صد در صد!!!
آخر پاییز بود وقت شمارش جوجه ها اما نمی دانم چرا در بافق ، زمستان نشده روسیاهی بر زغال ماند آن هم؛ صد در صد.
هفته آخر پاییز بود و بافق در بوته امتحانی چندباره ، بعضی ها در آن رو سفید شدند و بعضی ها روسیاه؛ صد در صد.
اصلا چه ربطی به پاییز دارد صندوقبان حلقه به گوشی گز نکرده قبائی که خود بر تن یک دوست و پشتیبان همیشگی پوشانده بود درید به اشتباه و حرکتهایی کرد اشتباه تر، صد در صد.
مقدمه بس است بروم سر اصل مطلب. اول می خواستم بنویسم داستان عزل مدیر شرکت سنگ آهن بافق در یک روز پنجشنبه و نصب مجددش در پنجشنبه بعد بازی ای بیش نبود برای انحراف افکار عمومی از ماجرای واگذاری سهام صندوق بازنشستگی اما بیشتر که تحقیق کردم دیدم صندوق مدتی است بی سر و صدا سهامش از سنگ آهن مرکزی را واگذار کرده به “دالاهو” نام شرکتی زیر مجموعه خودش.
دومین حدسم احتمال وثوق اخبار درگوشی پیچیده در شهر در چند ماه اخیر از ورود سازمان بازرسی به برخی پیمانهای چند سال گذشته مجموعه شرکت سنگ آهن و اقدامات قضایی که انجام شدنش همراهی افکار عمومی را می خواهد بود ، موضوعی که طی یک این هفته محقق شد، اما به یقین نرسیدم.
سومین احتمالی که با شنیدن خبر عزل، با دروغ بازنشستگی مدیر جدید به ذهنم خطور کرد ورود رحیمی به برخی خطوط قرمز بالادستی ها بود آن هم در عزل و نصب های انجام شده و عزل و نصب هایی که قرار بود انجام شود، عزلهایی که حتی دامن آقای خاص یعنی فامیل مدیر بالادستی را هم قرار بود بگیرد.
البته اصرار مدیر جدید درباره تقید به نظم حتی برای ویژه خوارهای همیشگی و سرشناس و سیاستهای مدیریتی که پسند خیلی ها نیست هم به ذهنم آمد، اما اینها را کوچکتر از این دیدم که به عزل یک مدیر بیانجامد آن هم عزل توسط یک مدعی دوستی نان و نمک خورده که چه عرض کنم تلاش چشیده در چالش ۹۳ برای ابقاء در مدیریت.
شک ندارم با من موافقید که هر جا پولهای کلان و ریخت و پاشهای وسیع مطرح است ویژه خواری و طمع ورزی هم هست و مدیری که اینها را در دستور کار نداشته باشد ماندنی نیست اما مطمئنم شما هم معتقدید بهانه ای که برای این عزل بدان چنگ زدند آنقدر بچه گانه بود که جز سرافکندگی برای پیشنهاد دهندگان و اجراکنندگانش بجا نگذاشت.
از سرافکندگی گفتم حیفم می آید اشاره ای به رفتار بسیار غلط برخی هواداران یا به پست و مقام رسیده ها و نوکیسه های مدیر قبل نکنم که در هفته گذشته چه تهدیدها که به نویسندگان و فعالین اجتماعی شهر نکردند و از مکرهایی مانند: بر نیزه کردن نام گندله و احتمال تعطیلی آن برای ترساندن شورای اسلامی کار، کرایه زبان مسوولین شهر برای تهدید دلسوزان یا رقیب تراشی از مدیر جدید برای نماینده در انتخابات آتی برای سرد کردن طرفداران نماینده و پیگیری نکردن حق نگویم .
نمی توانم در این مجال از شورای اسلامی شهر بخاطر مواضع ضعیفشان در این روزها به خاطر وابستگی برخی از ایشان به مدیر قبل انتقاد نکنم و به شورای شهرستان به خاطر استقلال و جسارتشان آفرین نگویم.
نمی توانم این جمله را هم خطاب به امام جمعه شهرمان که مردی دوران دیده و سرد و گرم زمان چشیده هست نگویم که از شما انتظار نداشتیم اینگونه به یک کارگر آن هم بین دو نماز بتازید و بی پناه ترین قشر جامعه که برای احقاق یک حق به نماز جمعه شما پناه آورده اند را با جملاتی که گفتنش از شما بعید بود تهدید امنیتی و انتظامی نمایید.
نمی توانم تفاوت داشتن یک نماینده بومی در مجلس و نداشتنش در زمانهای سرنوشت ساز را با یادآوری حوادث سال ۹۰ و ۹۳ برای همگان شفاف نکنم.
اصلا مگر می شود در ارتباط با هفته آخر پاییز نوشت و به کارگران شرکت سنگ آهن بافق به خاطر انتخابشان در شورای اسلامی کار تبریک نگفت و هوشمندی اعضا شورا که در این برهه دشوار خام تهدید و تطمیع نشدند را ستایش نکرد؟
بگذریم هر چه بود امروز یعنی اولین روز زمستان ۹۷ که من این مطلب را می نویسم رحیمی با استقبال مردم و کارگران، اصناف و نه مسوولین شهرستان!!!_ که همین نیامدنشان گویای فاصله خواست مردم و ایشان است _ دوباره سکان مدیریت شرکت سنگ آهن مرکزی را در دست دارد و اگر شش دانگ حواسش را جمع نکند بعید نیست از آنهایی که در چند سال گذشته در سمتهای مختلف با پول و امکانات سنگ آهن برای خود امپراطوری تسلط در لایه های مختلف کارگری و حتی جامعه گسترده اند و در لباسهای مختلف و با ایجاد رسانه سعی در قلب حقیقت و ایجاد خفقان در شهر داشته اند، چوبهایی لای چرخ حرکتش بببیند که محبوبیت زود هنگامش را سریع تر از آنچه می پندارد خدشه دار سازند.
محمد علی قاسم زاده بافقی
باسلام
جالبه که در این یک هفته که مدیر برکنار شده بود شرکت کاوشگران نصر بافق در معدن سه چاهون سریعا ۱۵ نفر نیروی جدید بدون مجوز گرفت.جالبتر اینکه بجر ۶ نفر که آزمون داده بودند بقیه سفارشی بودن.سه نفر سفارشی(فامیل نزدیک)…. سه چاهون که تاکید کرده یکی را به تراشکاری،یکی به انبار و دیگری به آپاراتی بروند.دو نفر سفارش ….بانک…..و….
دو ماه قبل هم شرکت یک نیروی کرمانی برای آهنگری آورد و گفت ماموریتی است و بعد ماندگار شد .جالبتر اینکه شش ماه پیش پانزده نفر نیرو باسابقه را به سنگ آهن داد به این علت که نیروی مازاد هستند و حالا دوباره نیرو گرفته و حق آنان را ضایع کرده.اگر به نیرو احتیاج دارد نیروهای باسابقه ای که به سنگ آهن داده برگرداند.