بافق یا شعب ابی طالب
بیست ونه سال در کسوت مقدس معلمی خدمت کردم و تحت هر شرایطی با اصول اقتصاد مقاومتی زندگی کرده ام درست نخوردم و نپوشیدم تا پولی جمع شود بتوانم حاجی شوم و خانه ی خدا زیارت کنم ولی گویا از راه معلمی نمی توانم حاجی شدو باید به این ندا گوش سپارم (به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند /که تو در برون چه کردی؟ که درون خانه آیی )شاید هنوز زود است که حاجی شوم ولی دوست دارم تا خانه یار را زیارت کنم دوست دارم بر بلندای کوه ابوقبیس و کوه خَنْدمه بنشیم و شعب ابی طالب را که امروز محل نماز حاجیان است تماشا کنم وبه تاریخ بروم و درد های آن پیامبر رحمت را در آن دره بی آب علف به نظاره بنشینم اما ازاوضاع زمانه چنین بر می آید حقیر هرگز نخواهم توانست بر بلندای کوه ابوقبیس بنشنم و درد دل کنم از همین رو تصمیم گرفتم اگر مشکلی نباشد بر بلندای قبه و بارگاه فرزند رسول خدا امام زاده عبدالله بنشیم و درد دل این مردم خفته در شعب محروم بافق را برای آنان که تاریخ را از یاد برده اند و غمی جز حفظ میز خود ندارند نجوا کنم اگر چه ازبس که من نوشتم و آنان خواندند دیگر همگی پوستمان کلفت و ککمان که هیچ فیلمان هم نمی گزد.
بگذار بگویم و حجت را تمام کنم بگذار آیندگان بدانند که ما چه کسانی بودیم بگذار لااقل روح گذشتگان ما شاد شود مردم بافق بیایید بر ساکنان شعب ابی طالب نگرییم و دل خوش باشیم یاران پیامبر رحمت (ص) حداکثر سه سال گرفتار شعب ابی طالب و در محاصره ی اقتصادی بودند و موریانه این قاصد بی صدای خدا مفاد عهدنامه را خورده بود ولی ای پیامبر(ص) بزرگ امروز در عصر تکنولوژی به راحتی عهد نامه موریانه را می بلعند و عهدنامه ها و تفاهم نامه به راحتی فراموش می شوند.
یا محمد (ص) به عموی بزرگوارت ابوطالب ماموریت بده تا هزاران عهدنامه را که برای پیشرفت بافق بسته شد ولی در همان گاوصندوق ها و سی دی ها ماند تا اینکه عده ای آمدند بر اسب زین شده سوار شدند نامه اش را گذاشتند برای بافقی ها و عهدش را بردند به شهر خودشان برای ثبت در تاریخ بخواند.
ای منجی عالم بشریت سلام و درود ما بر توباد اجازه بده بگویم اگر امروز نشانی از کوه ابو قیبس و کوه خندمه نیست بعد از گذشت 1500 سال در قصبه ی طیبه ی بافق بدون هیچ عهدنامه ای کوه مرمریت بیشه در را به غارت می برند و چند سالی دیگر نشانی از این کوه سفید نخواهد ماند همچنان که کوه چغارت را بردند
ای رسول محبت اگر یاران تورا مظلومانه بر سنگ های داغ مکه می کشتند امروز مردم بافق هم مظلومانه در جاده ی جنگی بافق یزد کشته می شوند و کسی بر مرگ آنان حتی آهی هم نمی کشد.
ای دردانه خلقت برخیز و ببین اگر تیرهای برق را از مبلمان شهری بافق حذف کنیم و از آسمان به بافق نگاه کنیم خیابانهای نیم ساز تخریب شده ، بافق قدیمی شهر که محله ی بنی هاشم مدینه در ذهن تداعی می کند ، و درختان خشک شده خرما همگی حاکی از این است که در حالی جزایر دور افتاده آفریقایی آباد شده شهر بافق که عروس معادن ایران است همچنان شعب ابی طالب باقی مانده است .
یا بیایید دست به دست هم دهیم به مهر و به جای زیر آب زنی همدیگر میهن خویش را کنیم آباد یا مدخل ورودی بافق تابلویی نصب کنیم به شعب ابی طالب خوش آمدید
قصه گوی غصه های شما
عباس ابراهیمی خوسفی
واقعاً جای تاسف دارد کوچه های بافق را با محله بنی هاشم مدینه مقایسه کنید چرا به خود جرات می دهید به محله ای بنی هاشم شهر مدینه اینچنین توهین کنید .آقای ابراهیمی در مثل مناقشه نیست اما مقایسه این دو محل در مثل هم اهانت به شهر و محله بنی هاشم است .قدری فکر کرده بعد بنویسید.