اساس نامه ای خوبه که غریبه بنویسه!!!

دسته: مقالات
بدون دیدگاه
چهارشنبه - 28 فروردین 1398
یادم نمی رود در سال های اول انقلاب که دانش آموز بودم ایام دهه فجر شور و حال زیادی داشت مدرسه ها برنامه سرود و نمایش و … داشتند یکی از آن نمایش ها که در ذهن من باقی مانده است و می بینم هنوز هم همین گونه است براتون نقل می کنم :
دست فروشی تعدادی جاروی بافقی کنارش بود و جار می زد جاروی بافقی مثلاً ۲ تومن افراد از کنارش رد می شدند و کسی حاضر نبود بخرد !
شخص رندی از آن  جا می گذشت به دست فروش گفت: چقدر کاسب بودی؟
گفت: هیچی کسی نمی خرد!
مرد گفت: من کاری یادت می دهم که همه جاروهایت را بخرند!
دست فروش چه کاری؟!
رهگذر :بنویس جاروی مشهدی است فقط یکی از روی دفترچه می دهم به قیمت ۴ تومن !
مرد دست فروش گفت آقا دو تومن نمی خرند چهار تومن؟!
رهگذر گفت: تو این کار را بکن نتیجه اش را می بینی !
دست فروش گوش به حرف او کرد اطلاعیه زد جاروی مشهدی دونه ای چهار تومان فقط یکی با دفترچه مردم صف کشیدند و فروش خوبی داشت القصه …
چند روز پیش در جلسه ای که خودم هم فکر نمی کردم بعد از چند سال که بنده را دک کرده بودند با نظر مساعد ریاست جلسه وارد شدم بعضی از دست اندر کاران جلسه ضمن احترام چندین بار تلویحاً  یا بهتر بگویم تصریحاً  اعلام فرمودند و به ما رساندند که دیگه تکرار نشود فکر کنم یکی یا دوتای دیگر نیز مانند بنده بودند راستش را بخواهید من هم حق را به آنها می دهم حالا چرا بماند…
دستور جلسه همراه با تذکر به ما شروع شد مشخص بود که باید قدر و اندازه خود را می دانستم و هیچ نمی گفتم و مثل بچه عاقل فقط گوش می دادم و مثل بز اخفش سر تکان داده که علامت فهم و فخامت است !
قرار شد ابتدا مهمان جلسه گزارشی از زحمات خود در تدوین اساس نامه ای را بیان کند تا حضار نظر بدهند ایشان با وساطت بزرگی حاضر به قبول زحمت شدند و اگر علاقه ای به بافق و بافقی نداشتند و وساطت ایشان نبود این مهم حاصل نمی گشت !
راستی یادم نبود ابتدا قصه دیگری را برایتان بگویم بعد جریان جلسه را خدمتتان عرض کنم چند ماه پیش زنگم زدند که جلسه ای دعوتید رفتم صحبت از همین اساس نامه بود هرکسی نظری داد قرار شد اعضای جلسه چند اساس نامه مطالعه کنند و بیایند تا بر اساس آن بتوانند اساس نامه بنویسند جلسه بعد چند نفری چند اساس نامه مطالعه کرده بودند یکی از دوستان بافقی که بیشتر کار کرده بود گفت کار شاقی نیست با استفاده از اساس نامه های استاندارد ما نیز اساس نامه می نویسیم بعضی از اعضا نیز تأیید کردند اما مهمان جلسه که با خواهش و تمنا در جلسه حضور یافته بود به ما فهماند که اولاً  عجله نکنید دوماً اساس نامه نویسی بسیار مهم است و باید داد به دست کاردان ووو

اما در این جلسه تمام گزارش کاردان بند هایی از اساس نامه های دیگر بود که ابائی در ابراز آن هم نداشت بله شیر فهم شدم که جاروی بافقی دو تومن هم خریدار ندارد ولی همان را از دیگران بیشتر هم می خرند!

احمد علیزاده فلاح

پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۲۴۹
برچسب ها:

You cannot copy content of this page