ما منتقدیم ، نه مخالف …. بازار مخالفان از آنسوی دیگر است
این روزها بحث خصوصی سازی معدن سنگ آهن مرکزی بحث داغ شهر و استان ماست. آنقدر داغ که هر کسی که در اینمورد قلم میزند، متهم به طرفداری از این و آن است. گویی تنه چیزی که در این میان بی اهمیت است، شرکت و آینده شهرمان و همین خصوصی سازی است. این ، پیراهن عثمانی شده است برای مخالفان.
همان مخالفانی که در شرایط اقتصادی پیش آمده، با انواع وسایل ارتباطی از طریق پیامها و مصاحبه ها و سایتها، می خواهند به مدیران و دولتمردان امروز ضربه بزنند. همان مخالفانی که تا کنون گوشه نشین شده بودند والبته در ۸ سال گذشته، با تصمیمات نادرست خود، شرایطی بسیار بدتر از این را فراهم کردند. امروز، با استفاده از فراموشی طبیعی حافظه جمعی جامعه، که به قول یکی از سیاستمداران کارکشته، حافظه جمعی مردم تنها ۵ روز است، فریاد واسفاها سر می زنند که دولتمردان ما چنین می کنند و چنان.
این مسئله در مورد شهر کوچک ما و بالاخص شرکت سنگ آهن نیز صادق است. همان افرادی که حامی گردانندگان این شرکت، که پس از مرحوم محمد دهستانی بافقی، تا روی کار آمدن محمد جواد عسکری، شرکتی منفعل بحساب می آمد و بسیاری از طرح های توسعه ای آنمرحوم، در مدت ۶-۷ سال خاک خورد و کوچکترین حرکتی از خود نشان نداد، بودند، اکنون سر از لاک خود بیرون آورده و دایه عزیز تر از مادر شده اند و برای اجحاف حق شهروندان بافقی، سینه چاک می کنند و درصدد ضربه زدن به کسانی اند که با وجود انتقادات فراوان به برخی عملکردها و مدیران و مدیریتشان، حداقل صدها برابر انها کار کرده اند.
در آغاز دوباره نوشتنهایم، چند ماه پیش گفتم : انتقاد می کنم تا اگر روزی تحسین کردم، بدل بنشیند، امروز آن روز است. انصاف اگر داشته باشیم، که داریم، اذعان میکنم، به هر میزان هم که به مسئولین این دولت که از جنس خودمان هستند، انتقاد کنیم، باز ، تحمل ضربه زدنهای افرادی را نداریم که تا همین دیروز، در دولتهای قبلی، توان انجام حتی یک حرکت توسعه ای را در شهر نداشته اند.
چند روزی است به واسطه بحث خصوصی سازی شرکت، مدیرعامل آن، آماج حملات و انتقادات بعضاً ناروا و بی انصافانه است. از انجاییکه بنده، در چند مقاله از مدیرعامل شرکت، در اینمورد تقاضای شفاف سازی کردم که حتی امام جمعه محرم شهرمان نیز در نماز جمعه همین خواسته را مطرح کردند، برخی با مراجعه به بنده، چه تلفنی و چه ایمیل و چه حضوری، بخیال اینکه بنده مخالف شخص مدیرعاملم، نسبتها و شایعاتی را در مورد وی متذکر شدند که انصاف و حق و در نظر گرفتن خداوند در تفکراتم، اجازه نداد آنها را بپذیرم. باید گفت نقد و انتقاد، جای خود را دارد و اختلاف و دشمنی نیز تعریف خود را. از اینرو برآن شدم برای یکبار هم که شده، نشان دهم که یک منتقد، یک مخالف نیست، می تواند ستایشگر خوبی ها و کارهای نیک هم باشد، گو اینکه یقیناً از جانب همان افراد، متهم می شوم که یا تطمیع شده ام و یا تهدید، اما این نوشته را در بدترین شرایط کاری ام نوشتم، تا نشان دهم که حق، همیشه گفتنی است.
در زمینه خصوصی سازی باید گفت که بنا به اصل ۴۴ قانون اساسی و سفارش و ابلاغ موکد مقام معظم رهبری، این مهم اتفاق خواهد افتاد. بدلیل اینکه برخی ابهامت و احتمالاً برخی جانبداریها و نادیده گرفتن حقوق حقه مردم منطقه، در جریان این واگذاری وجود داشت، با پیگیری مسئولان ذیربط، از جمله مدیرعامل، معاون اول رئیس جمهور، دستور توقف ادامه واگذاری و ورود شرکت به فرابورس را داد تا در فرصت بدست آمده، راهکارهای بهتر و کارشناسی شده تری جهت لحاظ کردن نفع مردم منطقه به عنوان متمم به شرایط خصوصی سازی اضافه شود.
