آینده از منظر ثقلین (3)-ایمان2

دسته: فرهنگی، هنری، مذهبی
۲ دیدگاه
شنبه - 2 شهریور 1392
01

برخی از مصادیقی كه خداوند متعال در قرآن از ما خواسته است كه به آن ایمان بیاوریم؛ عبارت است از:

1- ایمان به الله 2- ایمان به رب (ایمان به الله و رب دو چیز متفاوت است اگر این دو مفهوم نزد خدا یك چیز بود مطمئناً خداوند باید یک واژه مطرح می كرد) 3- ایمان به یوم الاخر 4- ایمان به لقاء‌الله 5- ایمان به آیات 6- ایمان به ملائكه 7- ایمان به كتب 8- ایمان به قرآن(ایمان به قرآن با ایمان به آیات و ایمان به كتب تفاوت دارد) 9- ایمان به رسول الله(ص) 10- ایمان به نبوت او 11- ایمان به غیب  12- ایمان به رسولان(ع) 13- ایمان به انبیاء 14- ایمان به آنچه كه بر انبیاء‌ نازل شده است 15- ایمان به آنچه كه به رسولان و انبیاء(ع) ایتاء شده است.

ایمان به یوم الاخر

اگر انسان حقیقتاً‌ به یوم الاخر ایمان داشته باشد واقعاً به حركت كشیده می شود. انسان دیگر گناه نمی كند و از غفلت بیرون می آید و كل زندگیش به جمع آوری توشه می پردازد ، چون می داند كه روز دیگری هست كه باید به آن ورود پیدا كند. ایمان به یوم الآخر باعث می شود كه بعضی از رفتارها را انجام بدهیم و از بعضی رفتارها دوری كنیم و حدودالله را رعایت كنیم. ایمان به یوم الآخر انسان را وادار به توبه و انابه می كند.

ایمان به ملائك

اگر از مؤمنین بپرسیم كه آیا می دانید باید به ملائك ایمان بیاورید؟ می گویند كه ایمان به الله، كتاب خدا را شنیده بودیم ولی ایمان به ملائك دیگر چیست؟ انسان اشرف مخلوقات است و اگر ایمانی باشد، باید ملائك به انسان ها ایمان بیاورند ، پس چرا خداوند در قران می فرماید كه به ملائك ایمان بیاورید؟ منظور از ایمان، اعتقاد نیست كه ما قبول داشته باشیم. همانطور كه وقتی ایمان به خدا را بیان می كنیم به این معنا نیست كه صرفاً خدا را قبول داشته باشیم. ایمان به ملائك چه فایده ای دارد؟ منظور خدا از ایمان به ملائك چیست؟ ما باید به ملائك ایمان بیاوریم. اگر در قرآن آیه ای در مورد ایمان به ملائك نداشتیم و احادیث ایمان به ملائك را می خواندیم،حتماً می گفتیم كه این احادیث جعلی است.

اگر دقت کرده باشید ما قصد داریم ابواب بیشتری از ایمان را به روی خود باز کنیم تا بهانه ای شود برای بیشتر پرداختن به آن و در این فرصت محدود بسط و شرح آن امکان ندارد.

 

ایمان به كتب، انبیاء و رسولان(ع)

مگر قرآن كتاب جامع نیست چرا نباید فقط به قرآن ایمان بیاوریم؟ خداوند فرموده است كه : به كتب ایمان بیاورید، بلكه به تك تك آیات كتب باید ایمان بیاوریم. چرا؟ ایمان به انبیاء الهی (ع) چیست و چه باید باشد كه برای ما فایده داشته باشد؟ چرا ما باید علاوه بر رسل (ع) به انبیاء (ع) هم ایمان بیاوریم؟ آیا برای ما كه مسلمان هستیم؛ تنها ایمان به رسول خاتم (ص)كافی نیست؟ چرا خداوند می گوید به همه انبیاء (ع) ایمان بیاورید؟

