پرسشگری، چرا و چگونه؟
خبر رسیده که پس از مدتها، مسئول محترمی حاضر شده است به پرسش های همشهریان به صورت رودررو پاسخ گوید. البته این شیوه در زمان دولت گذشته، بسیار معمول بود و مخصوصاً اعضای شورای شهر و شهردار به تناوب در اینگونه جلسه ها حاضر و پاسخ هایی هم می دادند.
خودم در اکثر این جلسه ها بودم و با وجود آنکه نفس کار را خوب می دانم اما با اطمینان می گویم که مناسب نبود و منتج به خیر و صلاحی هم نشد. الخصوص در دوره ای که میان برخی از مسئولان شهر، شکرآب بود و همین جلسه ها منجر به بدبینی و گاهی بدگویی هم شد.
اما چرا جلسات پرسش و پاسخ نمی تواند راهکار خوبی برای بیان خواسته ها باشد. به چند دلیل.
اول و مهمتر از همه اینکه هیچ مسئولی نمی تواند، همه ی آنچه می داند را برای عموم بازگو کند. این طبیعت کار است. برخی مسایل، سیاست های کلی است که در یک نگاه کلان به تصویب رسیده و هر مسئولی هم بیاید، باید اجرا کند. از این رو دست و بال مسئولان برای پاسخگویی بسته است.
دوم آنکه در اینگونه جلسه ها عموم سوال ها به سمت مسائل جزئی و گاهی محله ای و بعضاً شخصی سوق پیدا می کند. برای مثال تصور کنید قرار است خیابانی تعریض شود، عده ای که زمینشان در معرض تخریب است یک نگاه به مسئله دارند و کسانی که ملکشان پس از تخریب زمین دیگران، ارزش مضاعف می یابد نگاه دیگری به مسئله دارند و همین تفاوت برداشت، منجر به طرح سوال های بسیار و در مواردی بی ارزش می شود.
سوم آنکه همه ما دوست می داریم که کارهامان تا حد ممکن سریع و مطابق میل مان انجام پذیرد، درحالیکه مسئولان باید مطابق برنامه ها و دستور العمل ها، فعالیت کنند.
مسئله مهم دیگر این است که مسئولان به دلیل ضیق مالی و کمبود اعتبارها، قادر به برآورده کردن خواسته مردم نیستند. صدها خواسته به حق مردم در محاق بی اعتباری و بی پولی می ماند و اجرایی نمی شود.
محدودیت زمانی و مکانی و اینکه در این جلسات به خاطر حفظ نظم و رعایت خطوط کلی مجبور به نوشتن سوالات هستیم و همه، این توانایی را ندارند که آنچه در ذهن دارند، به کلمه و پرسش تبدیل کنند از ضعف های جلسه های پرسش و پاسخ است. علاوه بر آنکه چون اکثر مردم به طور تخصصی از مسائل سر درنمی آورند، پاسخ ها می تواند کلی و به دردنخور باشد و کسی هم متوجه نشود.
در این جلسه ها تعداد خاص و مشخصی از مردم شرکت می کنند، به همین دلیل سوال ها نمی تواند مشخص کننده خواستهای کل جامعه باشد.
حالا پرسش اینجاست که چگونه باید مردم از مسئولان چیزی بخواهند و بپرسند؟
راهکار این مسئله در نظام های مردم سالار به عهده رکن چهارم دمکراسی یعنی مطبوعات و رسانه ها افتاده است.
در این عصر و زمانه دیگر مردم فرصت و امکان و حتی تخصص آنرا ندارند که در محلی جمع شوند و تک تک، خواسته های خود را بپرسند، این مسئولیت به نیابت از مردم به دوش و عهده مطبوعات افتاده است.
مطبوعات با آزادی نسبی که دارند، می تواند خواسته های مردم را بیان و تا رسیدن به نتیجه پیگیری کنند و باز به مردم گزارش بدهند. مطبوعات قادرند با این کار افکار عمومی را به سوی مسئله ی خاص سوق دهند.
قوای سه گانه مققنه، مجریه و قضائیه با شیوه های معمول به انجام وظیفه می پردازند و مطبوعات به عنوان چشم و وجدان بیدار جامعه عملکرد آنان را زیر ذربین برده و هرگونه خطا و ناراستی آنها را به مردم گزارش می دهد و از آنجا که همه ی قدرت از مردم نشات گرفته، مسئول نادرست در طرفه العینی مجبور به اصلاح رفتار یا ترک مسند خود می شود.
ما نیز برای آنکه پرسشگری در جامعه مان _ به عنوان یک صفت ارزشمند _ نهادینه شود نیازمند مطبوعات و رسانه های آزاد و قدرتمند هستیم تا درهر کجا و در هر مسئله ی که مردم نیاز دانستند، ورود پیدا کرده و حقیقت را آشکار سازند.
محمد علی پورفلاح
کلامتان به جا و متین
این جلسه هم مثل جلسه ای که در امامزاده برگزار شد با طولانی شدن و سربسته صحبت کردن تمام می شود و نهایت به بنری میرسد در 5 بند که چندتایی از آنها رفت در صف اجرا:
(گاز-بزرگراه- فولاد-پلی کلینیک-کارخانه اساس لوکومتیو)
اما خوبی این جلسات این است که جمعی از مردم آزادانه سوالاتشان را مطرح می کنند صحبتها و نظرات مختلف شنیده میشود و …(کمترین نتیجه آن این است که باعث میشود مردم بیشتر با مسائل شهرشان درگیر و با موانع رفع آن آشنا میشوند)
در خلاصه اگر این جلسات باشد و روشن و شفاف ، صادقانه و عمومی قطعا مسئول ما برای سال بعد با تمام توان وارد عمل خدمت می شود و قطعا برای جواب دادن به همه آن سوالاتی که در روز پاسخگوئی مطرح خواهد شد جوابی عملی و منطقی آماده خواهد کرد…