یوز، حلوایی که کامی را شیرین نکرده است

دسته: محیط زیست، منابع طبیعی، گردشگری , مقالات
۱۱ دیدگاه
یکشنبه - 24 اردیبهشت 1391

فرصتی دست داد تا به اتفاق دوستان به منطقه سبزدشت برویم و از نزدیک جاده پرهیاهوی گزوئیه را ببینیم. همان جاده ای که مدتهاست در میان مردم این دیار و دوستداران محیط زیست، منشاء اختلاف و سر و صدا شده است. دعوا هم بر سر موجود چهارپایی است به نام یوزپلنگ ایرانی که می گویند گونه ای درحال انقراض است و در دنیا جز چند ده قلاده از آن باقی نمانده و یکی از مناطق زیست او هم، همین منطقه کوه بافق است.

اهالی، هم از این یوز و هم از مسئولان محیط زیست گله فراوان داشتند. مردم منطقه سبزدشت برای اینکه به خانه و زندگیشان برسند از جاده ای عبور می کنند که از بافق به کوشک و از آنجا به گزستان و بعد به دولت آباد و شیطور می رسد و بگیر تا کوهبنان و زرند و کرمان. این جاده مدتهاست آسفالت شده و در آن تردد می شود. عیبش این است که 80 کیلومتری طول دارد و همین اعتراض اهالی را درآورده که در این موسم گرانی سوخت، چرا باید هزینه اضافی بدهیم. درحالیکه اگر از جاده ای دیگر _ که به نام گزوئیه هست و درست از میان کوه بافق و دشت شیطور می گذرد _ عبور کنیم سی کیلومتری راه نزدیک تر است و همین، هزینه ما را کم و در وقت ما صرفه جویی می کند.  حالا این جاده گزو یا گزوئیه درست از جایی می گذرد که سازمان حفاظت محیط زیست معتقد است چند قلاده یوز در آن زیست می کنند و به همین خاطر اجازه ایجاد جاده را نداده و نمی دهد. از قدیم الایام یک جاده خاکی و ناامن در این همین منطقه احداث شده و هرازچندی هم مقداری تسطیح شده   _که بار آخر، کارش به مطبوعات کشید _ و الان می توان در صورت اضطرار از آن عبور کرد. به شرط آنکه حسابی احتیاط کنید و از خرابی خودروتان  ابایی نداشته باشید.

این نکته را حتماً بگویم که اگر این جاده گزوئیه احداث شود، یک جاده فوق العاده زیبا با چشم انداز دیدنی در منطقه کویری بافق خواهد بود _ البته هزینه احداث آن بسیار است که فکر نمی کنم در این دوره ریاضت اقتصادی به سرانجامی برسد _ تصور کنید از سطح کم ارتفاع شهر بافق در کمتر از نیم ساعت به ارتفاع چند صدمتر بالاتر در قله کوهی برسید. جاده با پیچ و خم از کوه بالا می رود و شما را به چند صدمتر بالا می کشد. علاوه بر آنکه این منطقه به دلیل بکر بودن و دست نخوردگی، مناظر بسیار زیبایی برای دیدن و تفریح دارد و هوای آن نیز دلپذیرتر از بافق است.

اما چرا این جدال بین اهالی سبزدشت و سازمان محیط زیست به وجود آمده است؟

آنچه دیدم این بود که اهالی کم کم دارند عصبانی می شوند و اعتمادشان را به سازمان حفاظت محیط زیست از دست می دهند. و از آنجا که اعتماد مردم بومی هر منطقه به حرف ها و شعارهای حافظان محیط زیست، بزرگترین سرمایه و پشتیبان دوستداران محیط زیست برای نجات گونه های درحال انقراض است، اگر این اعتماد از بین بروند، بزرگترین خسارت هم به سازمان محیط زیست و هم گونه جانوری مورد نظر وارد خواهد آمد. اگر به صورت عاجل برای این مشکل راه حلی یافت نشود، هر آیینه بیم آن دارم که رشته الفت بین مسئولان محیط زیست و اهالی منطقه گسیخته شود و فاجعه ای رخ دهد.

