اعتراف تلخ به شکست و بی برنامگی اقتدارگرایان در بافق

از همین ابتدا بگویم که مشکل اساسی شهرستان بافق در حال حاضر قدرت طلبی و جاه طلبی بیش از اندازه و خارج از چارچوب و تصور گروهی اندک و منفعت خواه می باشد که نه چشم اندازی از برنامه ها و اهداف خود ارائه میدهند و نه در چارچوب هیچ یک از مناسبات اداری و سازمانی می گنجند.
این عده ی قلیل که خود را برخاسته از بطن جامعه و فرهنگ عمومی مردمان فهیم و نجیب بافق معرفی می نمایند هیچ تناسب و سنخیتی با اندیشه و آداب و رسوم برجای مانده از بزرگان و مهتران قوم خود ندارند و گاه آنچنان بی پروا و دریده رفتار می کنند که هر انسان ناآگاه و ناآشنا به روابط و ضوابط اجتماعی نیز آنها را ملامت و سرزنش نموده و عمق بی برنامگی و احساسی بودن آنها را به سادگی نشان بدهد.
دو سال پیش درست در زمانی که ایران اسلامی در تب و تاب سالگرد شهادت سردار دلها، شهید حاج قاسم سلیمانی می سوخت برای امامت جمعه در بافق خطیبی را از جیرفت و بروجن آوردند که کمتر کسی از سوابق فرهنگی و طرز نگاه و اندیشه های اقتدار گرایانه ی او باخبر بود.
داستان این انتخاب گذشت و گذشت تا وجوه دیگری از شخصیت ایشان به هنگام حضور در جلسات اداری و رسمی و شرکت در مراسم عمومی و برنامه های دید و بازدید مسئولین و مدیران منطقه ای و ملی آشکار شد.
تکروی های گاه و بیگاه و تندگویی های مکرر و بی پروا که با تحقیر و تنبیه برخی از مدیران و مسئولین مخالف با اندیشه و راه و شیوه کاری ایشان از تریبون های مختلف مطرح میشد و پیراستن و آراستن آنچنانی دفتر کار امامت جمعه با بهانه ی حفظ جایگاه و شاءنیت این مقام و آبرو و اهمیت دادن منزلت شخصی امام جمعه، او را هر روز بیشتر از روز قبل از جامعه هدف و مردم عادی دور کرده و صف های نماز جماعات و جمعه وی را خلوت و خلوت تر نمود.
اعتقاد نداشتن به انجام برخی از امور شورایی و حضور نیافتن مکرر در برخی از جلسات اداری و سازمان های مختلف علیرغم داشتن عضویت و حق رای در آن نهاد و دستگاه های اداری و ترغیب و تشویق برخی از همقطاران و همفکران سیاسی به تشکیل و برگزاری جلسات اداری در دفتر امام جمعه که اینک به نهاد امامت جمعه تغییر یافته است روی دیگری از تمایل شدید به قدرت طلبی و نمایش اقتدارگرایانه ی ایشان می باشد که هنگامی که اخبار مربوط به برخی از فعالیت های روزانه ی ایشان در برخی از سایت های خبری و رسمی انعکاس نیافت، آن رسانه و عوامل نویسنده در خطبه های نماز به عنوان رسانه ی شیطانی معرفی شدند.
و اما بازگردیم به رئوس برخی از بیانات سعادت فر در خطبه های نماز جمعه این هفته بافق که برخی از مجیزه گویان و اعوان و انصار ایشان در کانال های خبری با عنوان «خطبه ی تاریخی» از آن یاد نمودند که در آستانه سالروز وحدت حوزه و دانشگاه نه تنها وحدت و آرامش نیافرید بلکه لپ تاپ بدستان مجازی بدون فکر و اندیشه ی قلم نگاری، فراموش کردند که به ایشان یادآوری نمایند که برنامه ها و اهداف حضرتشان از سه سال قبل تاکنون چه بوده است و در چه زمینه هایی با تعیین کدام اولویت ها و اهمیت گذاری به خواسته های فرهنگی و مذهبی مردم فعالیت نموده اند و ماحصل این اقدامات چه بوده است؟ اینجاست که به اصطلاح عامیانه این ضرب المثل به اذهان عمومی متبادر می شود که بگویند: کل اگر طبیب بودی، سر خود دوا می نمودی!
