گنج های شهر ما

دسته: مقالات
۳ دیدگاه
جمعه - 29 اسفند 1399

IMG_۲۰۲۱۰۳۱۹_۰۲۱۳۱۹
برای انجام کاری به دیدار رییس اداره ای رفته بودم تعارفی و خوش و بشی بین ما رد و بدل شد که درب اتاق به آرامی به صدا در آمد.
اجازه ی ورود دادند و جوانی خوش سیما و متین وارد شد، نجابت و معصومیت از چهره اش می بارید و لبخند ساده ی روی لبهایش او را زیباتر و دوست داشتنی تر نشان می داد.
سلامی کرد و رخصت خواست تا حرفش را بزند
مسئول مربوطه خشک و رسمی گفت: بفرما

جوان این پا و آن پا شد و رنگ صورتش تغییر کرد و به آرامی گفت: ببخشید چند تا طرح و ایده دارم اومدم اگر اجازه بدید ارائه بدم
رییس نگاهی به سرتاپایش انداخت و پرسید: مدرک
جوان دوباره این پا و آن پا کرد و گفت: فوق لیسانس…
هنوز حرفش تمام نشده بود که رییس پرسید: از کدوم دانشگاه؟
تا اسم دانشگاه را برد قبل از اینکه به صحبت هایش گوش بدهد گفت: برو پیش فلانی و با او درمیان بگذار
جوان معصومانه و مظلومانه اتاق را ترک کرد احساس کردم تمام شکوفه هایش با طوفان بی توجهی ریخت.
آنقدر ناراحت شده بودم که کار خودم را فراموش کردم تمام روز چهره ی جوان جلوی چشمانم رژه می رفت.
یک سرمایه ی انسانی ارزشمند که می توانست محور توسعه ی شهر باشد با دستهای مغرور رییس دور انداخته شده بود. او تنها به دنبال یک پشتوانه بود تا ترقی کند و به ترقی برساند.
همه ی کشورهای پیشرفته با جذب تحصیلکرده ها سودهای بزرگی عاید نظام اقتصادی کشورشان می کنند و برای رسیدن به این هدف از هیچ تلاشی دریغ نمی شود اما اینجا جوان را بی رحمانه با تیپا بیرون انداخت.
چطور وقتی توان بهره گیری از فرصت ها را نداری مسئولیت قبول می کنی؟

مسئول محترم: آیا نمی دانی کمبود نیروی متخصص اصلی ترین دلیل کاهش رشد اقتصادی و پیشرفت جوامع است؟

مدیر اداره فقط یک تحصیل کرده ی ایده پرداز را از دست نداد بلکه به نوعی به ژن برتر نیز حمله کرد.
اگر دقت کنید متوجه می شوید که عامل وراثت هوش و استعداد را از نسلی به نسل دیگر منتقل می کند حالا این رفتارهای غلط باعث می شود فرد آسیب دیده احساس کند سواد و تخصص در این مملکت خریداری ندارد در نتیجه برای رشد و پیشرفت فرزندش ممکن است تلاشی نکند و یا با مهاجرت ، ژن های باهوش جای دیگر تکثیر شوند.

وقتی اجازه نمی دهیم جوانان تحصیلکرده در مسائل اظهار نظر کنند چطور می خواهیم جامعه ای آباد و رو به توسعه داشته باشیم؟
پاسخگو نبودن مسئولان و بی توجهی به جوانان نخبه باعث می شود تا افراد متخصص کم کم منزوی شوند و جا برای غیرمتخصصین باز شود.
شهری که در دست افراد غیرمتخصص بیفتد چه خواهد شد؟ جز بیغوله ای عاری از فرهنگ و ادب و آبادی!!!
مسئولین بزرگوار: جوانان را دریابید، بگذارید به میدان بیایند، حرف بزنند، ایده بدهند، آنها به تکیه گاهی چون شما نیاز دارند. چه فرقی می کند در کدام دانشگاه درس خوانده اند؟ شما به ایده هایشان امتیاز بدهید نه به شهر و محل تحصیلشان، همه که نمی توانند فارغ التحصیل دانشکاه تهران باشند.
این چه طرز تفکر مسخره ایست!!!!
لطفا جوانان ما را سرخورده نکنید اینها گنج های شهر ما هستند.

اختر عبداللهی


پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۴۳۴
برچسب ها:
دیدگاه ها
بافق این نظر توسط مدیر ارسال شده است. جمعه 29 اسفند 1399 - 11:07 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

با سلام.حرف به جا و منطقی زدید.واقعیت اینه حالا همه هر کی بهشون سلام کرد و تحویلشون گرفت اونو دیگه میگن خوبه با معرفته و بقیه رو پس میزنن یه جوون نتونه اون لحظه از خودش دفاع کنه یا حرفش بیا برو نداشته باشه ناامید میشه خب برخوردم خیلی مهمه و اینکه ادم دست جوون کار امد بگیره ببره برا پیشرفت درس خونده به جایی رسیده دلش گرم باشه .مخصوصا با این گرونی الان ادم کار درست و حسابیم گیرش نیاد واقعن فقیره .زور نباید بیفته دست یه نفر وجدانه که ادمو بیدار میکنه متاسفانه الان دلشون نمیسوزه به حال جوون .واقعنم جای تاسفه امیدوارم هر کی جویای کاره کار خوبی گیرش بیاد شرمنده زن و بچش نشه..خانم عبداللهی حرف دل جوونا را زدید..کسی پارتی نداره باید چیکار کنه واقعا

رضا بافقی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 30 اسفند 1399 - 8:39 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

خانم عبداللهی اینها ماحصل تفکر دولتیست که شما و امثال شما برای آن یقه چاک میکردید

    ناشناس این نظر توسط مدیر ارسال شده است. دوشنبه 2 فروردین 1400 - 7:43 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

    درود
    خانه از پای بست ویرانست

You cannot copy content of this page