ایمان حقیقی به انبیاء (ع) در انسان تحول ایجاد می كند. وقتی انسان به نبی ایمان می آورد به تمام رفتارها و سكنات و اعتقادات آن نبی هم ایمان می آورد. چه فایده ای برای ما دارد؟ خداوند در قرآن به موضوعی دعوت نمی كند كه فایده نداشته باشد. اگر انسان به انبیاء و رسل ایمان بیاورد یقیناً می تواند از آن ها الگو برداری كند. انسان وقتی به چیزی كه ایمان دارد از آن الگو می گیرد. بعد از ایمان به انبیاء(ع) ، ایمان به رسولان (ع)است. عهد و میثاقی كه آن ها در عالم ذر با خداوند بستند به یاد آوریم . انسان وقتی به رسولی ایمان آورد به عهد و میثاق آن ها هم ایمان می آورد . انسان نمی تواند بگوید كه من به رسولی ایمان آوردم ولی عهد و میثاق او و رفتار او در قبال آن میثاق، توجه مرا جلب نمی كند. این ایمان نیست و فقط اعتقاد صرف است. اگر ایمان، ایمان واقعی باشد یقیناً باید به رفتار كشیده شود.

 

آثار ایمان به انبیاء و ما أُوتِیَ النَّبِیُّونَ(ع)

 ایمان به موسی (ع)یعنی چه؟ ایمان به عیسی(ع) یعنی چه؟ آیا خداوند در مورد این موضوعات از ما بازخواست نمی كند؟ ایمان به رسولان(ع) ؛ یعنی این كه ما بدانیم و اشراف پیدا كنیم كه رسولان(ع) چه عهد و میثاقی بستند و چه رفتاری نشان دادند و چگونه بر آن میثاق متعهد بودند، الگوبرداری کنیم و در این مسیر حركت كنیم. به طور مثال ایمان به موسی(ع) یعنی نگاه كن كه موسی (ع) چه رفتاری انجام داد. خداوند چه ابزارهایی به او داد و چه صادره های و چه دغدغه هایی داشت .  تو به او ایمان بیاور و همان روش عمل كن. هر طور دیگری كه معنا كنید آن معنا درست نیست و صرفاً اعتقاد داشتن است. آن ها همگی زمینه ساز ظهور بودند و وقتی بین قوم خودشان آمدند ، یكی از اصلی ترین دغدغه ها و مأموریت آن ها این بود كه اقوام خودشان را به امام مهدی(عج)، پیامبر آخرالزمان(ص)و ظهور بشارت بدهند و خودشان در آن مسیر حركت كنند .

وقتی نگاه می كنیم تمام ابزارهای كه خداوند متعال به رسولان(ع) داده است در این راستا است . مثل عصای حضرت موسی(ع) است اگر صرفاً برای خود حضرت بود تا اژدها بشود و برای همان زمان و هدایت آن اقوام بود و دیگر به كار نمی آمد ،الان ضرورتی به بودنش نبود. زمانی در حضور امام باقر(ع) در مورد عصای حضرت موسی(ع) سوال شد . امام باقر فرمودند كه : چند روز پیش به عصا سر زدم و تازه و سبز بود مثل اینكه همین الان از درخت كنده شده است. یعنی چه؟ عصای حضرت موسی(ع) دست به دست انبیاء (ع) گشته و به دست امام محمد باقر(ع) رسیده است ! پس یك ارتباطی وجود دارد. اگر قرار بود یك زمانی استفاده بشود و از بین برود ، دیگر دست به دست انبیاء(ع) نمی گشت تا به دست امام مهدی(عج) برسد. امام مهدی (عج) از این عصا چه استفاده ای خواهد كرد؟ مطمئناً یك كاربردی دارد. [1]  قرار نیست كه تمام معجزات انبیاء(ع)”ما أُوتِیَ النَّبِیُّونَ ” به صورت تشریفاتی و صرفاً برای نشانه در اختیار حضرت مهدی(عج) قرار بگیرد. وقتی خداوند می فرماید كه به عصای حضرت موسی(ع) هم ایمان بیاورید؛ یك منظوری دارد.

