به بهانه ی ۲۵اردیبهشت روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی

دسته: مقالات
۲ دیدگاه
چهارشنبه - 25 اردیبهشت 1398

بیا تا جهان را به بد نسپریم
به کوشش همه دست نیکی بریم

نباشد همی نیک و بد پایدار
همان به که نیکی بود یادگار

امروز قلمم را بر صفحه ی سفید کاغذ به شوق و احترام حکیمی می لغزانم که قرنها پیش مفاخر قومی و باستانی ایران را چنان زنده کرد که ادبیات ما توانست در مقابل تسلط بیگانگان استوار و محکم بایستد و احساس میهن دوستی و سلحشوری و دلاوری را چنان در خمیر مایه ی افراد شکل داد که هنوز بعد از گذشت قرن ها پای‌ دفاع از کشور که به میان می آید شعار هر ایرانی این است:

چو ایران نباشد تن من مباد

بدین بوم و بر زنده یک تن مباد

حکیم ابوالقاسم فردوسی نه تنها شاعر،بلکه یک قهرمان ملی نیز به شمار می آید که روحی تازه در کالبد زبان فارسی دمید و چنان پایه ی این زبان را محکم کرد که دیگر جایی برای فراموش کردنش در تاریخ نمانده است حتی اگر سالیان سال هم بگذرد با وجود شاهنامه،زبان شیرین فارسی زنده خواهد ماند و جاوید خواهد زیست.
در عصری که زوال زبان ها بود ایرانی با کلمات فارسی رویید و جوانه زد و قد کشید و در برابر تمام ناملایمات ایستاد.
به قول دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن:(شاهنامه سرنوشت ایران را تغییر داد اگر شاهنامه سروده نشده بود ما کشور دیگری بودیم و همان اتفاقی که در برخی کشور ها همچون مصر،سوریه و اردن افتاد برای ایرانیان نیز تکرار میشد،زنده ماندن تاریخ و فرهنگ ایران و زبان فارسی به برکت شاهنامه فردوسی است.)
فردوسی فقط شاعر نبود،او توانست یک ملت را دوباره احیا کند و به حیات ادبی آن جان ببخشد.
شاهنامه نه تنها در ادبیات کشور خودمان تاثیر به سزایی داشت که بر ادبیات پر آوازه ی جهان نیز موثر افتاد.فردوسی بزرگ در مقایسه با بزرگ ترین شاعران و حماسه سرایان جهان مانند شکسپیر و هومر بزرگی و برتری اش به اثبات رسیده است و امروزه هم بیش از خیام و حافظ و مولانا برای دنیا شناخته شده است.
او توانست با اسطوره های شاهنامه اش ایران و ایرانی را معرفی نماید و باعث پیوند مردم به تاریخ قبل از اسلام‌ شود.
متاسفانه این حکیم بزرگ در اواخر عمر از طریق گروه های مذهبی طرد می شود و از دفن او در مزار مسلمانان ممانعت می گردد و به ناچار پیکر این مرد بلند اوازه جهان را در منزل خودش به خاک می سپارند.
قرن ها از رحلت حکیم می گذرد و هنوز هم که هنوز هست بی مهری مسئولان زمان را در مورد خالق شاهنامه شاهدیم که نیازی به گفتن نیست،فقط اگر روزی مزارش را زیارت کردید حتما با مقبره های دیگر مقایسه ای بکنید،متوجه خواهید شد که این ارامگاه در شأن حکیم سخن نیست و باید برای توسعه و آبادانی آن کوشید.
هرچند بار ها برنامه هایی برای توسعه آن تدوین و تصویب شده است اما تا عملی شدن آن مسیری طولانی در پیش روست،چراکه در این‌ روزها کسی تعصبی به حکیم طوس ندارد.
اما از شما چه پنهان من در کنار مقبره اش حالی عالی دارم،هرچند فردوسی شناس نیستم ولی وقتی آنجا می روم می دانم مهمان کسی هستم که کشورم را از تهاجم فرهنگ و زبان عرب نجات داد.کنارش می نشینم و ابیاتی از شاهنامه را با غرور زمزمه می کنم که:

ندانی که ایران نشست من است
جهان سر به سر زیر دست من است

هنر نزد ایرانیان است و بس
ندادند شیر ژیان را به کس…

اختر عبداللهی


پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۳۱۴
برچسب ها:
دیدگاه ها
مهرگان بافقی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. جمعه 27 اردیبهشت 1398 - 12:14 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

درود و سپاس فراوان بانوی چامه سرای شهرم، سخن نیکویی گفتی فردوسی ،بزرگ و بری است. بری از آنچه ما می اندیشیم . فردوسی اندیشمند ، شاهنامه را سرود تا پیوند ایرانیان با تاریخ ، فرهنگ و رفتار پاک نیاکانشان گسسته نشود. آمال او پرورش فرزندان ایران است برای شناخت کشورشان مردمشان و نیکی کردن به تمام انسان های جهان. رخت بربستن فقر و پلیدی از دنیا. آمدن آشتی و دوستی بین تمام مردم جهان . چرا ما تنها در اندیشه گسترش آرامگاهها هستیم بهترین قدردانی در برابر اثر شگرف او، گسترش فرهنگ شاهنامه و شناخت اندیشه های فردوسی به نسل جوان است. پیروز باشید و پایدار

سیدمحمدمیرسلیمانی بافقی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 28 اردیبهشت 1398 - 11:19 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

درودها بر شما.نگارشی زیبا و پرمعنا در ستایش خداوندگار ادب پارسی .خداقوت

You cannot copy content of this page