معرفی کتاب

خیلی سال نمی گذرد. شاید هنوز بشود با انگشت شمرد و گفت چند سال. خلاصه، چندی پیش، کنار یک رودخانه بزرگ و پر آب، توی یک دشت حاصلخیز و خوش آب و هوا، دهی بود. یک ده بزرگ و آباد، به نام “اصیل آباد”.
اصیل آباد بین روستاهای دور و برش، از هر لحاظ نمونه بود: گاوها و گوسفندها و بقیه چارپایان ده، چاق و چله و سالم. بچه ها و خوشحال و بانشاط، مردها قوی و کاری. زنها سالم و زرنگ و شاداب. خانه ها محکم و مرتب، کوچه ها تمیز و رو به راه. اجاق ها و تنورها همیشه روشن. همه شاد، همه راضی…
این کتاب که توسط نشر سوره مهر چاپ شده در رده کتاب های نقره ای این نشر پرمخاطب قرار کرفته است.
نویسنده کتاب هم آقای محمدرضا سرشار هستند که ظهرهای جمعه برامون قصه می گفتند و صداشون بسیار عالی و دل نشین بود.