 “لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ “[2] تمام انبیاء (ع)این عهد و میثاق را امضاء كردند و در دنیا یك سیر را  برای ظهور انتخاب كردند و نمی توانیم بگوییم كه موسی(ع) به دین خود، عیسی(ع) به دین خود ، بلكه آنها یك هدف ، یك مسیر داشته اند و تمام این ابزارها برای این مسیر و هدف بوده است و ما باید به آن ایمان بیاوریم تا این كه در همان مسیر قرار بگیریم و به سوی همان هدف پیش برویم.

در انتهای آیه” وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ” یعنی این كه ما تسلیم آنها هستیم. ایمان به انبیاء (ع)ما را به تسلیم انبیاء(ع) و رسولان(ع) می كشاند. تمام آن ها وقتی به دنیا آمدند؛ افكار، امیال، روحیات، صفات، اخلاقیات، رفتار و حتی كلامشان این بود كه خودشان و اقوامشان به سمت ظهور حركت كنند.  به واسطه همین مأموریت است  كه آن ها از كسانی هستند كه رجعت می كنند و در ركاب امیر المؤمنین(ع) ایشان را نصرت می كنند. [3]

تا قبل از این نمی فهمیدیم كه ایمان به موسی(ع) یعنی چه ؟ ولی وقتی رفتارهایش را قبل از حیات مادی خودش و بعد از رجعتش نگاه می كنیم، می فهمیم كه ایمان به او یعنی چه؟ ایمان به رسولان و زمینه سازی ظهور در یك راستا است.

در صلوات شعبانیه می خوانیم كه”شَجَرَةِ الْنُبُوِة وَ مَوْضِعِ الرِسالَهِ وَ مُخْتَلِفِ الْمَلائِكَهِ وَ مَعْدِنِ الْعِلْمِ وَ اَهْلِ بَیْتِ الْوَحْی” صحبت از شجره نبوت می كند ، مثل” كَلِمَةً طَیِّبَةً “[4]. نبوت، مثل درختی است كه تنه آن، پیامبر اكرم(ص) است و شاخه های اصلی آن اولوالعزم من الرسل (ع)هستند و بقیه انبیاء (ع)از طریق پیامبران اولوالعزم (ع) به این شجره مرتبط هستند و این درخت بارور شده یك هدف و مسیر را دنبال می كند. ما باید به این شجره ایمان بیاوریم.

سوره بقره آیه136 و سوره آل عمران آیه84″ آمَنّا بِاللّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْنا وَ ما أُنْزِلَ إِلی‏ إِبْراهیمَ وَ إِسْماعیلَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ اْلأَسْباطِ وَ ما أُوتِیَ مُوسی‏ وَ عیسی‏ ” چرا خداوند همه پیامبران را نام برده است؟

چرا گفته به حق هر چه كه بر آن نازل و أتی می شود؟ ما باید به تسع آیات موسی(ع) ایمان بیاوریم. ایمان به رسولان (ع) یكی از شروط ورود به بهشت است”سابِقُوا إِلی‏ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُها كَعَرْضِ السَّماءِ وَ اْلأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذینَ آمَنُوا بِاللّهِ وَ رُسُلِهِ ذلِكَ فَضْلُ اللّهِ یُؤْتیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظیمِ”[5]  آن بهشتی كه در این آیه مد نظر خداست برای كسانی است كه ایمان به خدا و پیامبرانش دارند. دو شرط آن یكی ایمان به الله و دیگری ایمان به تمام رسولان(ع) است.

به ازای هر نوع ایمانیاتی كه در وجود ما شكل می گیرد؛ خداوند متعال رفتارهایی را از ما انتظار دارد.  ایمان رفتار می آورد. ایمان به الله در وجود ما یك سری رفتار را به وجود می آورد. خداوند متعال به واسطه همین رفتارها از ما می خواهد كه به یك سری موضوعات ایمان بیاوریم.