و اما نکته اول اینکه: پرداخت عوارض شرکت سنگ آهن مرکزی ایران – بافق از ابتدای تصویب و پرداخت به میزان ۴ درصد تولید ماده معدنی بوده است که این امر با پیگیری و پشتکار ائمه محترم جمعه و مسئولین وقت در استان یزد و شهرستان بافق در سالهای آخری دهه ۶۰ و اوایل ۷۰ موفق به اخذ موافقت دفتر رهبری معظم انقلاب می شوند که تا سالهای بعد فقط معدن سنگ آهن چغارت در شمول پرداخت این عوارض به شهرستان بافق قرار داشت و در اواخر دهه ۸۰ به دلیل کاهش درآمد های سنگ آهن و بروز برخی از اختلاف نظرهای مدیران و مسئولین در رده های محلی و ملی پرداخت این عوارض قطع شد و سپس با تلاش و پیگیری های زیاد و استمرار همکاری و همراهی مدیران با آقای صباغیان به عنوان نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی مصوب شد که سود حاصل از فروش تولیدات معدنی به میزان ۲ درصد نه تنها برای معدن سنگ آهن چغارت بلکه برای تمامی معادن و صنایع معدنی فعال در شهرستان بافق برقرار گردد و بعد از آن نیز در سلسله پیگیری های دیگر برای معادن شهرستان بهاباد برقرار گردید.
بنا به همین مصوبات قانونی، ۲ درصد درآمد حاصل از فروش تولیدات معدنی در اختیار استانداری یزد و به تبع آن فرمانداری بافق قرار می گیرد تا در زمینه عمران و آبادانی شهرستان بافق هزینه شود و هرگونه دخل و تصرف و یا تعریف جدید از عمران و آبادانی و نحوه ی هزینه کرد آن میبایست با موافقت و مجوز رسمی استاندار یزد انجام پذیرد.
در این مبحث شورای شهر و شهرداری بافق نیز به میزان ۷۰ درصد از درآمد حاصل از ۲ درصد بهره مند می شوند که گزارشهای مربوط به عملکرد بودجه این نهاد، ریال به ریال هر شش ماه یکبار در رسانه های شهرستان بافق منتشر می شود که احتمالا آقای سعادت فر از آن بی اطلاع هستند یا دوست دارند خود را به بی اطلاعی بزنند و یا اخبار و شرح عملکردهای این سازمان بصورت ناقص و مغرضانه توسط افراد غرض ورز به ایشان می رسد.
نکته دوم اینکه: حیات و ممات شهرستان بافق به درستی یا غلط به نام و عنوان شرکت سنگ آهن مرکزی ایران گره زده می شود و مردم می گویند سنگ آهن، یزد و تهران و اصفهان و نقاط دیگر را آباد کرده است و سهم بافق بطور کامل و جامع از این گنج پرداخت نشده است. این شرکت در تمامی جنبه های زندگی مردم تاثیر و نقش بسزایی داشته و دارد و انتخاب مدیران عامل و معاونین و مشاورین آن نیز به گونه ای اجتناب ناپذیر با سرنوشت و آینده مردمان بافق و کارگران و پرسنل این شرکت بزرگ گره خورده است و هیچکس نمی تواند به بهانه همراهی یا عدم همراهی مسئولین، تاثیرات آن را انکار نماید و یا مدیران و معاونین آن را تحت سلطه و حمایت خود بگیرد.
لیکن مدیران ادارات و مسئولین محلی میبایست تفاوت در پرداخت عوارض و یا سود حاصل از فروش مواد معدنی و نحوه ی انجام مسئولیت های اجتماعی معادن را که بر اساس قانون و ضوابط مصوب گردیده است را مکرراً به مدیران معادن یادآوری نمایند و همانگونه که شما نیز در دوره مدیریت قبلی ۴ میلیارد تومان درخواست کردید و ارزش ریالی آن را با قیمت پفک نمکی برای مردم مقایسه نمودید با پیگیری و درخواست منطقی از کوره در نروید و مدیرعامل سابق را به باد افترا و ناسزا نگیرید و اینک اگر درخواست منطقی و عقلانی در انجام امور فرهنگی و زیرساختی جامعه دارید مدیرعامل کنونی را که مورد حمایت بی چون و چرا قرار داده اید، ترغیب به پرداخت هزینه ۳۰ میلیارد تومانی برای پیشنهاد انجام امور فرهنگی خود نمایید.
