نامه ی دردِ دل آمیز جمعی از طلاب، دانشجویان و جوانان شهرستان بافق، به نمایندگی از مردم ولایت مدار بافق پیرامون مشکلات این شهر با رهبر فرزانه انقلاب، حضرت آیت الله خامنه ای. مورخ 6 /10/1391

بسمه تعالی

نامه ی دردِ دل آمیز جمعی از طلاب، دانشجویان و جوانان شهرستان بافق، به نمایندگی از مردم ولایت مدار بافق پیرامون مشکلات این شهر با رهبر فرزانه انقلاب، حضرت آیت الله خامنه ای. مورخ 6 /10/1391

باعرض سلام خدمت امام زمان(عج)و نائب برحقشان حضرت آیت الله خامنه ای (مد ظله العالی )

سلام ای شنونده ی دردهای درمان نشده و زخم های کهنه ی بر جان مانده

مقام معظم رهبری، حضرتعالی در بیانات خود فرموده اید که: فلسفه مسئولیت پیدا کردنِ مسئولان در کشور، این است که برای مردم کار کنند ¹ و باید عدالت مبنای خدمت رسانی باشد ² و نیز فرموده اید که: همه مسئولان و مدیران کشور باید در خدمتگزاری، به همه مردم نگاه یکسان داشته باشند و تفاوتی میان هیچ کس قائل نشوند ³.

اماما، این نامه بدین خاطر است که سالیانی است مسئولان استان یزد – که مسئولیت تقسیم عادلانه بودجه و اجرای مصوبات دولت را دارند – حق فلسفه مسئولیت پذیری را ادا نکرده اند و عدالت را مبنای خدمت رسانی قرار نداده اند و به شهرهای استان نگاه یکسانی نداشته اند.

نائب بر حق مهدی فاطمه، امام خامنه ای، این دردِ دل برخاسته از ظلم و ستم و بی عدالتی است که به شهر شهید پرور و ولایت مدار بافق، مدفن مقدس ظهیر الدین عبدالله بن موسی بن جعفر(ع)، این یاقوت طیبه در دل کویر سوزان، روا شده است. پرده دریدن از بُغضی ست، در گلو مانده و ستمی ست ناروا، روا شده .

چرا که مولای متقیان، حضرت علی(ع) فرمودند:« أخسَرُ الناسِ مَن قدَرَ عَلی أَن یَقول الحَق فَلَم یَقُل؛         زیان کارترین مردم کسی است که بر گفتن حق توانا باشد و نگوید.»

اماما، این بار به شما روی آوردیم و حرف های دلمان را به شما عرضه می داریم؛ چرا که دیگر درخواست کردن از مسئولین برایمان گران آمد. چون هر چه ناله کردیم، طومار نوشتیم، خواهش کردیم و فریاد کشیدیم؛ اثری نداشت و یاد گرفته اند هر چند یکبار قولی دهند و دلی شاد کنند و بعد هم زیر قول هایشان بزنند. یاد گرفته اند، کلنگ کارخانه بزنند و باز در شهر دیگری از حق مردم بافق بذل و بخشش کنند که در واقع کلنگ بر اعتماد مردم زده اند.

انگار نشنیده اند که:«مَن ظَلَمَ العِبادَ کانَ اللهُ سُبحانَه خَصمَه؛ هر که به بندگان خدا ستم کند، خداوند سبحان دشمن اوست.»

ای رهبر فرزانه انقلاب، باید بگوییم که این دیار با جمعیت اندک خود هر چه داشته و هر چه توانسته نثار انقلاب و حضرت امام (ره) کرده است. ناگفته نماند؛ ” نسبت به جمعیت شهرمان، از همه بیشتر جانباز و شهید داده ایم، اولین افتتاح کننده ی حساب کمک به جبهه ⁴ و اولین گروه محافظت از حضرت امام (ره) بوده ایم ⁵. و تاکنون جانمان را خالصانه برای این نظام در کف دست قرار داده ایم که شهیدان، جانبازان و کارگران سرطانی شده، گواه بر این مدعاست.”

1-      مجله گلبرگ، اسفند 1382، شماره 48 / پایگاه اطلاع رسانی حوزه:  www.hawzah.net .

2-      همان .

3-      سخنان رهبر انقلاب در دیدار برگزیدگان اقشار مختلف مردم و مسئولان اداری خراسان شمالی مورخ 25/7/1391 .

4-      نقل قول از امام جمعه محترم شهرستان بافق .

5-      نقل قول از سردار فتوحی، فرمانده تیپ الغدیر استان یزد .

آقا جان، خیالتان راحت؛ که ما جانمان را فدای شما و این انقلاب خواهیم کرد. اینجا دیار دارالشجاعه است، دیار شیخ محمدتقی بافقی – اولین کسی که علیه کشف حجاب ایستاد – دیار وحشی بافقی و دیار سربازان بنام، ولی گمنام.