 

ایمان به غیب

ما باید به غیب ایمان داشته باشیم. غیب چیست؟ مصادیق آن كدام است؟ ما چقدر به غیب ایمان داریم؟ در كتاب سیمای حضرت مهدی(عج) در قران ، صفحه 41 آمده است:

“الم ذلِكَ الْكِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدًی لِلْمُتَّقینَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ”[6]

امام صادق(ع) در تفسیر این آیه می فرماید:”الْمُتَّقُونَ شِیعَةُ عَلِیٍّ ع وَ أَمَّا الْغَیْبُ فَهُوَ الْحُجَّةُ الْغَائِبُ وَ شَاهِدُ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى وَ یَقُولُونَ لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَیْبُ لِلَّهِ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِین”[7] هدایت های خاصه این كتاب برای متقین است و طبق این حدیث متقین، شیعه علی ابن ابیطالب(ع) هستند و به غیب(امام غیب (امام زمان) ایمان دارند. پس مقوله دیگری كه باید به آن ایمان بیاوریم حضرت مهدی(عج) است. ما باید به امام زمان (عج)ایمان داشته باشیم. ما مؤمن یا محب امام زمان (عج)هستیم؟ طبق این آیات و احادیث ما باید به امام زمان(عج) ایمان بیاوریم. هدایت های خاصه قران برای متقین است. متقین، مؤمن به امام زمان (عج)و شیعه امیرالمؤمنین(ع) هستند. در ادامه حدیث امام(ع) می فرمایند كه: شاهد بحث من، فرمایش خداست. یَقُولُونَ لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَیْبُ لِلَّهِ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ كافرها می گویند: چرا خداوند آیه اش را نمی فرستد؟! خدا می گوید: غیب از آن خداست شما منتظر باشید ما هم منتظریم. در آیه قبل می فرماید كه منظور از غیب، امام زمان(عج) است یعنی خداوند امام زمان را می فرستد. یا در روایت دیگر” الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ  قَالَ مَنْ أَقَرَّ بِقِیَامِ الْقَائِمِ أَنَّهُ حَقٌّ “[8]

اگر به قیام امام زمان(عج) ایمان داشته باشیم ، باید بالطبع آن ایمانیات دیگر را اصلاح كنیم و زمینه ساز ظهور حضرت(عج) باشیم. ایمان ما باید طوری باشد كه ما را به رفتار و عمل بكشاند. آقا رسول الله(ص) می فرمایند” طوبی لصابرین…” خوشا به حال صابرین در غیبت امام زمان(عج). [9] خوشا به حال كسانی كه اقامه كننده های روش های آنها هستند. آقا رسول الله (ص) می فرمایند: خوشا به حال آنها. چه كسانی؟

