«اوتیسم» مهمان ناخوانده
نوزادش که بهدنیا آمد مانند بسیاری از نوزادان روی کره زمین بود. بدون کوچکترین نقصی، حتی در دوران جنینی هم آزمایشات چیزی نشان نمیداد، کمکم که بزرگتر میشد تفاوتهایی را در او مشاهده میکرد.
نامش را که صدا میزد با واکنشی از سوی کودک مواجه نمیشد، حتی همچون کودکان همسن خود از خود تولید صدا نداشت، اشیا را نمیگرفت و به اطرافیان نمیخندید.
کمی که بزرگتر شد و زمان راه رفتنش فرا رسید باز هم مانند همسالان خود نبود و نمیتوانست راه برود، هر زمان که موضوع را در میان فامیل مطرح میکرد مادربزرگ کودک میگفت «بسیاری از کودکان هستند که دیر راه میروند و یا اینکه دیر به حرف میآیند، مشکلی نیست، پسر همسایهمان هم تا مدتها راه نمیرفت، پنج ساله که بود مادرش او را به پشت میکشید، همه تصور میکردیم مشکل ذهنی دارد، اما امروز مهندس شده است».
مادر دلخوش بهاین گفتهها و بیتوجه به فرصتهای طلایی که گذشت زمان از او و فرزندش میگرفت، زندگی میگذراند تا اینکه روزی طاقتش طاق شد و کودکش را نزد روانشناس کودک بُرد و در عین ناباوری به او گفتند «فرزند شما معلولیت ذهنی دارد!»
پدر و مادر که این را شنیدند، عصبانی شده و مطب دکتر را ترک کردند و از ترس حرف مردم و گفته بزرگترها بهدنبال راه چاره نرفتند؛ هرچند که پزشک مربوطه نیز بهدرستی بیماری را تشخیص نداده بود، تا اینکه پس از چند سال و زمانی که ریحانه هفت ساله شده و زمان رفتنش به مدرسه فرا رسیده بود توسط مدیر مدرسه که او نیز کودکی مبتلا به اوتیسم داشت؛ با بیماری تحت عنوان «اوتیسم» آشنا شدند و پس از مراجعه به مراکز توانبخشی، متوجه شدند که ریحانه به اوتیسم مبتلا است.
نکته دردآور اینکه به دلیل تبعیت از گفتههای فامیل و آشنایان، زمان طلایی تشخیص این اختلال گذشته بود و قطعا ریحانه همچون دیگر کودکان به آن حد از بهبودی دست نخواهد یافت.
*اوتیسم مهمان ناخوانده ای که قصد رفتن ندارد *
تهیه : “امیرعلی رسولی فر” (سفیر معلولین )
“مسئول فرهنگی هنری جامعه معلولین بافق “
سلام و عرض ادب
ضمن تشکر از مطلب فوق که نگاشته “مسئول فرهنگی هنری جامعه معلولین بافق “ بود
ای کاش به نشانه ها و علائم این بیماری هم اشاره ای می کردند که پدران و مادرن عزیزی که نوزادان خود را آنگونه می یابند هرچه زودتر به پزشک مراجعه کرد و علاج واقعه را قبل از وقوع کرده باشند
تشکر از شما