بافق؛ چرا و به چیز رای داد؟
مردم بافق، هرچه توش و توان داشتند، گذاشتند و در روز 12 اسفند، رای دادند. نگاهشان و نظرشان هم به یک فرد خاص بود.
حالا که التهاب و احساس، بسرآمده و تب ها و تاب ها، تمام شده، می شود نشست و با دل صبر، جنبه های مختلف این حضور و رای بالا را بررسی کرد. این کندو کاو، اگرچه داغ شهر را برای عدم توفیق حضور نامزد مورد علاقه اش در مجلس، مرهمی نمی نهد، اما این فایده را خواهد داشت که بدانیم چه کرده ایم و چه خواسته ایم و چه پیامی داده ایم.
مهمترین کارکرد انتخابات در نظام های مردم سالار، ارسال پیغام از طرف مردم به تصمیم گیران هست. با بررسی آراء می توان فهمید مردم از حاکمیت چه انتظاری دارند. از چه چیزهایی بیزار و به چه مسائلی علاقمندند. خواهان چگونه تغییری هستند.
انتخابات، بهترین فرصت برای حاکمیت است تا رویه های خود را مطابق خواست مردم جهت دهی کند و به سمتی برود که بیشترین رضایت مردم در آن نهفته است.
با این توضیح، برداشتم از رای مردم بافق به شخص مورد علاقه شان را می نویسم به این امید که دیگران و احتمالاً منتقدان هم، برای راستی آزمایی نظر من، دیدگاههای خود را بیان کنند. البته این را خودم اضافه کنم که دوستی می گفت، فلانی، این کار بیهوده است چون آنها که باید بخوانند و ترتیب اثر بدهند، نه می خوانند و نه ترتیب اثری می دهند.
قریب 19000 نفر از زنان و مردان بالای 18 سال بافقی، به محمد رضا صباغیان رای مثبت داده اند. اگر بپذیریم که همه ی ما گرایش به کسی پیدا می کنیم که نداشته هامان را، داشته باشد و حرف های در دل مانده ما را بزند، انتخاب ایشان پیام های جالبی خواهد داشت.
من مهمترین دلیل گرایش بافقی ها به صباغیان را صراحت لهجه و رک گویی او می دانم. در میان مردمی که آهسته آمدن و آهسته رفتن یک خصلت پسندیده شده تا مبادا قدرت، شاخی به آنها بزند و براشان شانه ای بکشد، پیدا شدن کسی که با صراحت، دردها را بیان و مشکلات مگو را ابراز می دارد، غنیمتی است و می تواند بسیار جذاب باشد.
او بارها در مورد بیکاری فزاینده در شهر، اعتیاد روزافزون، مشکلات معیشتی، نابهنجاری های اخلاقی و رانت خواری و نورچشم بازی برخی اهالی، هشدارها داده است. انتقادهای صریح و بی پرده او در برابر مسئولان، چیزی نیست که مردم فراموش کنند.
سرسختی ذاتی او برای گلاویز شدن با دست اندرکاران امور اجرایی از دیگر دلایل خواستن او بوده است.
می توان دلایل دیگری چون ساده زیست بودن و نشست و برخاست هایش با اقشار مختلف اجتماع را هم، برای او برشمرد.
با این تفاسیر من رای بالای مردم بافق به صباغیان را، رای به صراحت گفتار و صداقت در رفتار تعبیر می کنم. مفاهیمی که این روزها مردم بشدت خواستار آنند.
اگر مردم برای انجام امور اجرایی، متوسل به نماینده یا نامزدان نمایندگی می شوند، دلیلش قطع امید از کارگزاران اجرایی است. وگرنه کیست که نداند، مجلس محل قانون گذاری است.
وقتی بعد از سالها وعده و وعید و تصویب چندین مصوبه در عالی ترین مرجع تصمیم گیری دولت و با وجود آنکه تقریباً تمام استان یزد از نعمت گاز برخوردارند و بافق در میان این همه وعده، بدون گاز شهری سر می کند، طبیعی است که مردم دردشان را به نماینده واگویند و از کسی حمایت کنند که دردشان را، رسا فریاد می زند.
رای مردم، اگر چه تبلورش در شخصی خاص ظاهر شد و نباید منکر این واقعیت شد که بسیار افرادی که رای به او دادند، هرگز به این فلسفه بافی های من و امثال من توجه نکرده و نمی کنند و چه بسا به آن خندیده باشند. برای آنها چیزی که مهم بود، خودی بودن او بود.
خودی، به هر دو معنا. هم از خودشان و جنس خودشان و هم همشهری خودشان.
محمد علی پورفلاح
باسلام
میخواستم به آقای پورفلاح عرض کنم که واقعا حرف دل مردم را زدید ممنون
و برای آقای صباغیان آرزوی سلامتی از خداوند منان خواستارم