اردیبهشتهای ماندگار…
به همین راحتی یک ماه از سال 91 گذشت و اردیبهشت زیبا، بهشت وار از بالای دیوار به تقویم زمان سرک کشید. اردیبهشتی متفاوت با اردیبهشتهای دیگر لطیف و خوش آب و هوا . لطافتی به یمن ریزش بارانهای بهاری در روستاهای اطراف و گهگاهی به میزانی کم در شهر.
اردیبهشت امسال گرم و داغ نیست آرام است و لطیف. برعکسِ اردیبهشت 90 که مانند 90 فوتبالی گرم بود و داغ شد تا جایی که کمی هم سوزاند.اردیبهشت 90 آتشین بود. دود هم داشت برخی می گویند دودش هنوز در چشم عده ای فرو می رود برخی هم از پشت این دود به همه جا می نگرند به اطراف و اکناف و آدمها.اصلا بعضی ها همیشه از پشت عینک دودی نظاره می کنند و از شفافیت هراسانند.
راستی یادتان هست پارسال بعد از مدت کوتاهی از کلنگ زنی گاز شهری، چه زود گاز به بافق رسید و اشک همه را درآورد .یادتان هست بدون اینکه به سینما برویم یا پای فیلمهای هالیوود بنشینیم چقدر راحت هنرمندان اکشن را در شهر دیدیم و از آنها امضای یادگاری گرفتیم البته نه روی کاغذ بلکه روی بدنمان و ماشین و موتور و حتی آیفن خانه هایمان؟
یادتان هست چقدر راحت بافق داشت انگ ضد نظام می خورد و برخی به محکمی بر این طبل می کوبیدند و هنوز بر این امر مصرند.یادتان هست به چه آسانی برخی از خیابانهای شهر عبور ممنوع شد هرکس حتی برای رفتن به سر کار و زندگی اش از آن خیابان می گذشت برای مهمانی عازم یزد می شد و چقدر تحویلش می گرفتند!یادتان هست مردم بدون اینکه دعوت شوند و تبلیغات رسانه ای از هفته ها قبل از آنها بخواهد ،در صحنه حاضر بودند و این قدرتِ وعده ها نبود که به میدان بیاوردشان!یادتان هست دیگر این محله و آن محله بی معنا شد.یادتان هست….
راستی چه کسی می تواند اردیبهشت 90 بافق را تحلیل کند؟چه کسی به ثمرات و تبعات آن روزهای بافق واقف است؟ آیا کسی می تواند بگوید بافق سود برد یا متضرر شد؟به چه نشانه ای و با کدام استدلال؟
آری اردیبهشت 90 بافق ماندگار و در تاریخ ثبت شد ،خوب یا بد.شاید بد نباشد ششم اردیبهشت را روز بافق بنامیم.چرا که در آن روز دارالشجاعه زنده شد ،بیدارشد و حرکت کرد .
اردیبهشت 90 بافق نشان داد برای به حساب آمدن :
باید پای یک موضوع ایستاد حتی به قیمت قهر و غضب.
باید برای به نتیجه رسیدن باهم بود و پیگیر.
و باید خواست تا توانست.
محمد علی قاسم زاده.
اين امر لحظه اي بود كو بعد كه مردم سرد شدند باز همان چيزي ميشود كه انان ميخواهند