جشن چهارشنبه سوری در بافق

دسته: مقالات
۱۰ دیدگاه
شنبه - 19 اسفند 1391

جشن چهارشنبه سوری، وارون (برعکس) زمان کنونی، چند صد سال پیش در شهرستان بافق ، با روشهای خاص خود برگزار می گردید. مردم؛ سه روز پیش از رسیدن چهارشنبه آخر سال، به تکاپو می افتادند. پسین سه شنبه، بر سر آرامگاه درگذشتگان خود می رفتند و سنگ مزار را می شستند . بالای سر عزیزان خود، فانوس روشن می کردند. آیاتی قرآن می خواندند، «آرد بریزو» و« سیرو » خیرات می کردند و پس از احترام به آنان که رفتند، به خانه باز می گشتند.

بافقیها برای جشن چهارشنبه آخر سال، تخمه خیار، پسته بوداده، گندم بوداده و نخود و کشمش آماده می کردند. آنها را درون سینی می ریختند و در کوچه و خیابان، به رهگذران پیشکش می نمودند. بیشتر مردم عادت داشتند، بامداد چهارشنبه، به زیارت امامزاده بروند و گردو پنیر ناشتایی بخورند. در خانه را آب و جارو می کردند و اسپند دودمی نمودند. پسین که می شد، زنها گرد هم می آمدند و آش توکی می پختند. زنان در این روز، پرکار نبودند و پس از یک خانه تکانی حسابی، خستگی از تن بیرون می کردند.

پسران جوان، در کوچه ها راه می افتادند، با صدای بلند شعر می خواندند،  به در خانه همسایه ها و دوستان می رفتند و در می زدند و جشن چهارشنبه سوری را شادباش می گفتند. صاحبخانه از خانه بیرون می آمد و به آنها آجیل و شیرینی می داد.

پسین که می شد ، مردان جوان بیرون شهر گرد هم می آمدند و در مسابقه شتر سواری شرکت می کردند. هر کس برنده می شد، هدیه ای می گرفت. چند جوان از بین همانها که در مسابقه شرکت کرده بودند، در اطراف شهر         می چرخیدند، شاخه های مغ خشک شده در خت خرما را جمع می کردند، به شهر می آمدند و در کوچه ها و محله ها بین مردمی که خواهان بودند، پخش می کردند. در هر کوچه و محله، از شاخه ها آتش درست می کردند. جوانان و نوجوانان، دست یکدیگر را می گرفتند. دور آتش حلقه می زدند و شعرهای فصل بهار را می خواندند. سپس یکی یکی از روی آتش می پریدند. آخر شب ، پیران و سالخوردگانی که چامه های (شعرهای) دیوان حافظ را حفظ بودند، برای جوانترها شعر می خواندند، فال می گرفتند یا داستانهایی از بافق قدیم می گفتند. گفتنی است، مراسم های یاد شده امروزه یا انجام نمی گیرد و یا در روزهایی دیگر و مراسم هایی غیر از چهارشنبه سوری اجرا می شود.

 [بر اساس گفته هایی از شادروان حسین میرزا تفکری بافقی]

برگرفته از مقاله، فرهنگ مردم بافق، نوشته عالیه نقیب الذاکرین بافقی (مهرگان)


پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۸۶
برچسب ها:
دیدگاه ها
مير سليماني این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 19 اسفند 1391 - 9:25 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

سركار خانم مهرگان
سلام
به شما بابت دوباره زنده سازي اين فرهنگ زيبا واصيل وفراموش شده در بافق تبريك مي گويم.چنين آداب زيبا وماندگاري براي بنده نيز تازگي و طراوت داشت. البته آنچه از چهارشنبه سوري در خاطره ام مانده حضور خانواده اي هندي كه فارسي را با لهجه هندي سخن مي گفتند درهمسايگي ما در بافق بود كه نمي دانم چرا گذرشان به بافق افتاده وساكن اينجا بودند ؟؟؟درمنزلي كه بعدها دكتر حمله داري ميبدي (خدا سلامتشان دارد)در آن ساكن شد در كوجه گلزاري سكني داشتند و هر سال چهارشنبه سوري را با برافروختن هيمه بزرگي از آتش در وسط كوچه خاكي آنروزجشن مي گرفتند والبته همسايه ها هم شركت مي كردند.

رضا این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 19 اسفند 1391 - 10:31 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

خوش به حالشان

حسین مسرت این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 19 اسفند 1391 - 2:11 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

خانم مهرگان
امیدوارم که دیگر آداب وآیین های بافق را هم گردآوری ونشر کنید تا همگان بیش از پیش به گذشته غنی و پر بار خود پی ببرند.

عمونوروز این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 19 اسفند 1391 - 4:04 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

درتمام دنیا هیچ وقت اتفاق نمی افتد که مردم حسرت گذشته را بخورند چون اینده پیش روی ان ها بسیار بهتر از گذشته اشان است به جز کشور ما که همواره باید در حسرت گذشته باشیم چون روزبه روز وضعمان بدتر می شود چه از لحاظ اخلاقی و چه از لحاظ اقتصادی.پس باید قدر این روزهارابدانیم که فردای بهتری در کارنیست

بافقی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 19 اسفند 1391 - 10:02 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

استاد مسرت از شاگرد شما چنین نوشته هایی بعید نیست. باید فرهنگ اجدادمان را زنده کنیم

شمع بي زبان این نظر توسط مدیر ارسال شده است. یکشنبه 20 اسفند 1391 - 1:20 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

از حضور استاد و پژوهشگر برتر و فرزانه جناب اقاي حسين مسرت تشكر مي كنم

زبان دراز این نظر توسط مدیر ارسال شده است. جمعه 25 اسفند 1391 - 10:11 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

باتشکر از خانم مهرگان بایدبگویم امروزه اقایان این قدر ترسیده شدند که اصلا اسم چهارشنبه سوری راهم نمی اورند.من نمیدانم چه اشکالی دارد که مادوباره چهارشنبه سوری رازنده کنیم همان طور که خیلی از ایین های دینی را زنده کردیم .این رسم اجداد ماست و برای شادی وسرور است.اصلا هم خرافه نیست اگر دنبال خرافه می گردند بروند ببینند در همین شهرما چه برسرما امده است.
هرچیز خوب راباید بپذیریم واین قدر متعصب نباشیم .ببینید مردم دنیا دارند کجا می روند وماداریم چکارمی کنیم.
ی ا ح ق

تحصیلکرده این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 26 اسفند 1391 - 8:56 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

مااهل گریه نیستیم شادی تنها بماند.دراین اوضاع واحوال باید لوازم شادزیستن مردم را فراهم کنیم و چهارشنبه سوری هم یکی از ان هاست.چهارشنبه سوری را باید احیاکرد نه این که چهارشنبه سوزی کرد.

مهرگان این نظر توسط مدیر ارسال شده است. یکشنبه 27 اسفند 1391 - 9:54 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

با سپاس از همشهریان خوب و گرامی
همراهی شما و پیامهای پرمهرتان، مشوق خواهر کوچکتان است در پیمودن راه دشوار و شیرین پژوهش در تاریخ شهر زیبایمان. سپاس از همه شما عزیزان بخصوص جناب آقای میرسلیمانی

مهدی منوچهری این نظر توسط مدیر ارسال شده است. سه‌شنبه 27 فروردین 1392 - 12:41 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

سلام ازمطلب شما کمال بهره واستفاده رانمودیمامیدوارم همیشه خوش وخرم ودر حال مطالعه وتحقیق باشید

You cannot copy content of this page