مدیر عامل شرکت سنگ آهن، آن گونه که بنده اطلاع دارم، برای ای جریان ، زمان خریده است تا در واگذاری بیست و هشت و نیم درصدی شرکت، پانزده درصد سهم مردم منطقه را لحاظ کند. این اقدام، اقدام قابل ستایشی است. با حساب سر انگشتی، این مبلغ در حدود ۱۶۰۰ میلیارد تومان می شود که می تواند با برنامه ریزی درست و مناسب، در جهت انجام طرح های توسعه ای و زیربنایی منطقه، مصرف شود. مردم نیز می توانند در فرصت ایجاد شده، با خرید سهام شرکت، از سود حاصله آن ، منتفع شوند . همچنین از محل حق مالکانه بهره برداری که در اختیار ایمیدرو هست، ۲۰ درصد به شهر برمیگردد که در نوع خود میزان قابل توجهی است و می تواند با هماهنگی و برنامه ریزی درست، این مبلغ نیز در طرح های شهر، استفاده شود.
شایعاتی که در مورد تعدیل و اخراج نیروها نیز بر سر زبانهاست، نیز صحت ندارد و از جانب همان کسانی صادر شده و میشود، که خود، در دوران مدیریت همفکرانشان، تنها توانستند آمار اشتغالزایی را بر روی کاغذ، و نه در عمل، بالا ببرند و هنوز که هنوز است، تبعات افزایش بیکاری آنزمان را اکنون نیز می پردازیم.
انصاف اگر داشته باشیم، می بینیم در دو سال گذشته، در حدود ۹۰۰ نفر در شرکت سنگ آهن جذب کار شده اند. بزودی بیش از ۷۰۰ نفر در گندله فراخوان استخدامی خواهیم داشت. در طرح دو میلیون تنی کنسانتره و فولاد، بیش از ۱۸۰۰ نفر بکار گرفته خواهند شد. بدور از انصاف است اگر سخنان کسانی را باور کنیم که در کل ۶ سال گذشته صد نفر را هم بکار نگرفته اند. هرگونه دلواپسی درباره امنیت شغلی کارکنان شرکت، دور از واقعیت است.
وقتی خصوصی سازی شکل گیرد ـ که می گیرد ـ با سهامی که ۵۵۰۰ نفر پرسنل و ۲۲۰۰ نفر بازنشسته، جمعاً نزدیک به ۸ هزار نفر، در اختیار دارند، می توان با اتحاد و همدلی، با تولید بیشتر و سود بیشتر، برای منطقه و جوانانمان، آینده بهتری را رقم زنیم.
این نکته را در پایان ذکر کنم، گرچه قلم بنده بر مدار نقد و انتقاد می چرخد، اما اکنون، در این برهه زمانی خاص، می بینم افرادی که در دوره های پیشین، رکود و عدم پیشرفت را برای شرکت و شهرم، به ارمغان آوردند، امروز، مظلوم وار، به سیاه نمایی اقدامات مدیران می پردازند، ترسیدم، مبادا منتقدانی چون من، که از سر دلسوزی قلم میزنیم، نیز با این جمع تازه سر براورده از لاک مظلوم نمایی های خود، نه به عنوان منتقد، بلکه به عنوان مخالف، یکی شوم. این بود که خواستم، همگان بدانند چشمان ما، بر روی همه چیز باز است. اگر کاستی ها را می بینیم و می گوییم، اقدامات برجسته را نیز می بینیم. طرحها و پیشرفت ها را بهتر از هر کسی دیگر، می بینیم. اگر نقد می کنیم، اذعان داریم که اقدامات مدیران امروز شرکت، در مقایسه با مدیران دیروز، خرواری است در برابر مشت.
دکان “انتقاد” هایمان، کماکان باز است. امروز کالای “تحسین” خود را عرضه کردیم تا با بازار و دکان “مخالف” ها، یکی نگیرنمان.
والسلام. ـ سید امین رضوی
سيد جان سلام منظورت كسي نيست جز حاج جواد عسكر ي .چرا او نبايد موضوع به اين مهمي را به مسئولين شهرستان بگويد و بعد با مشورت اقدام كند مگر ياراحمدي ها ودهستاني ها چه كرده اند كه امروز با نام نيك ياد ميشوند امروز حقيقت مديريت بومي براي هميشه برملا شد عسكري بايد بداند كه نبايد مخفي كاري ميكرد چرا كه با سكوت نزديك بود براي هميشه بيچاره شويم. فوق ليسانس اقتصاد از دانشگاه تهران.هيچ كس با اصل خصوصي سازي مخالف نيست ولي با خصوصي بازي مخالفيم حتي تا پاي جان جهت اطلاع نويسنده خوش نيت.