جنازه ای بر بسترِ رودخانه، متهم به کرُنا
سلام همولایتی های بی حاشیه.
این بار خیالتان آسوده است، سربسته بگویم، نوکِ هرم قدرت در استان با شما خیلی بیگانه نیست.
اگر علی ساربان است میداند شتر
را کی وکجا بخواباند.برای همین است
سراغ جاده را نمیگیرید.
طبق قضیه حمار:
راه سبز دشت از جاده گزومیگذرد.
خواه از سخنم پند گیرو، خواه ملال.
اجماع مردم ودلسوزان ومسئولین استان وشهرستان در تصویر بالا اظهرِ من الشمس است. مردم بارها به بافق ویزد
حتی با دهان روزه هم در گرمای تابستان
آمدند.واز آبروی خانواده محترم شهدا هم هزینه کردند. قدیما میگفتند کو گوش شنوا،
یا گوش اگر گوشِ توُ ناله اگر نالهء من
آنچه به جایی نرسد فریاد است.
منطق آقایون این بود که عالیجناب یوز
در وسط جاده برای در امان بودن از کُرونا بساطِ عشرتی چیده، بر هم زدنِ آن
شرط انصاف نیست، لذا اصلح است که از مسیرِ گزستان بروید که خیر دنیا وآخرت را در بر دارد،شایعه هم درست کردند که مسیر از قصبه امامِ عالیمقام
عبور میکند.وشما را از گزندِ دنیا وآخرت
مصون ومحفوظ میدارد.
اما بُعد مسافت، پیچ وخم، فراز ونشیب ِبه چپ، چپ به راست، راستِ مسیر
، داد مردم را درٱورد، که از طلا بودن پشیمان گشته ایم، مرحمت فرموده مارا مس کنید.
لذا این بار استاندارِ محترم که خوب زبان و خواسته مردم را میداند، همان جاده مرحوم سالک (سیروس آباد) را
در دستور کار قرار دادند.این بار با دستورِ ویژه وبسیج همگانی در شهرستان.
از بدِ حادثه این بار آقای کُرونا به نیابت ِ از یوزِ جاده گزو، سرِ خر شده. واز هر کس می پرسی سرنوستِ جاده چه شد،
کُرونا را با انگشت ِ سبابه نشانه میروند.
عجب طلسمِ نا شکستنی این بلادِ مادر مرده را قرق کرده،که عبور از آن، مثل عبوراز نظام می ماند.
از قرارِ معلوم این جنازهء بی غسل وکفن، حالا، حالا ها، بر بسترِ رودخانه
بر زمین مانده وچیزی نمانده که مهر وانگِ کُرونا هم بر پیشانی آن بکوبند تا خیال اهالی از این ناحیه هم راحت شود.
ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی.
این ره که تو میروی به ترکستان است،
بدرود همولایتی، ارادتمند علیرضا ابراهیمی بسابی
کمی روی املا انشایت کار کن برادر بفهمیم چه می گویی