آقا جان، هر چه خواستیم، تنها و تنها قول آن را به ما داده اند و وقتی که تنگ آمدیم و تجمع کردیم و ندای حق طلبانه سر دادیم (اردیبهشت 90) به جای اینکه بپرسند: چرا ناراحتید؟ درخواستتان چیست؟ در اولین برخورد ما را مهمان دست های پرتوان یگان های ویژه کردند و خیلی زود برایمان گاز آوردند البته از نوع اشک آور و هیچ کس نگفت که ما اشکمان درآمده و بی ابر، باران است.

آقا جان، این ها همه هیچ؛ ای کاش به ما انگ بی ولایتی نمی زدند که از همه برایمان سخت تر آمد.” ما که هر وقت ندای شما را شنیده ایم، با حضور بالای 90 درصد خود به فرمان شما لبیک گفته ایم و می گوییم ⁶.”

آقا جان، با اینکه شهرمان قطب معدنی ایران است اما از نعمت ها و امکانات کوچکترین روستاهای ایران هم بی بهره است. نه گاز داریم، نه جاده دو بانده، نه آب شیرین و نه یک کارخانه.

آقا جان، ما مطیع فرمان بر حق شماییم که مبنی بر خصوصی سازی می باشد ولی بارها خواسته ایم که قبل از خصوصی سازی شرکت سنگ آهن بافق، زیر ساخت های لازم و کافی آن – که حفظ 2 درصد فروش سنگ آهن پس از خصوصی سازی، احداث و راه اندازی کارخانه های جوار معدنی و … می باشد – فراهم گردد تا در پس این اتفاق مردم بیکار نشوند و به دردسر نیفتند.

همین جا از دولت محترم بابت مصوبات مهمی چون پروژه حیاتی گازرسانی ⁷ – که تاکنون پس از گذشت 5 سال اقدام چندانی صورت نگرفته و فقط چند درصد از آن اخیراً در حال اجراست – و پروژه اساسی دو بانده شدن محور یزد ـ بافق ⁸ ( با توجه به تردد بسیار زیاد ماشین و کامیون های سنگین)  – که تاکنون پس از گذشت 4 سال، کمتر از 50  درصد آن انجام شده – و پروژه مهم فولاد بافق – که تنها فولاد ما در کشور خصوصی شد و تنها فولاد ما تعطیل  شد – تشکر و قدردانی می کنیم اما ای کاش دولت خیلی بیشتر بر مسئولان مربوطه استانی نظارت داشت و فقط به گزارش ها و آمارها بسنده نمی کرد.

آقا جان، سخت است که بگوییم؛ اما چاره چیست؟! زیرا استان را به دو قطب تبدیل کرده اند: یکی از شدت فربگی فریاد العطش سر داده است و یکی از گرسنگی.

آقا جان، این بار به شما پناه آورده ایم و از شما کمک می خواهیم – شما که نائب امام زمانمان هستید – تا مرهم زخم های نمک پاشیده شده ی ما باشید و به مسئولان مربوطه بگویید که:« اِنَّ دَعوَة المَظلوم مُجابَة عند اللهِ سُبحانَهُ لِأنَهُ یَطلبُ حَقه و اللهُ تعالی أعدَلُ مَن أن یَمنَعَ ذالحقٍ حَقه؛ به راستی دعای ستم دیده نزد خداوند سبحان پذیرفته است، زیرا او حق خود را می طلبد و خداوند تعالی عادل تر از آن است که حقخواهی را از حق خود منع کند.» آقا جان، ما منتظر فرمان شما هستیم تا امر خصوصی سازی بصورت عادلانه، معقول و منطقی اجرا شود و همچنین پس از سال ها انتظار به حداقل امکانات از جمله گاز، جاده دو بانده و … دست پیدا کنیم که این ها، نه تنها خواسته مردم شریف بافق بلکه خواسته مردم شریف بهاباد هم هست. سایه ی پر خیرتان، بر سرمان مستدام. التماس دعا. و سلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

با تشکر فراوان

جمعی از طلاب، دانشجویان، جوانان و فعالان اجتماعی شهرستان بافق

امضاء محفوظ

6-      انتخابات اخیر مجلس .

7-      مصوبه شروع عملیات گازرسانی به شهرهای مهردشت(ابرکوه)، نیر(تفت)، بافق، بهاباد و خضرآباد(صدوق) در سال 1386، کد مصوبه: 11078، بند 5 / مصوبه تسریع در گازرسانی شهرهای مصوب سفر اول،مورخ 29/1/1387.

8- مصوبه انجام مطالعه امکان سنجی ارتقاء و تبدیل راه های اصلی و ترانزیتی استان به بزرگراه(محور یزد ـ بافق و تفت ـ ابرکوه ـ سورمق)، در سال 1387، کد مصوبه: 11098، بند 11 .