چه کسی آلام و جراحات بافق را تسکین خواهد بود؟!
این ضرب المثل معروف را شنیده اید که می گوید: ” آب رفته را به جوی نمی توان باز گرداند و ” آب که از سرگذشت چه یک وجب و چه ده وجب”یا “روغن ریخته را نمی توان جمع کرد.”
اینها همه را آوردم تا بگویم که بافق در سالیان اخیر فعل و انفعالات و تغییر و تحولات جالبی را به خود دیده وگرچه لب خاموش است؛ اما دل پر از سخن؛ یکی از آنها حوادث اردیبهشت ماه 90 در بافق بود که از تغییر و تحول کوچک که کارگران شرکت سنگ اهن مرکزی خواهان مدیر عامل بومی در آن شرکت بودند آغاز و تا ضرب و شتم و درگیری و بازداشت و اعزام یگان ویژه به پایان رسید و اگر دخالت نماینده وقت مردم در مجلس شورای اسلامی و حضور چشمگیر روحانیت؛ به ویژه امام جمعه معزز شهرستان نبود؛ شاید مسئله ابعاد دیگری به خود می گرفت؛ اما هر چه بود و هر آنچه که روی داد گذشت و آنان که دچار ضرر و زیان شده بودند خسارات مادی خود را دریافت کردند؛ هر چند در این میان، کسانی هم حاضر نشدند بابت زیان خود، پولی از بیت المال دریافت دارند!
به هر حال ضرر و زیان های مادی پرداخت شد؛ ولیکن ضررهای معنوی آن هرگز و هرگز جبران نشد! یاس و دلشکستگی، بدبینی، سایه شوم و فرجام این موضوع بود و عجیب تر این که مدیریت استان پس از 8 ماه دریافت که باید گوش به حرف کارگران و مردم بافق می کرده و در همان ابتداء به نظر و خواست و اراده جمعی مردم احترام می گذاشت؛ اما چگونه شد که این تصمیم اتخاذ نگردید و به جای آن مقرر شد به شکل فیزیکی برخورد گردد، محلی از تامل دارد و هنوز که هنوز هست، هیچ گونه اطلاعاتی رسمی در این زمینه وجود ندارد. آنچه که در طول این دو سال و اندی مشاهده شد آن بود که مدیر ارشد استان، حضورش به یک باره کم رنگ و بی رنگ شد! و اگر سرکشی می شد بدون اطلاع قبلی تا جایی که نماینده خودش خود در بافق هم خبر نداشت( بنا بر اظهارات شفاهی فرماندار وقت بافق). حال پرسش اینجاست که این موضوع چه پیامی را با خود دارد؟ آیا می توان تعبیر کرد که مدیر ارشد استان خجالت زده و شرمسار بود! که حتی در پایان مراسم برگزاری کنگره وحشی بافقی حاضر نشد به پرسش خبرنگار هفته نامه افق کویر در خصوص معدن مورد مناقشه بافق و اردکان به نام D19 پاسخ بدهد و به این بهانه که باید سریعا به یزد برگشته و در جلسه و مراسم دیگر شرکت کند؛ ولی بعد خبردار می شویم که در مهمانسرای ویژه؛ همراه با مدیران دیگر ساعتی را به صرف شام پرداخت! چه می توان گفت! ( رجوع شود به هفته نامه افق کویر، شماره 614 ، به تاریخ یکشنبه 28 مهرماه 92، صفحه 2)
عده ایی از نخبگان و آگاهان به مسایل بافق معتقدند؛ اگر بخواهیم که خود را از ننگ این موضوع نجات داده تا در آینده از حادثه اردیبهشت ماه 90 برداشت منفی سیاسی نشود و مثل جریانات پس از انقلاب در بافق که توسط عده ایی ناآگاه روی داد و تعمیم داده شد؛ باید با طرح شکایتی از مدیریت وقت ارشد استان، این موضوع را به دادگاه ارجاع داد تا محکمه و داوری حکم به انصاف صادر کند و بافق که از قبل حادثه اردیبهشت ماه 90 دچار ضرر و زیان معنوی شد حداقل در دادگاه زخم تازه خود را درمان کند؛ هر چند که معتقدیم آب رفته را نمی توان به جوی بازگرداند؛ اما بطور حتم تسکینی بر آلام و جراحات بافق خواهد بود.
محمد حسین تشکری
اقا اجازه یک سوال دارم.چرا بعد از دو سال یاد محاکمه ایشون افتادید؟نکنه منافعتون قبلا در خطر می افتاد؟بیایید کمی راجع به این مسئله فکر کنیم!البته این حرفم دفاع از اقدام استاندار سابق نیست.ولی ..