نکته سوم اینکه: در مورد مدیران بومی و غیر بومی با فرض اینکه تخصص و تعهد نیز داشته باشند به فرجام و سرانجام آنها در بافق نگاهی بیندازید و ببینید چگونه وقتی مدیر عامل غیر بومی خودخوانده، به بافق وارد می شود تا مدتها بعد از صدور حکم و پذیرش این مسئولیت سنگین، با رئیس بالادستی خود در کوچه پس کوچه های بافق به دنبال یافتن فامیل و بستگان میگشتند و از این خانه به آن خانه می رفتند تا با سران و بزرگان فامیل و گروههای مختلف هوادار در بافق آشنا شوند و رسم و راه مردمداری و خویشتن داری را بیاموزند و امروز اگر قرار به رفتن و برگشتن به آبادی و دیار خود باشد دیگر نه بافق را می شناسند و نه امکان دارد که از آنها برای سهل انگاری و کم کاری های احتمالی شان سوال و پرسشی را مطرح و پیگیری نماییم که در سال ۸۵ نیز آنومالی های شرکت سنگ آهن مرکزی بافق را با این روش به یغما بردند.
و از عجایب اینست که شما توصیه می کنید سیاسیون در امور اقتصادی و معادن بافق دخالت ننمایند تا بلکه راه را برای دست یازیدن عده ای دیگر هموار نمایند.
و مهمترین نکته اینکه: اولویت شهرستان بافق آموزش و پرورش و دانشگاه و تحصیل و ایجاد انگیزه و رغبت برای دانش آموزان و دانشجویان می باشد که جنابعالی به عنوان رئیس شورای آموزش و پرورش و مسئول شورای فرهنگ عمومی که از قضا اخیراً به دلیل کم کاری مورد توجه و انتقاد صریح مقام معظم رهبری نیز قرار گرفته است می بایست تمام هم و غم خویش را در جهت اعتلا و رشد فرهنگی جوانان و نوجوانان شاغل به تحصیل به کار ببندید و تنها از مشکلات و مسائل آموزش و پرورش ناله و فغان ننمایید و با ارائه برنامه های مدون و اهداف برنامه محور به تشریح فعالیت های انجام شده بپردازید و راه را برای نقد و بررسی و ارزیابی عملکردهای خود باز بگذارید و حتی اگر لازم باشد خطبه ای را نیز در نمازجمعه به همراه میز خدمت برپا نمایید که به نظر میرسد این به صواب نزدیکتر باشد و ثواب اخروی را نیز برای شما در پی خواهد داشت. ان شاء الله
ادامه دارد…
به قلم: احمد برزگری بافقی
- دبیر بخش اجتماعی بافق فردا
- عضو انجمن اهل قلم شهرستان بافق
از قلم فرسایی شما خوشمان آمد ولی ذکر چند نکته ضروریست دوست عزیز
اولا امام جمعه عزیز سخنانی منطقی و واقعی را ذکر کردند که به مذاق خیلی ها که امروز تکروی و عدم توجه به خواست و نیاز عامه مردم را سرلوحه خود قرار داده اند خوش نیامده.
دوما مشخص شدن مبلغ دودرصد عوارض پرداختی و نحوه خرجکرد آن خواسته مردم میباشد
سوما عامه مدیران شهر بایستی برنامه داشته باشن و کسی که پیشنهاد ارایه برنامه یکساله وزرا را در مجلس داده بایستی پیگیر این مهم از جانب مدیران شهر هم باشد و خود نیز گزارش کارهای اجرا شده را هم بدهد و نه صرفا به بیان آمار تعداد سفرها و…بسنده کند .
و آخر دعوانا آن الحمدلله رب العالمین.