 امام باقر(ع) از آقا رسول الله(ص) نقل می كنند كه روزی جماعتی از اصحاب ایشان نزد حضرت نشسته بودند. آقا رسول الله (ص) دوبار می فرمایند:‌ خدایا لقاء و دیدار برادرانمان را نصیبم گردان. یكی از اصحاب عرض كرد: آیا ما براداران شما نیستیم؟ آقا فرمودند: نه شما اصحاب من هستید برادران من قومی از آخرالزمان هستند كه به من ایمان دارند در حالیكه مرا ندیده اند. ایمان به غیب دارند” الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ” به تحقیق كه خداوند آنها را با اسامی خود و پدرانشان به من معرفی نموده است  قبل از اینكه از اصلاب پدرانشان و ارحام مادرانشان خارج شوند. تك تك آنها برادران من هستند. كدام یك برادران شما هستند؟ آنهایی كه همه این صفات را دارند. شیعه علی ابن ابیطالب(ع) هستند. هر كدام از آن ها چنان هستند كه دست كشیدن گیاه خاردار در تاریكی شب، یا كسی كه سنگ آتشین در دست دارد، در نگهداری دینشان محكم هستند آن ها چراغ های راهنما هستند كه خداوند آنها را از هر فتنه غبارآلود تاریك نجاتشان داد. آنها به من ایمان دارند. [10] ایمان به رسول الله(ص) باعث می شود كه از امیال، شخصیت، رفتارهای آن حضرت  چیزی در ما منتقل شود كه باعث تغییر در رفتارهای ما شود و در ما دغدغه بوجود آید، كه دیگر احساس آرامش نداشته باشیم. پس ایمان ایجاد دغدغه می كند. دغدغه آقا رسول الله (ص)نسبت به اهل بیت (ع)چه بود؟ دغدغه ایشان به ثقلین چه بود؟ ایمان به امام زمان(عج) باید در ما دغدغه ایجاد كند. مثلاً در یك مقطع از زندگی كنكور برای ما دغدغه می شود و تمام روز و شب به فكر كنكور هستیم ، چون نسبت به كنكور دغدغه پیداكردیم و به آن ایمان آوردیم. ایمان به امام زمان (عج) باید برای ما اینها را داشته باشد. ما باید طوری ارزشها را معنا كنیم كه در ما دغدغه ایجاد شود تا الان فكر می كردیم كه ایمان یعنی محبت اما طبق آیه قرآن”قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی‏”[11]  مودت یعنی اینكه شما محبت دارید ولی ایمان بیاورید و ببینید آقا رسول الله (ص)از شما چه  چیز می خواهند؟ همان رفتار را انجام بدهید. مودت یعنی اینكه انسان دقیقاً بفهمد كه محبّش چه چیز می خواهد همان رفتار را انجام بدهد نه اینکه محبانه هرجور نفسم بطلبد.  ایمان به امام زمان (عج) یعنی اینكه من در معارف، تفکرات ، روحیات، امیالم و صفاتم ، امام زمان (عج) را منظور كنم.

 

[1] عن محمد بن الفیض عن محمد بن علی(ع) قال کان عصی موسی لآدم فصارت إلی شعیب ثم صارت إلی موسی بن عمران و إنها لعندنا و إن عهدی بها آنفا و هی خضراء کهیئتها حین انتزعت من شجرها و إنها لتنطق إذا استنطقت أعدت لقائمنا لیصنع کما کان موسی یصنع بها و إنها لتروع و تلقف قال إن رسول الله ص لما أراد الله أن یقبضه أورث علیا(ع) علمه و سلاحه و ما هناک ثم صار إلی الحسن و الحسین ثم حین قتل الحسین استودعه أم سلمه ثم قبض بعد ذلک منها قال فقلت ثم صار إلی علی بن الحسین ثم صار إلی أبیک ثم انتهی إلیک قال نعم

امام باقر(ع): عصای موسی از آن آدم بود و به دست شعیب افتاد و از آن پس به موسی بن عمران رسید و همان عصا نزد ما است و به همین تازگی من آن را بررسی کرده ام مانند روزی که از درختش برکنده اند سبز است و چون از او پرسیده شود به سخن آید، برای قائم ما آماده است و با آن همان کار کند که موسی(ع) می کرد و آن عصا هراس آور است و هر چه جادو کنند ببلعد و هر چه فرمانش دهند، انجام دهد. و چون یورش برد، هر چه جادو کرده‏اند، از بین ببرد. دو شعبه(چون دو کام) از او باز شود که یکی روی زمین باشد و دیگری بر سقف و میان آن دو 40 ذراع(20 گز) فاصله باشد و با زبان خود آنچه جادو کنند، به کام خود کشد. / بصائرالدرجات ص183 4ـ باب ما عند الأئمه(ع) من سلاح رسول/ کمال‏الدین ج2 ص673 58ـ باب فی نوادر الکتاب

[2] قُولُوا آمَنّا بِاللّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْنا وَ ما أُنْزِلَ إِلی‏ إِبْراهیمَ وَ إِسْماعیلَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ اْلأَسْباطِ وَ ما أُوتِیَ مُوسی‏ وَ عیسی‏ وَ ما أُوتِیَ النَّبِیُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ سوره بقره، آیه 136

