هشداری برای روزهای در راه
بافق در انتخابات دو مرحله ای سال 1384 که به منجر به پیروزی محمود احمدی نژاد بر علی اکبر هاشمی رفسنجانی شد، جزء ده شهر اول ایران بود که بیشترین رای را به محمود احمدی نژاد داده بودند. چیزی بیشتر از 90% و با این کار، تعجب ناظران و تحلیل گران را برانگیختند.
در آن سالها اصلی ترین دلیلی که برای این رای غیرمنتظره بافقی ها عنوان شد این بود که سیاست های اقتصادی دولت سید محمد خاتمی در باز کردن پای شرکت های متعدد خصوصی به معادن بافق و بخصوص معدن چغارت، باعث نارضایتی کارگران و درنتیجه روی آوردن آنها به رقیب انتخاباتی هاشمی شده است.
اکنون و پس از گذشت نزدیک به 9 سال از آن زمان، دولت اعتدال و تدبیر حسن روحانی نیز دارد به نوعی قدم در همان وادی می نهد و احتمالا خودش را گرفتار همان سیاست قابل تامل می کند.
ممکن است نظریه پردازان و اندیشمندان علوم سیاسی و اقتصادی راه حل های کلی برای بهبود شرایط داشته باشند و ارائه دهند اما من می گویم در این میان باید حتماً به بافت های بومی و خواست های محلی توجه ویژه کرد.
بی تردید اهل اندیشه بدلیل تحلیل روند تاریخ، درست نتیجه گرفته اند که برای ایجاد تغییرات اساسی و حرکت بسوی رشد و توسعه، باید طبقه متوسط شهری را تقویت کرد. چون تنها این طبقه است که هم شوق و اشتیاق فراوان برای تغییر و تحول دارد و هم از عهده چنین کار بزرگی برمی آید. اما من درباره اجرایی کردن این نظر، دست کم در مورد بافق با اندکی تامل بیشتر سخن می گویم.
طبقه متوسط در شهر بافق بسیار نحیف است. به دلیل وجود معدن و حضور طولانی مدت کارگران معدنکار، غلبه با تفکرات عدالت جویانه و مساوات طلبانه بوده است. اگر موتور محرکه طبقه متوسط برای حرکت و تحول، نگاه خوشبینانه به پندارهای سرمایه سالاری باشد حداقل در شرایط فعلی امکان بروز و ظهور چنین دیدگاهی در بافق چندان مهیا نیست و هرگونه دست کاری در معیشت و اقتصاد این شهر، می تواند برای سیاسیون بسیار پرهزینه باشد.
آقای حسن روحانی و تیم اقتصادی ایشان وقتی 73 میلیون ایرانی برای دریافت همان مبلغ ناچیز 45000 تومان ثبت نام کردند باید نیک دریافته باشند که تغییر در نگرش معیشتی ایرانیان سخت دشوار و حتی خطرناک است.
درحال حاضر و با همه انذارها و اندرزهای تاریخی، دولت تدبیر و امید و تیم اقتصادیش دست به یک ریسک بسیار خطرناک در بافق زده است.
اگر با کمی مسامحه آقای حسن روحانی را برآمده از رای طبقه متوسط بدانیم باید در نظر داشته باشیم که شهر بافق با وجودی که به ایشان رای خوبی داد اما به رقیب عقیدتی او یعنی سعید جلیلی هم رای کمی نداد که این امر دلیلی بر داشتن پایگاه رقبای ایشان است.
رئیس جمهور و تیمش با دست زدن به مالکیت شرکت سنگ آهن چغارت به عنوان شریان حیاتی و اقتصادی شهر بافق،( در حال حاضر به درستی یا نادرستی علمی قضیه کار ندارم) بدون کوچکترین شکی، شانس خویش برای دوره های بعدی انتخاباتی در شهر بافق را از دست داده اند.
حالا و در شرایطی که از انتخابات 24 خردادماه 92 و برگزیده شدن آقای حسن روحانی به مقام ریاست جمهوری ایران، یکسال می گذرد و کمی بیشتر از یکسال و نیم دیگر نیز به انتخابات مجلس شورای اسلامی باقی مانده است، این علامت هشدار دهنده ای به بزرگان اعتدال و تدبیر است که درصورت بازی با نحوه مالکیت معدن چغارت و هدایت آن به بخش خصوصی ( که در نظریه عالمان، منافع فراوان دارد اما در پندار و عمل مردم بافق ، بسیار منفور و دارای عیوب و مضار بسیار است) بدست خویش خودشان را از رای مثبت مردم این شهر، محروم و عملاً و از همین الان بازنده انتخابات های آینده در بافق خواهند بود.
این را گفتم که اگر در این خانه هنوز کسی هست و گوش شنوایی مانده، تا دیر نشده، اصلاحی صورت گیرد. البته
گر نیاید به گوش رغبت کس
بر رسولان، پیام باشد و بس
محمد علی پورفلاح
آقای پور فلاح
با سلام
شما از کجا میدانید که همه مردم بافق مخالف خصوصی سازی هستند .
اتفاقاً با توجه به اینکه ما از 40 سال دولتی خیری ندیدیم ، امیدواریم لااقل در خصوصی سازی خیری باشد لطفاً از طرف همه مردم صحبت نکنید. ما تمام قد و حتی بیشتر از قبل از دکتر روحانی بخصوص بخاطر مواضع اخیرشان حمایت میکنیم
به امید عدالت و پیشرفت در بافق