فرهنگ سوگواری در بافق(2)
هیأت های سوگواری :
در گذشته بافق ، دسته های بنی اسد ، جنی ، عربی ، قمه زنی و درویشان وجود داشت .
هیأت بنیاسد :
آنگونه که در تاریخ بیان شده ، پیکر شهدای کربلا سه شبانه روز در میان آفتاب و ریگهای گرم کربلا افتاده بود و کسی جرات نمیکرد اجساد آنها را دفن کند تا این که زنانی از قبیله بنیاسد لباس مردانه پوشیدند و برای تدفین شهدا به محل شهادت آنها رفته ، پیکر شهدا را دفن کردند . به همین دلیل عزاداران بافقی در ظهر روز عاشورا عبای سیاه بر تن می کردند . آستینهای خود را بالا میزدند و شال به کمر می بستند سپس در حالی که بیل و کلنگ و حصیر همراه داشتند ، به عزاداری و نوحهسرایی می پرداختند . در پایان به یکی از قبرستانهای نزدیک رفته و به طور نمادین شهدای کربلا را دفن میکردند .
هیأت درویشان :
تعدادی از بافقیها لباس سپید بلند بر تن می کردند ، رشمه بر کمر می بستند و تبرزین بر دوش می گذاشتند سپس در قالب هیأتی به نام درویشان روز عاشورا به عزاداری میپرداختند .
هیأت عربهای بادیهنشین :
گروهی از مردم بافق در شکل و شمایل عربهای بادیهنشین با سر و وضعی آشفته و نامرتب ، لباسهای بلند و سفید می پوشیدند و شال بافته شده از پشم شتر بر کمر می بستند سپس به عزاداری و سوگواری و نوحهسرایی می پرداختند . آنها بیشتر برای مظلومیت حضرت علیاصغر نوحه میخواندند و جوش میزدند .
هيأت جني :
بنا بر اعتقاد بافقی های قدیم و گفتۀ تاریخ ، زعفر جني در روز عاشورا به محضر امام حسين (ع) رسيد و اجازه خواست با لشکرش به ياري امام بيايد اما اجازه نيافت به همين مناسبت ايام تاسوعا و عاشورا عدهاي از عزاداران بافقي در قالب اين هيأت به برگزاري مراسم و آيين خاص ميپرداختند . آنها صورتهاي خود را سياه می کردند . چارقد حرير زرد يا قرمز بلند بر سر می انداختند و حوله يا پارچه دور تا دور بدن خود ميبستند تا شناخته نشوند آنگاه به نوحهسرايي و عزاداری می پرداختند .
نوحه آنها اینگونه بود :
«زعفرا برگرد برو اندر وطن
روز و شب کن ناله و افغان به من
زعفرا بنگر که حالم مضطر است
بر دلم داغ علياکبر است».
ظهر عاشورا عزاداران در نقش اجنه ظاهر می شدند و در ميان آنها يک نفر با لباس سفيد ، تاج سپيد و قمه ای در دست در نقش زعفر جني در خيابان بافق ظاهر ميشد . هيأت جني را مرحوم حسن درويش ، محمد رشيد ، غلامحسين قاسمزاده، حسين اميرزاده ، محمد ميرعلمي، حاج خليل کارگران ، اکبر بمانيپور و …. راه ميانداختند .
هيأت قمهزن :
کسانی که می خواستند با اين هيأت عزاداري کنند ، چند شب پیش از عاشورا ثبتنام ميکردند . مسئول هیأت به اندازه ثبت نام شدگان پارچه چلوار سفيد ميخريد و برای آنها کفن آماده ميکرد . عزاداران قمهزن صبح عاشورا به يکي از حمامهاي عمومي شهر ميرفتند و سرهاي خود را از رستنگاه مو به اندازه چهار انگشت ميتراشيدند . از حمام بيرون می آمدند و کفن می پوشیدند . آنها پیش از حرکت محل تراشيده شده را مالش ميدادند تا ورم کند . سلماني با تيغ خراشي روی سر آنها ایجاد می کرد . خون از سر راه ميافتاد . عزاداران کمر خود را با زنجير محکم ميبستند . در دست راست قمه داشتند . با دست چپ زنجير نفر بغل دستي را ميگرفتند و راه ميافتادند . اين هيأت در مکانهايي که مردم بیشتر بودند حلقه ميزد و يک نفر در وسط قرار ميگرفت . بقیه دور او گرد می آمدند و نوحهسرايي می کردند . اينقدر مرثيه سرايي و عزاداري ميکردند تا خون از بدنشان ميرفت ، بيحال می شدند آنوقت بر زمين ميافتادند . مردم آنها را به يکي از خانههاي نزديک ميبردند زخمشان را ميبستند و به آنها شربت می دادند تا حالشان بهتر شود .
قمه زنان اینگونه نوحه سرایی می کردند :
« يا عباس، يا عباس
سرم فداي عباس
يا عباس، دخيلم
درمانده و ذليلم»
اين سنت ناپسند امروزه کاملاً منسوخ شده است .
ادامه دارد…
عالیه نقیب الذاکرین بافقی
قمه زنی که چرته اصلا این افراد دشمنان اسلامند …
عزاداری در بافق کاملا اشتباه بوده و هنوز هم اشتباه می باشد …