اما سوال این است که چرا وضع اینگونه شده است؟

 برداشتی که من کردم این بود که از حلوا حلوا گفتن برای حضور یوزپلنگ در منطقه ، کام اهالی شیرین نگشته است. به این صورت که مسئولان تبلیغات وسیعی برای حفظ این گونه نادر انجام داده و توجه جهانی را به این جانور جلب  نمودند اما از این رهگذر هیچ فایده ای جز ممنوعیت به مردم نرسیده است. همین نفی کردن ، موجب جبهه گیری شده است.

اگر مسئولان چند نکته را انجام دهند احتمالاً راهی گشوده خواهد شد.

 اول آنکه با سرمایه گذاری و هدایت علاقمندان به منطقه، یوز، موجب ایجاد رونقی در کسب و کار مردم شود. درحال حاضر یوز هیچ گونه تغییری در معیشت مردم ایجاد نکرده است. نه هتلی نه استراحتگاهی، نه گروهی و نه هیچ شغل مرتبط با یوز در آنجا به وجود نیامده است. به عبارتی این یوز عزیز دردانه ما، کام مردم را شیرین نکرده است. به همین خاطر ارتباط دوستانه ای هم بین او و مردم بوجود نیامده است. او میهمان ناخوانده است که کوچه همسایه ها را روشن و خانه خودی را تاریک کرده است. اگر یوز در زندگی اقتصادی مردم وارد شود و اثر مثبت بگذارد، تبدیل به مهمان عزیزی خواهد شد که علاوه بر خرج خود، کمک خرج صاحب خانه هم خواهد بود. ولی در حال حاضر یوز و حفظ او، دهلی است که آوازش برای آنها که نزدیک اویند، خوشایند نیست.

دیگر آنکه امکانات رفاهی در اینجا کم و ناچیز است و نیاز اهالی به سفر به بافق یا یزد یا زرند، فراوان است. می شود با تامین امکانات اولیه در زمینه بهداشت و درمان و آموزش این نیاز اهالی را به حداقل رساند.

می توان با اختصاص سهمیه ای از سوخت ارزان، تا زمانیکه مردم از حضور یوز در منطقه زندگیشان رونقی بگیرد، از نگرانی آنها بابت هزینه سوخت  کاست.

اما نکته ای که خود من را نیز نگران کرد این بود که سازمان حفاظت محیط زیست و همه دوستداران طبیعت چه بخواهند چه نخواهند تا چند دهه دیگر پای بشر دوپا به این منطقه هم باز خواهد شد و همان بلایی که در جای جای زمین مظلوم، بر سر طبیعت آورده ایم، بر سر این دشت دست نخورده هم خواهیم آورد و بعد حسرت خواهیم خورد.

محمد علی پورفلاح


پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۷۳
برچسب ها:
دیدگاه ها
ناشناس این نظر توسط مدیر ارسال شده است. یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 - 2:46 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

این قدر که به فکر انقراض یوز هستیم آیا به فکر انقراض نسل ادم های خوب وپاک هستیم
این همه هیاهو برای یوز امان ازیک فریاد برای ازدست رفتن جوانان ایرانی
این همه تبلیغات برای نجات یوز امان ازیک کارخالص خدایی برای نجات اسلام ودین جوانان

بامرام این نظر توسط مدیر ارسال شده است. یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 - 3:51 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

اگه این جاده احداث نشه این منطقه متروکه خواهد شد! و مامنی خواهد شد برای قاچاقچیان و شکارچیان همان یوز عزیز!

خدابخش این نظر توسط مدیر ارسال شده است. یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 - 6:16 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

ازمجموع حدود 920 رای مردم سبز دشت 880 رای به آقای مهندس فرهمند دادند و این پیامی است به نماینده منتخب که جاده گزوئیه برای مردم آن منطقه اهمیت دارد . انشاالله مورد توجه قرار گیرد.

محمد مهدی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. دوشنبه 25 اردیبهشت 1391 - 10:32 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

ایکاش تعطیلی کارخانه کاشی و بیکاری جوانان و پیست موتورسواری رها شده نیز به مذاق آقای پور فلاح خوش می آمد تا بعد از بازدیدی به اتفاق دوستانشان از کارخانه و پیست و خرابه های میزبان جوانانمان قلمی می راندند در جهت در مسیر افتادنشان.

