اصول روابط و مالک اشترها (۲)
امام پس از آنکه به مالکهای تاریخ میشناساند که مردم دو دستهاند؛ دستهای برادر دینی و دسته دیگر همانند مالک در آفرینش، ایشان را به بخشش و آسان گیری فرمان داده، می فرماید:《 بر بخشش دیگران پشیمان مباش، و از کیفرکردن شادی مکن، و از خشمی که توانی از آن رها گردی شتاب نداشته باش. به مردم نگو، به من فرمان دادند و من نیز فرمان میدهم، پس باید اطاعت شود؛ که اینگونه خودبزرگبینی، دل را فاسد، و دین را پژمرده، و موجب زوال نعمتهاست》.
حیدرکرار، مالکهای تاریخ را خطاب میکنند که:
دوستداشتنیترین چیزها در نزد تو، در حق میانهترین، و در عدل فراگیرترین، و در جلب خشنودی مردم گستردهترین باشد، که همانا خشم عمومی مردم، خشنودی خواص (نزدیکان) را از بین میبرد، امّا خشم خواص را خشنودی همگان بیأثر میکند…ستونهای استوار دین، و اجتماعات پرشور مسلمین، و نیروهای ذخیره دفاعی، عموم مردم میباشند، پس به آنها گرایش داشته و اشتیاق تو با آنان باشد.
فرمان بعدی امام به زمامداران این است که: گره هر کینهای را در مردم بگشای و رشته هر نوع دشمنی را قطع کن و از آنچه که در نظر روشن نیست کنارهگیر. در تصدیق سخنچین شتاب مکن، زیرا سخنچین گرچه در لباس اندرزدهنده ظاهر میشود، امّا خیانتکار است.
امام در بخش دیگری از نامه تاریخیشان زمامداران را هشدار میدهند که مبادا در گزینش نویسندگان و مُنشیان، بر تیزهوشی، اطمینان و خوش باوری خود تکیه نمایی، زیرا افراد زیرک با ظاهرسازی و خوش خدمتی، نظر زمامداران را به خود جلب می نمایند، که در پسِ این ظاهرسازی ها، نه خیرخواهی وجود دارد، و نه از امانت داری نشانی یافت می شود!
امام با اشاره به فرمایش رسول خدا(صلی الله علیه و آله) که می فرمودند: «ملّتی که حق ناتوانان را از زورمندان، بی اضطراب و بهانه ای باز نستاند، رستگار نخواهد شد.»، به مالک اشترها فرمان دادند:《 پس درشتی و سخنان ناهموار آنان را بر خود هموار کن، و تنگ نظری و خودبزرگ بینی را از خود دور ساز تا خدا درهای رحمت خود را به روی تو بگشاید، و تو را پاداش اطاعت ببخشاید》. همینجا اگر حکمت ۳۶۰ نهجالبلاغه را بخوانیم کلی از جبههگیریها و بهانه تراشیها رخت برمیبندد:
شایسته نیست به سخنی که از دهان کسی خارج شد، گمان بد ببری، چرا که برای آن برداشت نیکویی نیز می توان داشت.
علیابنابیطالب علیهالسلام در بخش پایانی عهدنامه، زمامدار حکومت اسلامی را فرمان میدهند که: باد غرورت، جوشش خشمت، تجاوز دستت و تندی زبانت را در اختیار خودگیر و با پرهیز از شتابزدگی و فرو خوردن خشم، خود را آرامش ده تا خشم فرو نشیند و اختیار نفس در دست تو باشد. و تو بر نفس مسلّط نخواهی شد مگر با یاد فراوان قیامت، و بازگشت به سوی خدا. آنچه بر تو لازم است آن که حکومتهای دادگستر پیشین، سنّتهای با ارزش گذشتگان، روشهای پسندیده رفتگان و آثار پیامبر صلی الله علیه و آله و واجباتی که در کتاب خداست، را همواره به یاد آوری، و از آنچه ما عمل کردهایم پیروی کنی، و برای پیروی از فرامین این عهدنامهای که برای تو نوشتهام، و با آن حجّت را بر تو تمام کردهام، تلاش کن، زیرا اگر نفس سرکشی کرد و بر تو چیره شد عذری نزد من نداشته باشی.
ادامه دارد…
والعاقبه للمتقین
محمد مهدی علیزاده فلاح