گوش تا گوش وطن دارد صلای باجگان

دسته: عمومی
۳ دیدگاه
چهارشنبه - 2 اسفند 1391

پس از درج گفتگوی بافق فردا با هادی طالعی هنرمند عرصه موسیقی آقای سید محمد میر سلیمانی مطلبی در نظرات آن پست درج نموده اند که به خاطر ارزش بالای آن به عنوان یک پست مستقل درج می شود:
همت والا وهنر پر نشاط آقای طالعی را می ستایم واز خداوند بزرگ آرزوی موفقیت وشادابی برایشان دارم. بنده هنر نمایی انگشتان سحرانگیزشان راحدود ۷ سال قبل در منزل آقای دکتر میرترابی در روستای باستانی باجگان در جمع شعرای بافق شنیدم وآن چنان تحت تاثیر آن آهنگ وآن جمع قرار گرفتم که در غزلی با ردیف “باجگان” احساسم را به دوستان شاعر تقدیم کردم وهیچ وقت خاطره آن فراموش نمی گردد.روستای زیبا ودست نخورده باجگان از دو راستا در قلب بافق جایگاهی رفیع وبلند مرتبه دارد:
۱- طبیعت دست نخورده،سحرانگیز،شاداب،وآرامبخش آن که قدمتی به درازای دریای مرکزی ایران (دریاچه ساوه)دارد که تا انتهای قلمرو فعلی استان قم گسترده بود. قله های سر به فلک کشیده اش ساحل بارگیری و ترانزیت مسافر وکالاودریافت عوارض (به زبان قدیم باج)بوده واولین نقطه ای که از دریاچه ساوه خشک گردید باجگان بود.چنارغول آسا وکهنسالی که در کنار چشمه باجگان هزاران سال است جا خوش کرده نیز نمادی از شکوه فراگیر آن است.
۲- اندیشمندان ،ادیبان ودانشگاهیانی که این روستای پر نعمت به جامعه ایران تقدیم داشته ومی دارد.باجگان بدون استثنا زادگاه نخبگان است.واقعا برای اینجانب هنوز این معما حل نشده که چرا قاطبه باجگانی ها از استعداد ژرف واستثنایی برخوردارند بطوریکه تحصیلات عالیه دانشگاهی دارند وهمگی از نجیبان وفرهیختگانند؟؟آقایان دکتر میرترابی،برادرشان مهندس میرترابی(معاون سابق شهردار کرج)خانم دکتر علوی،دکتر سید ابوالحسن ترابی(مدیر سنجش دانشگاه پیا نور ایران)مرحوم سید حسین علوی که بنده هم شاگردشان بودم ودر ادبیات فارسی وعربی استاد بود،دکتر هاشمی(رئیس دانشکده حقوق دانشگاه آزاد میبد)مهندس علوی استاد اقتصاددانشگاه آزاد یزد،مهندس علوی شهرداراسبق بافق ،سید محمد علوی حقوقدان وخانواده های انغوزه ای،طباطبایی،احمدی ومعزالدینی تعدادی از عزیزانی هستند که الان در خاطرم داشتم واز بقیه که یادم نیست یا نمی شناسم پوزش می طلبم.بهر حال اون غزل گونه باجگان به تمامی این عزیزان ونیز هنرمند توانا جناب آقای طالعی به یاد آن روز خاطره انگیز تقدیم می کنم:

سر زد از مهر؛های های سازهای باجگان
بزم شعر ونغمه های باصفای باجگان
بزم یاران با تن عریان تاغ و نارون
لذت پاییز جنگل بود ونای باجگان
دست بر دست رهایی؛ پای بر پای شکوه
نقش پرداز ترانه است بر لبای باجگان
جمع یاران صفا خیزم کمی وارونه کرد
دیگ پر جوش تب غم از صفای باجگان
دوستانی پر انرژی ؛جست وچالاک؛بی ریا
پاک تر از برگ گل چون گلسرای باجگان
بسکه اکسیژن به جیب بی خیالی ریختند
جیب خاطر سرنگون شد با هوای باجگان
ترکه باران خط بطلان به دلتنگی کشید
در میان کلبه های بی ریای باجگان
ما برای بی قراری ها؛قراری داشتیم
زیر چتر آن چنار کوه سای باجگان
دست نازی بر سر زلفان شالی می کشیم
بسکه خوشرنگ است طنازین طلای باجگان
چشمه افسانه خیز اشک ریز؛پای چنار
شرح هجران می سراید با نوای باجگان
یاس عشق با خنده پیچک کلنجاری کند
در پس پس کوجه ای از کوچه های باجگان
از ستیغ کوه می تابد نوار روشنی
پشت پر مهر اهورا؛ در هوای باجگان
پای در بند کران دارد بلندین قله اش
بام عالم دست افشان زیر پای باجگان
پیش از این دریا کبوتر ها ز کاشان آمدند
تا بشویند خستگی را در فضای باجگان
بیستونش وامدار چشم دریا بوده است
سر خوشیم از سرخوشی دیر پای باجگان
با نسیم مردمان چشمه بالای ده
جان شکوفا می شود با پرنیای باجگان
کودک دل راهی باغ خراباتی شده
از فراز سبزی بستانسرای باجگان
از می یک رنگی یاران به رقص افتاده ایم
زیر سقف آبی شبنم فضای باجگان
لحظه ها بر باد رفت وثانیه طاقت نداشت
تا نماید خود نمایی از برای باجگان
پشت ما محکم به کوهش تا کنام آفتاب
کرسی دلدار پیدا ؛پیش پای باجگان
باز پیری سالها خورشید را سر می کشد
کنج رگهای چنار سر به رآی باجگان
عطر زیبای صداقت؛دانش وفرزانگی
پر نموده صد کرانه از نوای باجگان
از طبیبان وادیبان وهنرمندان نغز
گوش تا گوش وطن دارد صلای باجگان
جوهر یزدان پاک وپند نیک باستان
می تراود از فروغ مرزهای باجگان
کرت هاشان خار کژخواهی نمی آرد به بار
نیست بغضی بر جبین خانه های باجگان
هی هی چوپان وساز نی سکوت بیشه را
مرهم زخم فلوت های های باجگان
از علفزاران شمیم مست تقدیم تو باد
خوش بیاسایی تر وتازه بجای باجگان
بسکه «یاران»عطوفت گونه هامان را تکاند
لرزلرزان پر گرفتیم تا خدای باجگان

وبرقرار باشید


پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۲۷۹
برچسب ها:
دیدگاه ها
محمود این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 2 اسفند 1391 - 3:22 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

بوی شعرهای اقبال لاهوری رامیدهد احسنت

رضا این نظر توسط مدیر ارسال شده است. پنج‌شنبه 3 اسفند 1391 - 7:54 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

جناب آقای میرسلیمانی
مطلبتان بسیار با صفا و عالی بود.
خیلی مشتاق شدم بیشتر شما را بشناسم. شما در بافق زندگی می کنید؟

مير سليماني بافقي این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 5 اسفند 1391 - 9:07 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

اقا رضا ومحمود اقاي عزيز
سلام
ممنون از نظر لطف شما
بنده فعلا مقيم مشهدم.

You cannot copy content of this page