اعتیاد یک بیماری خانوادگی(2)

در مطلب قبل به تعدادی از فاکتورهای تاثیر گذار براعضای خانواده یک معتاد پرداخته شد ،اکنون چند نمونه دیگر از این دست را خدمت شما عزیزان ارائه میکنم.

تقصیر وگناه

اعضای خانواده سعی میکنند هر کدام خود را به نحوی برای اعتیاد آن فرد مقصر وگناهکار بدانند وبهانه های مختلفی بیاورند.آنها تصور می کنند که اگر فلان کار را میکردند یا فلان کار را نمیکردند،اعتیاد او متوقف می شد یا اصلا ایجاد نمی شد.

تنهایی
گفتگوها وروابط خانوادگی عمیقا تحت تاثیر قرار می گیرد.اعضای خانواده دیکر قادر نخواهند بود مثل سابق باهم حرف بزنند،به هم محبت کنند و… آنها سریعا یاد می گیرند که”اعتماد نکن ، حرف نزن ، احساس نداشته باش “.حتی دیگر نمی توانند در مورد مشکل ایجاد شده با هم گفتگو کنند.

انتقال وظایف

سایر اعضای خانواده مجبور هستند که وظایف و مسئولیت های فرد معتاد را به عهده گیرند،مسئولیت هایی مثل ،نقش پدری یا مادری،تعهدات مالی و کارهای مربوط به خانه. درخانواده هایی که یکی از پدر یا مادر معتاد هستند،فرزند بزرگ خانواده معمولا جور آن فرد معتاد را می کشد.

مشکلات جنسی

روابط جنسی به طور کلی در خانواده در هم شکسته می شود.والدین دیگر قادر به صحبت و گفتگو با هم نیستند چه برسد به اینکه با هم هم بستر شوند.بچه ها هم دیگر الگوی درستی برای شکل دادن به روابط جنسی آینده خود ندارند و معمولا زندگی آنها متاثر از همین الگوها غلط جنسی شکل می گیرد.

عدم شرکت در مهمانی ها ومراسم اجتماعی

خانواده از قبول دعوت های فامیل و آشنایان برای مهمانی و سایر مراسم های اجتماعی طفره می روند.آنها از این می ترسند که فرد معتاد خانواده باز با رفتارهایش برایشان مشکل آفرینی کند.این احساس کم کم خانواده را همراه با فرد معتاد به گوشه انزوا و تنهایی سوق می دهد.

تغییر عشق

اعضای خانواده به مرور زمان از کسی که قبلا بسیار دوستش می داشتند ،متنفرمی شوند، تغییرات شگرفی در احساسات خانواده پدید می آید که بخصوص برای بچه ها توام با احساس گناه خواهد بود.ابراز محبت ،عشق ودوست داشتن در وجود اعضای خانواده کمرنگ شده و جای خود را به بی اعتمادی ،بد بینی و در نهایت تنفر میدهد.

اگر خدا بخواهد ادامه دارد