شهری که درﺁن زندگی می کنیم ومی میریم

دسته: مقالات
۸ دیدگاه
دوشنبه - 7 بهمن 1392

untitled

 

(درنگاه کسی که برواز را نمی فهمد هرچه اوج بگیری ,کوچک تر می شوی)
بیشتر روانشناسان و دانشمندان علوم تربیتی معتقدند که در تکوین وپرورش شخصیت  انسان, دو عامل نقشی مهم و اساسی  دارندوآن دو عامل عبارتنداز: وارثت و محیط .
پیامبر(ص) حدیثی دارند با این مضمون« مَن سَکنَ فی القُری یوماً یَحمَقُ شهراً »یعنی اگر کسی در شهرهای کوچک یا دهات، به مدت یک روز سکونت گزیند؛ به اندازه یک ماه دچار حماقت می شود وشاید این همان تعبیری است که مولوی در مثنوی ﺁورده است :  «ده مرو، ده مرد را احمق کند/عقل را بی نور وبی رونق کند»
هرچه محیط کوچکتر باشد طبیعتا افرادی که هم در ﺁن محیط نشو ونما می کنند خودرا در تارهای کوته فکری و تنگ نظری  می تنندوافکارخود را به عنوان میراثی شوم برای نسل های بعداز خود باقی می گذارند.
این مساله ای است که در طول تاریخ وجودداشته وﺁزمایش خودرا پس داده است به گونه ای که بسیاری از متفکران را به سمت نظریه «جبرتاریخ» کشانده است و ﺁن ها را به این اصل معتقدکرده است که تاریخ و زمان ,انسان ها را دگرگون می سازد و در هربرهه ای از زمان، ﺁن ها را به اشکال مختلف در می ﺁورد؛ یک بارﺁن ها را به سمت جنگ و خونریزی سوق می دهد ،یک بار از ﺁن ها افرادی دانشمند می سازد و یک بار هم ﺁن ها را در دنیای رخوت و سستی فرو می برد و قرون وسطی را در فکر و اندیشه ﺁن ها رسوخ می دهد.
بنابراین هرچقدر محیط بسته تر  باشد و با دنیای خارج ارتباط محدودتری داشته باشد بی شک افکار و اعتقادات ساکنان ﺁن هم بسته تر ومحدودتر باقی خواهد ماند ودرهای ژرف اندیشی و بلند پروازی و ﺁرمان گرایی را برروی ﺁن ها خواهدبست.
شاید یکی از دلایلی که روستا زادگان را به مناصب بالا می رساند وﺁن ها را در کارها موفق می گرداند این باشد که ﺁن ها با خروج از محیط کوچک ، خودرا دربرابر دنیایی به مراتب وسیع تر و متنوع تر می بینند ومحیط جدید ﺁن ها را وادار به تلاش مضاعف می کند ,به گونه ای که برای بقای خود، از تمام ظرفیت ها و استعدادهای درونی خود استفاده می کنند تا بتوانند گلیم خود را از ﺁب مشکلات و سختی ها بیرون بکشند.
این دقیقا همان توصیه قرﺁن است که به مسلمانان دستور می دهد مهاجرت کنند تا سرزمین ها و نعمت های وسیع تری راببینندومی فرماید:(مَن یُهاجرفی سبیلِ الله ِیَجدفی الارضِ مُراغماً کثیراً وسِعَة)(آل عمران/100)
بزرگترین معضل شهر ما ،خود شهر است ومحیطی که مادر ﺁن زندگی می کنیم و این محیط جغرافیایی، بی شک در شکل پذیری شخصیت و منش ومرام ما تاثیری بسزایی دارد.
اگرنیم نگاهی به دانش ﺁموزان دبیرستان ها و علی الخصوص هنرستان  وکار ودانش بیاندازید متوجه می شوید که تمام این افراد برای یک هدف و غایت ﺁفریده شدند، فقط برای کارگری واین که چند صباحی زندگی کنند و بروند بی ﺁن که تاثیری در نظامﺁفرینش یا در شهر خود بگذارند دقیقا همان کاری که بیشترپدران و گذشتگان ﺁن ها انجام دادند و به ندرت می توان در ناصیه آن ها هنرمند,موسیقی دان,اندیشمند,ورزشکار,نویسنده ,متخصص و..را رصدکرد.
گویا مهر کارگر بودن بر پیشانی ﺁن ها حک شده است و خودشان هم نتوانستند بیشتر از این بیاندیشند هرچند که باید اذعان داشت این دانش ﺁموزان در حقیقت نماینده  طرزتفکر خانواده خود هستند.
محیط بافق به علت کویری بون یا در بن بست قرار گرفتن یا وجودسنگ آهن ,یک محیط کارگری است و تفکرات کارگری با آخرت گرایی افراطی درآن موج می زندحال این آخرت گرایی می خواهد واقعی باشد یا ریاکارانه.
بنابراین برای تحول باید شکل محیط را عوض کنیم وتارهای کوته فکری و تنگ نظری و حسادت رااز دست وبال خودبازکنیم تا بتوانیم درآسمان اندیشه اوج بگیریم و این بار ما تاریخ را عوض کنیم بی آن که تابع جبرتاریخ باشیم.
دکترحسین ارجمند

پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۵۴
برچسب ها:
دیدگاه ها
میری این نظر توسط مدیر ارسال شده است. دوشنبه 7 بهمن 1392 - 10:14 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

واقعا نوشته آقای دکتر ارجمند شایسته بود

کلیک کن تا پول دار شی.... این نظر توسط مدیر ارسال شده است. دوشنبه 7 بهمن 1392 - 11:52 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

مثل همیشه عالی

عباس ابراهیمی خوسفی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. دوشنبه 7 بهمن 1392 - 2:29 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

دکتر جون سخن از زبان ما می گویی

فرهنگی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. دوشنبه 7 بهمن 1392 - 8:24 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

صرف نظر از مطالب ارزشمند در مورد مطلبی که فرمودید تمام دانش آموزان هنرستان برای کارگری آفریده شده اند ابدا صحت ندارد بسیاری از مهندسین مکانیک و برق ومعدن دانش آموختگان همین هنرستانها هستند که جای آن نیست در این جا نام برده شود برخی از آنها هم اکنون مناصب کلیدی را در سطح کشور استان و شهرستان در دست دارند

رضایی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. دوشنبه 7 بهمن 1392 - 9:30 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

آقای دکتربا نظر شما موافقم.یکی از آشنایان که به یکی از شهرهای بزرگ رفته بود میگفت همسایه ها و همکاران همیشه به من میگویند چقدرساده وقانع هستید شما بافقیها.دوره سادگی گذشته اگر ساده وقانع باشید کلاه گشادی سرتان میرود

رحیمی پور این نظر توسط مدیر ارسال شده است. دوشنبه 7 بهمن 1392 - 10:43 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

باتشکر از اقای دکتر حرف دلمون را زدید ولی بیائید چاره ای بیندیشیم وراهکار ارائه دهیم وتحولی ایجاد کنیم

salim این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 9 بهمن 1392 - 6:15 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

سلام
اینکه در قلمفرسایی ها صرفا به ارایه مطالب تکراری و نا امیدکننده میپردازید جای بسی تاسف است.
امید داشتم شما هم روح خودباوری و امید و نشاط را در جریان رسانه ایی جامعه بدمید.
متاسفانه حضرتعالی که از علمای قوم و از نیروهای روشنفکر و انقلابی هستید کمی کم لطفی میفرمایید.
از توانمندی ها بگویید از نیمه پر لیوان
مابقی را در جلسات مسئولین و در گزارشات به نهادهای تصمیم گیرنده و اجرایی باید گفت .
ما همه کردیم کار خویش را
ای بقربانت بجنبان ریش را

محمدرضا این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 9 بهمن 1392 - 11:33 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

سلام .اقای دکتر
البته اوضاع این قدر که شما گفتیدناامیدکننده نیست هرچندکه خیلی هم امیدوارکننده نیست.

You cannot copy content of this page