عباس این نظر توسط مدیر ارسال شده است. دوشنبه 25 اردیبهشت 1391 - 11:54 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

محمد علي جان
سلام
عكس زيبايي گرفتي – به قول معروف تريپت خيلي جالب شده است
موفق باشي

دلسوز و دل رحم باشیم این نظر توسط مدیر ارسال شده است. دوشنبه 25 اردیبهشت 1391 - 12:38 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

حدودچهارماه پیش در روزنامه تهران امروز از یوزپلنگهای بافق گفته بود::((یوزپلنگهای بافق قربانی یک جاده روستایی))
ازوعده های انتخاباتی مهندس فرهمند بود که این جاده بکر ویکی ازمهمترین زیستگاه های یوزپلنگ آسیایی که 30سال است هیچکس جرات چپ نگاه کردن به آن رو نداشت باز کند ونیمه بازش کرد/یوزآسیایی موجودی است بسیار بی دل که باکوچکترین رفت وآمدوسروصدایی آن منطقه را ترک خواهد کرد.واینکه این منطقه تنها زیستگاه یوزپلنگ نیست در این منطقه حیوانات وپرندگان کمیاب(پلنگ ایرانی.شاه روباه.گربه پالاس.گربه وحشی.کاراکال و…فراوان حیوانات متعددی ودرحال انقراضی زندگی میکنند که برهمگان واجب است که در حفظ آن بکوشیم.
اماسخن زیبایی که آقای پورفلاح در خصوص دلخوشی وعزیز کردن این حیوان در دل مردم بافق:بایدگفت میتوانیم بجای این جاده گزو از جاده دیگر مثل جاده شادکام که بااحداث تونل این را دسترسی برقرار خواهد شد&که این پیشنهاد را یکی ازاستادان دانشگاه یزد/رشته محیطزیست منابع طبیعی/داده استفاده کرد. بای گفت که این حیوان در معرض انقراض در انگشت شمار جای ایران دیده میشودوافتخاریست برای شهرستان بافق بایدکاری کرد&انشاا..موفق

همکار سابق این نظر توسط مدیر ارسال شده است. سه‌شنبه 26 اردیبهشت 1391 - 11:55 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

مطلب و عکستان بسیار زیبا از هر دو لذت بردم

عباس ابراهیمی خوسفی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. یکشنبه 31 اردیبهشت 1391 - 9:09 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

سلام آقای پورفلاح چه بگویم که ناگفتنم بهتر است دعوا بر سر یوز نیست دعوا بر سر لحاف ملا نصرالدین است کسی دلش به حال یوز نمی سوزد همه دلشان برای خم نون دونی خودشان می سوزد که اگر در این خم گل شود نون خیلی ها آجر می شود شما شاید ندانید این چند قلاده یوز چقدر نون در خم کسانی می ریزند که با نام یوز زندگی می کنند و اگر یوزی نباشد سفرشان رنگ و لعاب کمتری دارد خدا اهلشان کند

صلاحي این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 3 خرداد 1391 - 12:48 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

آقاي ابراهيمي ميشه اسم اونهايي كه به قول شما از يوز منتفع شدند رو بگيد ما هم بدونيم چه كساني هستند . يا شايد شما هم مثل خيلي هاي ديگه فقط شنيده ها رو انعكاس ميديد .

حجت این نظر توسط مدیر ارسال شده است. سه‌شنبه 6 تیر 1391 - 2:13 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

انسان ها میتونن جابجا بشن ولی به یوز در حال انقراض نمیشه بگی از اینجا هم برو امیدوارم افکار وکارها
مون باعث نشه یوز هم مثه ببر هیرکانی و شیر ایرانی هم منقرض بشه

خوسفی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. سه‌شنبه 2 آبان 1391 - 6:44 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

عباس ابراهیمی هیچ وقت شنیده ها رو منعکس نمی کنه بلکه واقعیت ها رو بیان می کنه. مطمئن باشید… اینجا جای گفتن اسم ها نیست…

You cannot copy content of this page