دست های پشت پرده
مطلبی در سایت یزد فردا درج شده است که تصوری ترس ﺁور را در ذهن تداعی می کند.
یزد فردا در انتهای مطلب «چغارت ﺁتشی که به خانه همسایه می برند »این طور ﺁورده است«مردم بافق از این که چغارت زیبایشان رادرﺁغوش دیگران ودر خانه همسایه ببینند سخت عصبانی می شوندوخون جلوی چشمانشان را می گیردوحاضرند برای این ترسای خفته در خاکشان,همه ترس ها را به بازی بگیرند»
عبارت «خون جلوی چشمانشان را می گیرد» بیشتر به نظر می رسد دعوت به شورش و اعتراض باشد تا مردم بی خبر از همه جا با تحریک احساسات به کف خیابان ها بیایند و باز هم چوب و چماقی برسرشان فرود ﺁید و شاید عده ای بتوانند از این ﺁب گل ﺁلود ماهی بگیرندحال این ماهی گیری می تواند مصرف استانی داشته باشد یا برگ برنده ای در دست منتقدان و رقیبان دولت فعلی باشد.
دخیل عباس زارع زاده قرار است تا حدشورش اجتماعی جلو برود .روزنامه بشارت نو یک شماره خود را به بافق و واگذاری معدن بافق اختصاص داده است و با کاریکاتور صفحه اول این گونه تلقین می کند که یک عده دزد و غارتگر ﺁن هم در جامعه اسلامی در حال غارت و چپاول هستند و مدافعان بیت المال و حقوق مردم هم زورشان به ﺁن ها نمی رسدومیر عامل شرکت سنگ آهن با دردست گرفتن جریده بشارت نو ,آن ها را تندروها وموج سوارانی می داند که از دور نشسته اند و در حال داغ کردن تنور اختلافات هستند ومنادیان دولت تدبیر وامید هم تا این لحظه سکوت اختیارکردند و هنوز مشخص نیست که ﺁیا ﺁن ها شریک دزد هستند یا رفیق قافله!!!!!!
سایت یزد رسا که برای برگزاری یک جشن هیاهو به پا کرده بود و برای غربت اسلام و حضرت زینب(س) سینه چاک کرده بود هیچ گونه خبری در مورد اتفاقات اخیر در سایت خود نیاورده است و فریاد وااسلاما تا این لحظه سرنداده است.
حداقل باید ﺁموخته باشیم که هیچ گربه ای برای رضای خدا موش نمی گیرد. اگر جریانی در کشور برای موضوعی کوچک و بزرگ در برهه ای خاص گریبان می درند و یقه چاک می کنند و از اسلام ودین و علی الخصوص حقوق مردم وبیت المال صحبت می کنند باید فهمیده باشیم که یا در صدد کوبیدن جناح مخالفند یا این که در معامله ی صورت گرفته ﺁن ها بی نصیب ماندند و سهمی به ﺁن ها داده نشده است.
به نظر می رسد اوضاع بسیار مشکوک تر از ﺁن چیزی است که ما فکر می کنیم و دست های پشت پرده بیشتر از حد تصورات ما در حال برنامه ریزی هستند اما چیزی که مسلم است این است که در هربازی افراد یا جریاناتی باید قربانی شوند و به تعبیری هر بازی باید یک برنده و یک بازنده داشته باشد . به نظر می رسد گوشت قربانی و بازنده اصلی در این بازی های سیاسی و عقده گشایی ها و رجز خوانی ها, فقط مردم محروم و رنج کشیده بافق هستند که همواره حقشان خورده شده و هنوز هم خورده می شود.
مرکز نشینانی که تا دیروز بیشترین ضربه ها را به بافق وارد کردند و اصلا ما را عددی به حساب نمی ﺁوردندامروز از چپ وراست در حال دفاع از حقوق مردم بافق هستند .
ﺁن ها از حقوق مردمی در این برهه خاص دفاع می کنند که از حداقل امکانات در زمینه شهری برخوردار نیستند وبا سنگ اندازی همین عزیزان چه در دولت اصلاحات و چه در دولت اصولگرایان هنوز در محرومیت به سر می برند و درد عقب ماندگی را با خود حمل می کنند. وتا امروز از نعمت گاز بی بهره هستند و هزار و یک مشکل دارند.
بپذیریم که یکی از عوامل عقب ماندگی شهر بافق تصمیمات تبعیض ﺁمیز همین مرکزنشینانی بوده که در حق این مردم محروم روا داشتندو طرفه این که امروزه این چنین تمام قد برای دفاع از ما قیام کردندهرچند که باید خوشبین بود و امیدوار که نیتشان خیر است.
مردم ومسئولان بافق باید کاملا هوشیار باشند تا مبادا دوباره در این بازی مات شوند علی الخصوص مسئولان ودلسوزان بافق و ﺁن هایی کهﺁگاه تر هستند باید پیش قدم شوند و نگذارند کوچکترین حقی از مردم در این کش و قوس های جناحی و بازی های سیاسی تضییع شود.
تاچه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند
صفحه شطرنج رندان را مجال شاه نیست.
دکتر حسین ارجمند
آقای دکترگل گفتید امروز درمحل کارکه حاضرشدم دیدم تعدادزیادی روزنامه بشارت نودراداره مان حتی به تعدادبیشترازپرسنل موجود هست واین موضوع درادارات دیگربافق نیز اتفاق افتاده بود وقتی هم که آن راخواندم دیدم که آقایان یزدی دم ازدفاع ازحق بافق زده اندوحتی به دروغ نوشته اندکه مدیرعامل بافقی آقای عسکری درسال 79پیشتازاعتراض به واگذاری به صندوق بازنشستگی فولادبوده است ولی الان بااین موضوع موافق است آخراگربررسی کنید می بینید آقای عسکری درآن زمان درآموزش وپرورش بوده است پس نخواهید مردم بافق رابه جان هم بیندازیدوازآب گل آلودماهی بگیریدمردم بافق خیلی هوشیارباشید