بیاییم جلوی ازدواج را بگیریم ؟

 بیاییم جلوي ازدواج را بگيريم ؟
شاید موضوعی که خواهید خواند بحث داغ روز نباشد ولی قطعا موضوعیست که صورت  جامعه را سرخ کرده است. هر چند این روزها و سالها جامعه از هر طرفی که نگاه کنی در حال سیلی خوردن است ، از فرهنگ و اجتماع و اقتصاد و … .
یکی از مهمترين دغدغه های يک فرد مجرد و پدرومادرش ازدواج است که البته همه ما کم و بيش با آن فضاهاي خوش و سختش آشنا هستيم ولي شايد کمتر توانستيم جواب دقيق و پربارتري براي سوالات و ابهاماتش پيدا کنيم . لذا کمتر رسيديم به نتيجه بهتري براي خود و راهنمايي اطرافيانمان که : کي ، چگونه ، با چه کسي ، با چه هدفي ، در کدام شهر و ديار ، در کدام طايفه ، با چه شرايطي ازدواج کنيم ؟ شاهد اين ادعا ، متاهلانيد که پس ازچندي به اين نتيجه مي رسند که بد انتخاب کردند و متاسفانه کارشان به عرصه اي از زندگي ميرسد که عرش خدا را به لرزه در مي آورد . همان طور که ستون هاي فرهنگي – اجتماعي جامعه را منفجر مي کند و ترکش هايش ساليان سال بر چهره جامعه خود نمائي ميکند .
آری طلاق مورد بحث و یکی از سیلیهای امروز جامعه ، مطلبیست که میخواهم باهم چند لحظه ای در کنارش بنشینیم.
براستي چه مي شود که يک زندگي به اينجا ميرسد ؟ چرا اين زندگيها که با شور و شعف ، عشق و همدلي آغاز ميشود پس از چندي غده ميشود ، بمب ميشود و ميترکد ؟ چه کسي مقصر است ؟ آنکه بله گفته يا آنکه بله گرفته ؟ آنکه شاهد بوده يا آنکه دويده و خرج کرده تا بساط شادي آن پيوند مبارک را براي اطرافيان و زوجين فراهم کند ؟
براستي چه ميشود که طلاق رخ ميدهد ؟ عامل يا عاملان ، دليل يا دلايلش کجاست ؟ آيا فرهنگ غلط ازدواج ، يکي از دلايلش نيست ؟ اين روزها آمار طلاق علي الخصوص زندگيهاي کم عمر بيشتر شده ، چرا ؟ اين روزها چرا اين کلمه را مي توان بدون واهمه و دلهره حتي در يک زندگي تروتازه ، شنيد ؟ چرا اين روز ها کسي از طلاق نميترسد و در هر اختلاف نظر و بحث کوچکي برسرزبانها مي آيد ؟ چرا مثل گذشته خوردن مهر حتي يک طلاق بر پيشاني يک طايفه و محله سرشکستگي ندارد و متاسفانه بعنوان يک خبر فوري و سرشار از حاشيه هاي جذاب شده است ؟
چه صلاح مي دانيد که در اين شرايط ، که به خوبی نمیتوان با ايثار و گذشت و رفع سوء تفاهمها ، جلوي طلاق را گرفت ، باهم شويم و جلوي ازدواج را بگيريم تا به طلاق نرسد ؟ اما جلوي کدام ازدواج ؟ ازدواجهايي که برخواسته از يک فرهنگ و ديدگاهي غلط و جملاتي نپخته و برخواسته از چشم و همچشمي و احساسات است. بیائید با هم شویم و این باب گشوده شده را بسته و جلوی نشر بیش از پیش دیدگاه های مخرب ذیل را بگیریم :
ديدگاهي که ميخواهد عروسش کم سن باشد تا وی را خودش بزرگ کند که متاسفانه چندي پس از اين انتخاب ، خسته ميشود و … .
ديدگاهي که اختلاف سن زياد را مهم نميداند و درک نمی کند که اختلاف زیاد ، اختلاف درک و فهم و … را نیز همراه دارد .
ديدگاهي که قصد مي کند نپختگي و سربه هوائی و مسئولیت پذیر نبودن و … پسر و دختر را با ازدواج به پختگي تبديل کند .
و ..
اصلا بیائید حداقل جلوي ازدواجهايي را بگيريم که دختر هنوز نميداند شوهر با برادر و پدر فرق ميکند و پسر نيز شرايطي بهتر ندارد . چرا که اين مدل راه پر واهمه و ترسناکيست . مدلي که از همان ابتدا پدر و مادر ها بايد براي سروسامان دادنش ورود کنند و دخالت کنند . دخالتهايي در فضايي رقابتي و حتی دلسوزانه براي سامان دادن يک زندگي که متاسفانه بيشتر نتيجه اي ديگر دارد .

مهدی علیزاده