اشتباه رایج

دسته: اجتماعی , عمومی , فرهنگی، هنری، مذهبی
۵ دیدگاه
سه‌شنبه - 7 مرداد 1393

یک اشتباهِ رایج

*یکی از اشتباهاتِ رایج در حوزه ی ادبیات و نیز هنرهای بصری ، مربوط به استفاده ی جا به جا و نادرست از واژه ها و اصطلاحاتِ زیر است .

انیمیشن ، کارتون ، کاریکاتور ، کاریکلماتور

در کشورِ ما به انیمیشن یا همان پویانمایی ، به اشتباه ، کارتون گفته می شود . انیمیشن ، هنرِ تصویرسازیِ متحرک است یعنی همان نقاشی های دستی یا دیجیتالی که به آن تواناییِ حرکت بخشیده اند . در حالی که کارتون ، کاریکاتوری است که موضوعی اجتماعی دارد ( سیاسی ، فرهنگی ، اقتصادی و . . . ) و به صورتِ قصه یا داستان ، طرح می شود . مثلِ طرح هایی که  در همین سایت ( بخشِ تلخند ) درمعرضِ دید گذاشته می شوند . این طرح ها همگی کارتون هستند که ما به اشتباه از آن ها به اسمِ کاریکاتور ، نام می بریم . اما کاریکاتور چیست ؟ کاریکاتورها ، تصاویرِ اغراق شده ای از چهره ی آدم ها هستند ( آدم های مشهور یا آدم های معمولی )

 وقتی هنرمندی ، اعضای چهره ی یک انسان را به صورتِ اغراق آمیز ترسیم کند یعنی طوری بزرگنمایی سازد که به آن ، حالتِ طنزآمیز ببخشد و حتی خصوصیاتِ اخلاقی و رفتاریِ او را نشان دهد به این اثرِ خلق شده کاریکاتور گویند . مثلِ کاریکاتورِ چهره ی خودِ هنرمند یا کاریکاتورِ چهره ی یک سیاستمدار .

و اما  کاریکلماتور . کاریکلماتور، واژه ای است که از ترکیبِ دو کلمه ی کاریکاتور و کلمات ، ساخته شده ( کاریکاتور + کلمات )

 کاریکلماتور ، در واقع به کاریکاتوری گفته می شود که به صورتِ کلمات و در قالبِ یک یا چند جمله ، بیان می گردد . کلاً  کاریکاتورها یا کارتون هایی که نمی شود آن ها را در قالبِ طرح ، کشید و در نتیجه به شکلِ نوشتاری بیان می شوند کاریکلماتور نام دارند .  مثلاً وقتی می گوییم ( فلانی از بس گشنه گی خورد سیر شد ) این جمله ی طنز ، یک کاریکلماتور است که نمی توان آن را به شکلِ یک طرح یا کارتون ، نمایش داد و اگر هم بشود ، بی مزه شده ، بیانِ درستش را از دست خواهد داد ضمناً زیبایی ، لطافت و طنزِ نهفته در کلمات را به هیچ وجه نخواهد داشت .

 

*چند کاریکلماتورِ صبایی

*با طنابِ زندگی ، داخلِ چاهِ مرگ شد .

*از بس با ادب است هر صبح به تصویرِ خود در آینه ، سلام می کند .

*مَردی آن قدر رفت تا از خودش دور شد .

*مرگ ، تا چشمش به زندگی افتاد گورش را گم کرد .

*ویروس ، در برابرِ واکسن ، خود را  واکسینه کرد .

*خوابِ سنگین ، سقوط خواهد کرد .

*کتاب را که می گشایی زبان باز می کند .

*نویسنده ، به خاطرِ مرگِ قهرمانِ داستانش گریست .

*نویسنده ی ناراضی ، خود را ممنوع القلم کرد .

*نویسنده ای که از سانسور ، ناراضی بود سانسور شد .

 

نویسنده : جلیل زعیمیان ( صبا بافقی )


پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۸۲
برچسب ها:
دیدگاه ها
سید امین رضوی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. سه‌شنبه 7 مرداد 1393 - 6:32 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

با تشکر از اقای زعیمیان. البته حیف است کاریکلماتور را بر سر زبان بیاوریم و یاد پرویز شاپور نکنیم. روحش شاد. وی مبدع و بنیانگذار این هنر بود که احمد شاملوی بزرگ، شاعر فقید و بلند مرتبه ایران، این نام را بر روی گفته هایش گذاشت. پرویز شاپور همسر شاعره بزرگ معاصر فرخ زاد است.
البته سوال من اینجاست که ایا این کاریکلماتورها از خود آقای زعیمیان است یا گفته کسی دیگر؟ در صورت نخست، باید به ایشان تبریک گفت و در صورت دوم باید گفت، منبع را نام ببرید لطفاً . موفق باشید

ایلیا این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 8 مرداد 1393 - 1:34 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

آفرین ودرود برذوق آقای زعیمیان

سام این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 8 مرداد 1393 - 12:52 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

not bad

جلیل زعیمیان ( صبا بافقی ) این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 8 مرداد 1393 - 3:11 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

با تشکر .
همه ی مطالبی که می نویسم چه در سایت یا وبلاگم و چه در روزنامه شاملِ شعر ک،داستانک ، پرت و پلا ، داستانِ یک خطی ، کاریکلماتور و . . . یا طرح هایی که می کشم ساخته و پرداخته ی ذهنِ خودِمن است . البته ممکن است در این میان ، بعضی از آنها، آشنا به نظر بیایندیعنی چه شما چه خودِ من فکر کنیم که مثلاً فلان کاریکلماتور و یا مشابهِ آن را قبلاً جایی شنیده ایم و این به نظرِ من نمی تواند جای اشکال باشد چرا که عمدی نبوده و فقط در ناخودآگاهِ من وجود داشته و ممکن است برای هر نویسنده ای پیش بیاید . یعنی کس دیگری هم ممکن است از مطالبِ من و یا شبیهِ آن ها جایی استفاده نماید بالاخره دنیای ذهن ها به هم نزدیک بوده ، ممکن است جایی تداخل پیدا کنند.
( می توانید وبلاگ صبا بافقی را جستجو کنید و از مطالبِ آن استفاده نمایید )

پیر دانای همدان این نظر توسط مدیر ارسال شده است. جمعه 10 مرداد 1393 - 7:57 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

با طناب زندگی باید خود را دار زد
از بس باا دب است بهش اقای اریب می گویند
مردی انقدر رفت تا اخرش به بهشت الحسین رسید
مرگ تا چشمش به زندگی افتاد ور افتاد
ویروسدر برابر واکسن حرفی ندارد بزند چرا که واکسن قاتل میکروبه
خواب سنگین .سالهاست مرض مسئولین شده
کتاب را که می گشایی .بسه دیگه

یاد ایامی که در دبستان طالقانی بودیم
مطالب قشنگه من همیشه می خونمشون

You cannot copy content of this page