«طنزنوشته ای درعجائب البافقیات فی کلام مولاناجهانگردیات»(1)
درود دکتر چه خوش سرودی شاید از این شهر آوازی بر آید
دکتر جان زیبا نوشتی وخاطرمان ملول ساختی.اند احوالات این شهر.مردمانی دیدم درکربنو که تاکنون ندیده بودم .اشترانی را اسیر کرده بودند وداغ شهر خود را روی پیشانی آنها میگذاشتند یکی از این اشتران که پیر بود وجهان دیده ناگهان آهنگ داد .من وهفت صد جدم بافقی بودیم چرا باید ننگ اردکانی شدن برپیشانی داشته باشیم .داغ زن با خوش رویی گفت (فعلا که بافقیها خوابند اینجا هم بیابان خداست هرچه در توان داری فریاد کن.تازه با استانداری هماهنگ شده .تو که میدانی هنوز به باقر آباد نرسیدیم )تا از خاطرمان نگریخته از ان شلوارهای کردی عجیب دلگیرم .حتی در دیار کردان هم اینچنین نمیشلوارندآنهم در کوی وبرزن وانظار هرزن روی آن موتورهای دودی که شماوصف فرمودید .ومن ا…التوفیق
دكتر چه عالي نوشتي
باز هم بنويس
ما هم كامنت مي گذاريم
مطمئن باش يك وجب از خاك بافق رو نمي تونن بگيرن
مگر حسن غصه خور تو اغماست ي ا ح ق
عال بود دكتر
خيلي زيبا مينويسيد
حتما بازم بنويسيد
بابت این مطلب کمال تشکر را دارم باشد تا رستگار شویم
سلام دکتر جان
از این مطلب زیبایتان به وجد آمدیم
منتظر قسمت دوم هستیم
عالی عالی چه با ذوق نوشته ای دکتر جان واقعا باید به شما دکترای ادبیات داد
سلام جناب اقاي دكتر ارجمند
سالها دل طلب جام جم از ما مي كرد
انچه خود داشت ز بيگانه تمنا مي كرد….
زيبا هم از نظر قالب وهم محتوا. موفق باشيد
ضمن تشکر از اقای دکتر ارجمن
کسانی که توانایی دارنند باید بیشتر بنویسند و مردم شهر و استان را اگاهی دهند و نسبت به زیاده خواهی های اردکان اطلاع رسانی کنند
ما باید در روزنامه های استان و کشور نیز مطلب خود را چاپ کنیم
عالی است دکتر
عالی بود اما یک خصلت دیگر از این دیار بود که میگویم شاید مقبول افتد:
در این دیار رسم نیست هم دیاری خود را پرو بال پرواز دهند چرا که چشم دیدن پرواز همقصبه ای در کاسه چشمشان خشکیده و این دیار غریب پرست در گزینشات(انتخابات)ثابت کرده اند که در قیچی کردن پروبال هم دیاری از هیچ خدمتی فروگذار نمی کنند
و همیشه ناله کدخدا(فرماندار)نداریم وگاز میخواهیم و…به هوا بلند است.عجیب انکه خوابند واین ناله ها سر میدهند
افسوس بر گذشته ثمري ندارد
از گذشته بايد درس عبت گرفت
از امروز به بعد بايد دنبال حق خود بدويم
باهم متحد باشيم حتما پيروزيم
این هم یه مشغولیت ذهنی دیگه که خواسته ها کم رنگ بشه
خوب مینویسیم اما واقعیت این است که بردند
مابدان منزل عالی نتوانیم رسید
تامگرپیش نهدلطف شما گامی چند.
باتشکر از اظهار لطف آنانی که نمی شناسمشان به اسم اما آشنایند به رسم.
امید آن که بتوانیم قدمی هرچندناچیز برای خدمت به مردم برداریم.
You cannot copy content of this page
عالی بود کو گوش شنوا.