[3] امام باقر (ع) فرمود که امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: … و کلام خداوند عزوجل « وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ النَّبِیِّینَ لَما آتَیْتُکُمْ مِنْ کِتابٍ وَ حِکْمَةٍ ثُمَّ جاءَکُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَکُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ» (آل عمران81) یعنی به محمد (ص) ایمان میآورید، و وصی او را یاری میکنید، و بعد از این، همة پیغمبران به او یاری خواهند کرد … و خدای تعالی ایشان را بسوی خود برده، و بعد از این، مرا نصرت و یاری خواهد کرد، و ما بین مشرق و مغرب برای من خواهد شد و هرآینه خدای تعالی همة پیغمبران را از آدم تا محمد (ص) زنده میگرداند. همة پیغمبران مرسل در پیش روی من شمشیر به سر مردگان و زندگان و کافران از انس و جن میزنند.پس این امر، امر عجیب است، و چگونه تعجب ننمـــائیم از مــــردگان که خدای تعـــالی ایشـان را زنده میگرداند. طایفه به طایفه، «لبیک لبیک، یا داعی الله!»گویان داخل کوچههای کوفه میشوند. در حالتی که شمشیرها را از غلاف کشیده به دوشهای خود میگیرند برای اینکه خدای تعالی به جا آورد وعدهای را که دربارة ایشان نموده چنان که فرمود: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً» (نور 55) بعد از آن امیرالمؤمنین (ع) فرمود: که معنی آخر آیه این است که تا اینکه با اطمینان و خاطر جمعی به من عبادت و بندگی بکنند و از احدی از بندگان من نترسید و تقیه ننمایند. / تأویل الآیات الظاهره ص121 / بحارالأنوار ج53 ص46

[4] أَ لَمْ تَرَ كَیْفَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَیِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ سوره ابراهیم، آیه 24

[5] سابِقُوا إِلی‏ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُها كَعَرْضِ السَّماءِ وَ اْلأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذینَ آمَنُوا بِاللّهِ وَ رُسُلِهِ ذلِكَ فَضْلُ اللّهِ یُؤْتیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظیمِ سوره حدید، آیه 21

[6] سوره بقره، آیات 1 تا 3

 [7]معجم احادیث الامام المهدی ج5 ح 1442/ تأویل الآیات : ج1 ص 32 ح2/ إثبات الهداة: ج3 ص458

[8] ابْنُ الْمُتَوَكِّلِ عَنْ مُحَمَّدٍ الْعَطَّارِ عَنِ ابْنِ عِیسَى عَنْ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ عَنْ غَیْرِ وَاحِدٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ كَثِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ هُدىً لِلْمُتَّقِینَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ  قَالَ مَنْ أَقَرَّ بِقِیَامِ الْقَائِمِ أَنَّهُ حَقٌّ بحارالنوار جلد 52 و اكمال الدین

[9] عن جابر بن عبد الله الأنصاری… قال ص طوبی للصابرین فی غیبته طوبی للمقیمین علی محجتهم أولئک وصفهم الله فی کتابه و قال الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ و قال أُولئِکَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ – رسول الله(ص) فرمودند: خوشا به حال صبر کنندگان در غیبت او، خوشا به حال (اقامه کنندگان روش های ایشان) ایشانند که خداوند در کتابش آنان را وصف کرده الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ و قال أُولئِکَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

کفایه الأثر ص 56 باب ما جاء عن جابر / بحارالأنوار ج36 ص 304

 

