خط و نشانی برای بهابادی ها کشیده. با هم بخوانیم.

(به گزارش (ايسنا)- منطقه يزد در اردكان، “احمد كمالي” فرماندار اردكان در نشست خبری با مطبوعات و اصحاب رسانه، تصريح كرد: مدارک قانونی داریم که معدن سنگ آهن چادرملو در حوزه سیاسی اردکان قرار دارد و این را با ادله ثابت کردیم و حتی به مسئولين شهرستان بهاباد هم این مسئله گوشزد شد كه قبل از اين نيز قرار داشتن معدن چادرملو در حوزه سياسي اردكان در زمان دولت سازندگی مورد تایید کارشناسان قرار گرفته است).

البته دیگر بهاباد برای خودش رشید شده و از روزی که  به شهرستان ارتقاء یافته ، خیلی به من و شاید سایر بافقی ها ربطی ندارد که در حوزه آنها چه می گذرد و با مشکلاتشان چگونه روبرو می شوند. اما از آنجا که این جناب فرماندار حرف زوری زده و طوری سخن گفته که انگار، ما نمی دانیم این تندی و تندگویی از کجا آب می خورد، گفتم چند کلمه ای بنویسم.

همه می دانیم متاسفانه در ایران ما رابطه بر ضابطه می چربد. یعنی  خیلی از آدم های حقیر به مدد ارتباطی که با مرکز قدرتی دارند، قدی کشیده  و بزرگ شده اند و خیلی از شهرها به خاطر داشتن همین آدمهای مثلاً بانفوذ، صاحب جاه و جلالی شده اند.

یکی از دوستان به زیبایی نوشته بود که مشکل بافق، نداشتن همین آدمهای بانفوذ در دستگاههای سیاسی و اجرایی است.

همه می دانیم و مثل روز برامان روشن است که در استان یزد، به بعضی از شهرها بیشتر از آنچه که مستحق آن بوده اند، رسیدگی شده و برخی از شهرها را نیز در حدی که بایسته و شایسته مردم آن بوده، ارج ننهاده اند.

من سالها پیش، در نوشته ی این نکته را گوشزد کردم که مردم بافق، دیدگاه مثبتی نسبت به مرکزنشیان خود ندارند و معتقدند مرکزاستانی ها در حق آنها ستمی روا داشته و با نپرداختن به مشکلاتشان، خاطره بدی از خود در ذهن مردم این دیار برجا گذاشته اند.

این مسئله در دوره آقای هاشمی رفسنجانی و دولت سازندگی ایشان بوده و در دوره آقای خاتمی و دولت اصلاحات هم و الان نیز در دوره آقای احمدی نژاد و دولت عدالت.

مسئله جدایی چادرملو از بافق و الحاق آن به حوزه اردکان در دولت سازندگی با زدو بندهای سیاسی انجام شد. مردم بافق این را می دانند و بر بانیان آن درود نمی فرستند.

در دولت اصلاحات؛ اردکان با استفاده از رانت سیاسی، صاحب نماینده مستقل شد و مردم فهمیدند از کجا آب خورده و بر بانیانش درودی نمی فرستند.

در دوره عدالت محوری نیز، دهها گونه امتیاز شامل شهرهایی مثل یزد و اردکان و میبد شد، که باز سایر مناطق استان از آن محروم ماندند. باز هم مردم بر بانیانش درودی نمی فرستند.

امروز اگر فرماندار اردکان به تندی سخن می گوید و از حوزه سیاسی شهرش، حرف می زند به اتکا همان رانت و حق ویژه ایی است که بعضی دارند. ما به اینان نورچشمی ها می گوئیم.

خیلی مهم نیست که حوزه سیاسی یا جغرافیایی کجا باشد، مهم این است که مردم می فهمند و حسابی  می خندند وقتی کسی و کسانی، مثل فرماندار اردکان  برای آنها حرف می زند و اگر روزی گذر پوستشان به دباغ خانه این مردم بیفتد، حسابی نقره داغ خواهند شد.

محمد علی پور فلاح