یک اردیبهشت،دو دولت
اردیبهشت ۹۰: خبر ملغی شدن انتصاب مدیر عامل بومی برای مدیریت شرکت سنگ اهن مرکزی اصلی ترین دغدغه شهری مردم شده بود.
چراغ امیدی که با داشتن دوباره یک مدیر بومی دیگر ,پیشرفتهایی همچون دوران مهندس دهستانی بافقی را نوید میداد در حال خاموش شدن بود
و مردم بر خود تکلیف دانستند تلاشی بکنند و نظرشان را به مسولان برسانند. تجمعی شد و صحبتی و اعتراضی شد و اعلام نارضایتی
و ناگهان در جواب دستهایی که با احترام به اعتراض بلند شده بود به جای مسولان یگان ویژه در جایگاه پاسخگویی نشست و شان و منزلت مردم با باتوم و خشونت همتراز شد
لیکن در نهایت شکست از ان انهایی بود که در مقابل اراده و خواست مردم قرار گرفتند و با تمام روسیاهی باقیمانده بر چهره شان حتی به اندازه یکسال هم طول نکشید که حرف مردم بر کرسی نشست و مدیرعامل بومی تحت حمایت مردم بافق مسولیت را در دست گرفت.
اردیبهشت ۹۳: خبر خصوصی سازی بخشی از سنگ اهن مرکزی اصلی ترین دغدغه مردم شده بود.
برای مردم شهرستان که شاهرگ حیات و پیشرفت را در گرو محفوظ ماندن معادن و منافع ان میدانند امیدها در حال احتضار بود و تنها شهری بر باد رفته در اذهان نمود می گشت.
پس مردم بر خود تکلیف دانستند تلاشی بکنند و نظرشان را به مسولان برسانند. تجمعی شد و صحبتی و اعتراضی شد و اعلام نارضایتی. لیکن در جواب دستهایی که به اعتراض بلند شده بود دستان مسولان وقت به گرمی برای همدستی با مردم دراز شد.
اینبار مسولان و دولتمردان در هر رده ای نه تنها در مقابل مردم قرار نگرفتند بلکه دوشادوش مردم برای شفاف سازی ,رفع دغدغه و اطمینان خاطر همراه شدند.
شان و منزلت هر سوال و اعتراض مردم وظیفه پاسخگویی مسولان بود که الحق و والانصاف با احترام ادا شد.
لیکن در نهایت پیروزی از ان انهایی بود که در مقابل اراده و خواست مردم ,خود را سد نکردند و حتی چند هفته هم طول نکشید تا حرف مردم بر کرسی نشست و همانی شد که مردم بیشتر میپسندیدند.
امروز اگر به تعویق افتادن مصوبه فروش سنگ اهن یک پیروزی محسوب میشود البته که گرفتن تضمین برای تکمیل صنایع جوار معدنی و نوشتن متمم و امیدنامه موفقیت بزرگتریست اما از همه اینها بالاتر ان است که بر خلاف سالیان گذشته نظر مردم مورد احترام قرار گرفت
این دو مقایسه تکراریست از اثبات همیشه تاریخ که قدرت از ان مردم است و بس و پاسخ این سوال که “پس چرا گاهی حاکمان و دولتمردانی با اصرار بر مواضع خود در مقابل اراده مردم قرار میگیرند و این امتحان را دوباره تکرار کرده موجبات نابودی و شکست خود را فراهم میکنند؟ “تنها یک چیز است:
به این شرط که دولتها خود را برامده از مردم بدانند و پایگاه اجتماعی خود را در مردم ببینند اگر براستی دریابند که بدون مردم هیچند البته که نمیتوانند در مقابل حرکتهای اجتماعی و مدنی قرار بگیرند لیکن اگر پایگاه و پشتیبان و حامی اصلی خود را جدا و بدون مردم تصور کنند یا نظام را بدون جمهوریت طلب کرده رای مردم را ناچیز و کم اثر بخوانند البته که در این قهقرا غرق میشوند
باید پرسید چرا بعد از ان همه رنجی که بر جوانان و مردممان تحمیل کردند دلجویی نکردند و تمام مسولان خاطی تا روز اخر دولتشان به کارشان ادامه داند و انگار نه انگار که اتفاقی هم افتاده.لیکن همه شان شکست خوردند.نه ان روزی که با رفتنشان مردم ابراز خوشحالی کردند و جشن گرفتند و چه رفتن سخیفی…
بلکه همان روز اول که خود را مماس بر حق خیال کردند و مخالف و منتقدانشان را باطل و به حکمشان باطل محکوم به فناست…
و دریغا که حکم تنها از ان خداست
حرف اخر:بحث خصوصی سازی شرکت سنگ اهن مرکزی در دو دوره به صورت گسترده مطرح شد و مورد اعتراض عمومی مردم قرار گرفت.
یکی در سال ۷۹ یعنی زمان ریاست جمهوری سید محمد خاتمی و دولت مردمسالار و دیگری در سال ۹۳ یعنی زمان دولت مردمدار و ریاست جمهوری حسن روحانی.
خدا را شاکرم که هیچ کدام از این دو در سالهای بین ۸۴ تا ۹۲ اتفاق نیفتاد وگرنه دولتی که برای انتصاب یک مدیریت جز و دون پایه چنین بلایی را سر مردم بیاورد در بحث خصوصی سازی که در چهارچوب قانون و جزو برنامه های اصلی دولت واز ملزومات نظام هست خدا میداند که چه حادث میکرد.
محمد مهدی عسکری
نقل قول خودتان كه گفته ايد:”در سال ۷۹ یعنی زمان ریاست جمهوری سید محمد خاتمی و دولت مردمسالار و دیگری در سال ۹۳ یعنی زمان دولت مردمدار و ریاست جمهوری حسن روحانی.
خدا را شاکرم که هیچ کدام از این دو در سالهای بین ۸۴ تا ۹۲ ”
با توجه به اين جمله چرا هميشه خصوصي سازي در اين دولت ها شروع ميشود. البته خيلي خصوصي سازي؟؟؟ داشتند در اين دولت معدن را بهانه اصل 44 مي بردند (در حاليكه فقط بايد شركت را شامل اصل 44 مي كردند) و حالا تو در اين گير و دار دنبال دولت قبلي هستي. بسه ديگه پستت را گرفتي. در صورت نياز به اطلاعات بيشتر و كاملتر به سايت سازمان خصوصي سازي دولت تدبير مراجعه كنيد البته اگر سواد حقوقي داريد.