دعوای ما بر سر چیست؟ خواست ما بر چه اصلی باشد؟
هرچند قلم اینجانب به شکل رسمی از شهریور ۷۹ با شروع اعتراضات مردمی برای برای برکناری مدیر عامل اصفهانی سنگ آهن برروی صفحات نشریه افق کویر جان گرفت و از آنزمان تاکنون به فراخور شرایط کم و بیش بر روی صفحات کاغذی و اینترنتی رفته است لیکن در این مقطع زمانی هرچند دوستان نویسنده از جمیع جهات سطرها نوشته اند و ناگفته ها گفته اند ولی آنچه که از بیرون گود نمود بیشتری یافته است متاسفانه اختلاف افکنی و در پاسخ به آن فرافکنی و عقده گشایی هایی بوده است که وجهه زشت آن را بیشتر به چشم خواننده می آورد و در این راستا بیشترین توان دست اندرکاران را به پاسخگویی و رفع شبهات مصروف داشته و اعتراضات بحق و خواسته های قانونی کارکنان سنگ آهن و مردم بافق را محملی برای تازیدن به یکدیگر و به رخ کشیدن ضعف های طرف مقابل و پوششی بر نواقص کاری دوره مسئولیت خود نموده اند.
اینکه تمامی مسئولین سنگ آهن اعم از بومی یا غیر بومی و تمام مسئولین شهری اعم از فرماندار بومی و غیر بومی از خود ما بوده اند و برآمده از آراء و نظرات شخصی که به صندوق ها ریخته ایم شکی نیست. چه اصلاح طلب ؛ چه اصولگرا و چه هر نامی که بر آنها بگذارید از ما مردم بوده اند و خواست عمومی ما. کم کاری و قصور آنها در انجام وظایف ؛ نقص همه ما بوده است. پس بیائید برای آنچه که خود انجام داده ایم خودمان راسرزنش نکنیم و بیش از این به خودمان سرکوفت نزنیم.
الان وقت سوال پرسیدن نیست. سوال نپرسیم که چرا صباغیان فلان کار را کرد ؟ ولی فلان کار را نکرد؟ ندافیان چرا بخشید و چرا نبخشید؟ نپرسیم که چرا یاراحمدی استعفا کرد؟یا استعفایش دادند و او در هیچ کجا تائید نکرد. عسکری چرا مدیرعاملی را قبول کرد و الان چرا مثلا استعفا نمیدهد؟ کسی را خائن به مردم معرفی نکنیم و از قبل برایش حکم رفتن نزنیم.
همه و همگی شما مسئولین در هر رده و سمتی که بوده اید و هستید حتما و حتما دارای نقاط ضعف و قوت کاری بوده اید و هستید.
الان زمان افشاء کردن نقاط ضعف نیست. الان وقت پرسش و کنکاش در احوالات شخصی و اداری مدیران قبلی و فعلی نیست. الان زمان یکدستی است. الان زمان اتحاد و وحدت رویه عمومی است برای یک خواست عمومی و مردمی. فقط یک صدا باید از بافق شنیده شود و آن صدای مردم است.
بنده سنگ آهنی نیستم و از حقوق سنگ آهن پشیزی دریافت نمی کنم و از تسهیلات و مزایای آن همانقدر بهره می برم که یک فرد بافقی غیروابست به حقوق سنگ آهن بهره می برد. اگر سنگ آهن به کارکنان خود حقوق و مزایای آنچنانی میدهد و یا به افرادی به حق یا ناحق ؛ یا براساس لیاقت و شایستگی میبخشد یا نمیبخشد فعلا به من ارتباطی ندارد. مسئول آن ؛ کسی است که به حق می بایست روزی مثل آقای ر- د در دادگاه پاسخ اعمال خود را بدهد.
برای من مهم سرنوشت سنگ آهن است آنهم نه فقط برای کارکناش بلکه برای شهری که در آن زندگی می کنم. اگر سنگ آهن برای شهرم و مردم شهرم مفید نمی بود به هیچ عنوان این قلم رضایت به نوشتن نداشت. اینکه مسئولین سنگ آهن توانسته اند مابه ازای استخراج سنگ و فروش آن برای بافق مفید باشند یا نباشند بحث دیگری است که پرداخت به آن مجال دیگری می طلبد. اینکه ۵/۷۱ درصد سنگ آهن بافق را در زمان چه کسی و برای انجام چه اموری فروخته اند نه اینکه مهم نیست لیکن الان زمان جراحی و بررسی آن نیست. برای بیمار رنجوری همچون بافق که در بستری بیماری افتاده است گفتن از ناقصی های و کوتاهی های مسئولین در این شرایط کار پسندیده ای نیست. فعلا نباید رنجش زخمهای دوره های قبلیش را بازگوکنیم. بگذارید شرایط کمی به سوی بهبودی برود حتما که این بیمار بافق نیاز به جراحی دارد.
الان بیائید برای باقیمانده توان و قدرت این بیمار هم افزایی کنیم. دعواهای خواهربرادری و ارث و میراثی را بگذاریم برای بعد از زمان بهبودی بافق.
مسئولین بافق چه بومی چه غیربومی نیز بدانند که حافظه جمعی مردم فراموشی ندارد همه رفتارهای آنها در مخیله مردم ثبت و ضبط شده است و دوست و دشمن را بخوبی از هم تشخیص میدهند.
توصیه و درخواست آخر از مسئولین و مدیران استانی و ملی اینکه اگر واقعا تلاش و زحمتی در راستای احقاق حقوق جمعی مردم بافق می کشند که انشاالله خداوند به آنان اجرشایسته خواهد داد و اگر برخلاف مسیر و خواست عمومی این مردم حرکت می کنند و یا در فکر منفعت شخصی و گروهی خویش هستند بدانند که حرف زدن های بی منطق و بدون عمل آنها پشیزی ارزش ندارد و و اعلام اعتصاب غذا و شورش اجتماعی و اصلاح آن به گرفتن روزه گرفتن نه تنها شایسته و زیبنده مسئولیت آنهانیست بلکه باعث اخلال در اجرای دقیق و قانونی خواست عمومی مردم است و مطمئن باشند کارکنان سنگ آهن بدون غوغاسالاری و تحریک نمودن احساسات پاک مردمی و موج سواری عده ای منفعت طلب ؛ با بیانی شیوا و منطقی تا آخرین لحظه پیگیر خواسته های قانونی خویش خواهند می مانند و مسئولین نیز می بایست کوتاهی و قصورات خویش در کمترین زمان ممکن به انجام رسانند.
احمد برزگری بافقی
جناب اقای برزگری هر چند خوب مینویسید اما به نظر بنده حقیر اشکالات اساسی برنوشته تان وارد است
اولا یک جوری لعاب بیخیال شو بر همه مسائل زده اید در صورتیکه برخی از انها هم مهمند وهم قابل پیگیری.ثانیا و از همه مسائل مهمتر ابروی افراد است که جنابعالی متاسفانه متاسفانه با اوردن دو حرف ر-د به خیال خود از بردن نام خودداری کرده اید.جای بسی تاسف که جنابعالی که مدعی مطبوعاتی هستید نمیدانید انجا که به حرف نام افراد بسنده میکنند روزنامه سراسریست نه در نوشته ای در شهر بافق که همه طرف را میشناسند.بنده هیچ رابطه خویشاوندی یاغیره با فرد مذکور ندارم ولی چه خوشتان بیاید یانیاید در پیشگاه خدا بابت زنده کردن نام و جرم فرد در اذهان مسئولید و گناهکار.