[10] – عن أبی الجارود عن أبی بصیر عن أبی جعفر ع قال قال رسول الله ص ذات یوم و عنده جماعة من أصحابه اللهم لقنی إخوانی مرتین فقال من حوله من أصحابه أ ما نحن إخوانک یا رسول الله ص فقال لا إنکم أصحابی و إخوانی قوم من آخر الزمان آمنوا بی و لم یرونی لقد عرفنیهم الله بأسمائهم و أسماء آبائهم من قبل أن یخرجهم من أصلاب آبائهم و أرحام أمهاتهم لأحدهم أشد بقیة علی دینه من خرط القتاد فی اللیلة الظلماء أو کالقابض علی جمر الغضا أولئک مصابیح الدجی ینجیهم الله من کل فتنة غبراء مظلمة

امام باقر(ع) فرمودند که رسول الله فرمودند ـ روزی که جماعتی از اصحاب ایشان نزد حضرت بودند ـ خداوندا! لقاء و دیدار برادرانم را نصیبم گردان. دو بار فرمودند. پس یکی از اصحاب آن حضرت که در اطراف ایشان بود عرض کرد: یا رسول الله(ص) آیا ما برادران شما نیستیم؟ پس حضرت فرمودند: نه، همانا شما اصحاب من هستید. و برادران من، قومی از آخر الزمان هستند که به من ایمان می‎آورند در حالی که مرا ندیده اند. به تحقیق که خداوند آنها را به اسمهایشان و اسامی پدرانشان به من معرفی نموده پیش از آنکه از اصلاب (پشت‎های) پدرانشان و ارحام مادرانشان خارج شوند. هر کدام از آن ها آنچنان هستند که  دست کشیدن گیاه خار دار در ظلمت شب یا کسی که سنگی آتشین در دست بگیرد، در نگه داری دینشان محکم ترند. آنها چراغهای راهنما هستند که خداوند، از هر فتنه غبار آلود تاریک نجاتشان می‎دهد. بصائرالدرجات ص 84 – بحارالأنوار ج 52 ص123

 

[11] سوره شوری، آیه23

 محمد حسین فیاض

پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۸۶
برچسب ها:
دیدگاه ها
ناشناس این نظر توسط مدیر ارسال شده است. یکشنبه 3 شهریور 1392 - 12:33 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

به نظر من همه اینها که فرموده شده مانند یک درخت می باشد که یکی مانند ریشه ودیگری ساقه و حتی برگ می باشد اقای قیاض ایا در قران ایمان به شجره طیبه خداود هم امده است به نظر من اگر اگر خداوند این مقولات را جداگانه مطرح کرده بخاطر این بوده که اینها از هم جدا نیستند و به هم ارتباط مستقیم دارد لذا یرای خدای غیور مهم است که ما هم به همه مقولات مطرح شده ایمان بیاریم البته این فقط نظر من بود اگه میشود راهنمایی کنید

فياض این نظر توسط مدیر ارسال شده است. سه‌شنبه 5 شهریور 1392 - 9:40 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

سلام عليكم؛ ناشناس محترم!
بله.نظر شما متين است.در كامل كردن اين مطلب اينكه “كلمات طيبه” مثل “شجره طيبه” هستند.يكي جايگاه ريشه، ديگري تنه و بقيه ساقه ها و برگ و ميوه هستند.ايمانيات نيز اينگونه اند و همه شجره وار به هم مرتبط هستند. ليكن من در رفتار به همان اندازه به ساقه بها ميدهم كه به تنه و به همان اندازه كه به ريشه!
من وارد مجلسي ميشوم ،به همان اندازه چايي كه برايم تعارف ميكنند مهم است كه قند كنار آن . و به همان اندازه كه كسي كه سيني را در دست دارد و به همان مقدار، سخنران و به همان مقدار صاحب مجلس و اين اشتباه است . وجود ما ، تفكرات ما و در نتيجه رفتارهاي ما شجره بندي نشده است .كليات و جزئيات برايمان يك قيمت دارد و اين در مواقع بحراني ما را به مشكل مي رساند . آنجا كه بايد همراهي با امام را انتخاب كنيم به طواف و حج مي پردازم . آنگاه كه بايد قرآن ناطق را همراهي كنيم،تعلم و تبليغ را بر مي گزينم و آنگاه كه بايد…

You cannot copy content of this page