از روغن پالم تا بیمارستان شهید صدوقی

دسته: عمومی , مقالات
۷ دیدگاه
سه‌شنبه - 21 مرداد 1393
دکتر ارجمند
از روغن پالم تا بیمارستان شهید صدوقی
در مورد بیمارستان های دولتی مطالب زیادی شنیده  و خوانده بودم مانند بی توجهی به بیماران و حتی رها کردن آن ها در بیابان به علت عدم پرداخت هزینه بیمارستان ولی  از قدیم الایم گفتند که «شنیدن کی بود مانند دیدن» وتا فرد واقعیات تلخ جامعه را به چشم خود نبیند ؛هرگز نمی تواند عمق   قضیه را متوجه شودو شاید این  مصداق مثل« سیر از حال گرسنه خبر ندارد »می باشد  وتنها افرادی  می توانند با دیگران همدردی کنند که خودشان به آن بلا دچار شده باشند وبا پوست و گوشت خود آن را چشیده باشند.
چند شب پیش یکی از بستگانمان مریض شد و یکی از دکتر های یزد دستور بستری اورژانسی در بیمارستان شهید صدوقی را به ما داد تا مریض را در آن بیمارستان بستری کنیم و تحت مراقبت باشد تا فردا از او «ام ار ای»  گرفته شود.
ساعت 12 شب بود که به بیمارستان رسیدیم و به بخش داخلی رفتیم اما به ما گفتند که فعلا تخت خالی نداریم و باید تا فردا صبر کنید و هر چقدر که ما اصرار کردیم بیمارمان اورژانسی است و باید تحت مراقبت باشد  ودستور پزشک است, قبول نکردند و گفتند تخت خالی نداریم و ما نمی توانیم بیمار شما را در راهرو بستری کنیم و شما مریضتان را بایددر اورژانس بستری کنید .
مسئولان اورژانس هم همان حرف ها را به ما زدند و گفتند که تخت خالی نداریم و وقتی گفتیم که بخش داخلی گفته شما موظفید بیمار اورژانسی را بستری کنید با تندی گفتند که بخش داخلی غلط کرده که این حرف را زده و بی جا کرده و این بیمار حتما باید در بخش داخلی بستری شودونه تنها مرهمی بر درد مان نگذاشتند که دردمان را هم بیشتر کردندو یقین دارم که اگریکی از نور چشمی های  خودشان بود یا فرد پارتی داری بود مشکلش سه سوت حل می شد.
واقعابی تفاوتی در عملکرد کادر  بعضی از بیمارستانها ومراکز درمانی علی الخصوص بیمارستان های دولتی  موج میزند و حال بیمارو احوالات همراهان برای آنها بی اهمیت و تکراری شده است  و رفتار زشت و زننده بعضی از پرسنل ,درد و رنج مریض و همراهان آن ها را چندین برابر می کندعلی الخصوص  بیمارستان شهید صدوقی که علاوه بر دولتی بودن ,یک بیمارستان آموزشی هم است و مریض نقش موش آزمایشگاهی را  داردو بی دلیل نیست که مردم نسبت به این بیمارستان این قدر بدبین هستند.
وقتی چهره های رنجور و درد مند مردم را می بینی که به این بیمارستان ها مراجعه می کنند و با برخورد بد و زننده بعضی از پرسنل روبرو می شوند  بیشتر عصبانی می شوی و حتی بعضی هااز آن ها چنان از منظر بالا به افراد نگاه می کنند و فخر فروشی می کنند که گویا این بیماران ,حشراتی هستند که هر چه زودتر باید از شرشان راحت شد؛ آخر کسی نیست که به این پرستارنما ها بگوید اگر این ها درد مند نبودند, تره هم برای شما خرد نمی کردند ومجبور نبودند ناز و اداهای شماها را  تحمل کنند وتنها نیاز و استیصال است که این ها را مطیع شما ساخته چون می ترسند با کوچکترین اعتراضی کارشان  راه  نیفتد ومجبور باشند  برای ساعت ها,درد را تحمل کنند.
  بی شک این  پرستاران هم برای رفتار خود دلایلی دارند مانند تمام کارکنان دولتی که دل خوشی از وضعیت معیشتی ندارندو انگیزه چندانی هم برای کارکردن در آن ها وجود ندارداما بپذیریم که بیمارستان ,با جان مردم سر وکار دارد و هرچقدر هم که فرد از وضعیت  خود ناراضی باشد باید وجدان داشته باشد و به عنوان  یک انسان فارغ از تمام مسائل حاشیه ای کار خود را تا حد توان انجام دهد.
ناگفته نماندکه  پرستاران و کارکنان شریف و انسان دوستی هم در این مراکز درمانی هستند که با جان و دل کار می کنند ونباید همه را با یک چوب راند واز همین جا باید از آن ها تشکر و قدردانی کرد.
شاید این از ویژگی های جوامع خدا محوراست که  جان آدم ها  اهمیت چندانی نداردواگر فردی هم در این بی تدبیری ها از دنیا برود آن را به حساب تقدیر و قسمت می گذارند و می گویند سرنوشت برایش این گونه رقم خورده بود که از دنیا برود..
از طرف دیگر باید گفت که  مرگ تنها چیز ارزان در این  بازار سیاه  گرانی است که آدم ها خیلی راحت از دنیا می روند و در هر کوی وبرزن مرگ ارزان می فروشند. نمونه مستدل آن  داستان روغن پالم است که در شیر و لبنیات می ریختند و جالب این جاست که از آذر ماه سال قبل مسئولان به این قضیه پی برده بودندتا این که بعد از هشت ماه خبر رسانه ای  می شود و حالا تند تند هشدار می دهند که کسی از مواد لبنی و روغن های سرخ کردنی استفاده نکند که منجر به سکته  قلبی و انواع سر طان می شود. به این خبر دقت کنید تا میزان اهمیت جان خود را  بدانید.
«در سال هاي گذشته واردات و استفاده از روغن پالم به ايران ممنوع بود و اين روغن جزء روغن هاي صنعتي به شمار مي آمد. اما در زماني كه ح . ف سفير جمهوري اسلامي ايران در كوالالامپور مي شود، با همكاري م . ا. خ رييس وقت منطقه آزاد قشم مجوز واردات اين روغن را از طریق این منطقه آزاد به كشور مي گيرد.
واردات اين روغن از آن زمان تاکنون ادامه داشته و متاسفانه این روغن در سبد غذایی مردم کشورمان قرار گرفته است. رانت حاصل از واردات و فروش این روغن در سال به میلیاردها تومان می رسد»
شاید گفتن و نوشتن این حرف ها فایده ای نداشته باشد و قرار نیست تغییری در جامعه ایجاد کندولی حداقل  صدای  دردمند قشری از جامعه  رابه گوش مسئولان می رساند و مطمئنا خود مسئولان هم با این درد ها آشنا هستند پس  بایدهمتی به کارگیرندو سلامت مردم را در اولویت قرار دهند که تنها سرمایه ماندگار,  نیروی انسانی است که باید قدر آن را بدانیم.
دکتر حسین ارجمند

پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۶۵
برچسب ها:
دیدگاه ها
محمد این نظر توسط مدیر ارسال شده است. سه‌شنبه 21 مرداد 1393 - 6:43 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

وقتی امکانات،پول و … مردم ما صرف ساختن بیمارستان در فلان کشور می شود
وقتی میلیاردها دلار پول مردم در جیب گروههای خاص ریخته می شود
وقتی افرادی ما را در معرض تحریم قرار می دهند و ملیاردها دلار پولمان را هدر می دهند
وقتی رییس جمهور فعلی ما فقط به حرف اکتفا می کند و در عرصه ی عمل،زبون است.
http://www.bafghfarda.com/?p=46478#comment-38075
جناب دکتر عزیز نباید بیش از این انتظار داشته باشید
جان مردم در ایران هیچ ارزشی ندارد
نمونه اش را در ماجرای گروگان گیری سربازان توسط جندالله ،شاهد آن بودیم
در زمانهای گذشته(40 سال پیش)،وقتی کشتی شیر دانش آموزان به ایران آمده بود ،مدتی در اسکله معطل شد و به این دلیل شیر فاسد شد،مقامات دستور دادند تا این شیر بین مردم توزیع نشود و همه ی آنها را منهدم کردند ولی در زمان فعلی اگر این اتفاق بیفتد صد در صد بین مردم توزیع می شود.

کاظم این نظر توسط مدیر ارسال شده است. سه‌شنبه 21 مرداد 1393 - 10:29 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

این دیگه از عجایب روزگار است که در بیمارستان هم ادم باد پارتی داشته باشدوفقط درایران است ولی دربلاد کفر ادم ها مهم ترندو حتی سگ ها.
درد درد است و فرقی ندارد که فقیردردارد یا پولدار شان.بیمارستا ن شهید صدوقی که همش انتر ها هستندو بیشتردارند باموبایل بازی می کنند یا به قر و پرشان می پردازند.خدعاقبت ماخیرکند

بانو این نظر توسط مدیر ارسال شده است. سه‌شنبه 21 مرداد 1393 - 4:10 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

عین همین قضیه چند روز پیش برای ما هم اتفاق افتاداز ظهر تا شب مریضمون را نگه داشتن شب گفتند دستگاه سی تی اسکن خرابه فردا برید بیمارستان سید الشهدا

شاپرک این نظر توسط مدیر ارسال شده است. سه‌شنبه 21 مرداد 1393 - 5:59 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

سلام
جناب دکتر احوالات شما مصداق عرایض و احوالات بنده در مورد بیمارستان بافق است. ابتدا فکر می کردم بیراه میگم ولی الان قطع به یقیق میگم همینگونه است

مهدی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. سه‌شنبه 21 مرداد 1393 - 7:08 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

درست گفتید فقط مرگ در این سرزمین ارزان است و ادم ها پشیزی ارزش ندارند.
همه مردم بیمار روانی شدند.شما ببینید مردم در بافق چقدر دارو می خورند.داروخانه ها همیشه شلوغ است.داروها هم تقلبی است.
خدا باعث و بانی این بدبختی ها را لعنت کند.
امین

آخرین نظر این نظر توسط مدیر ارسال شده است. سه‌شنبه 21 مرداد 1393 - 8:37 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

در تاریخ سی سال گذشته ایران، برای دست کم بخشی از جامعه، آغاز به کار هر دولتی با امید به رفع مشکلات بنیادی و بهبود اوضاع، و پایان کار آن دولت با یاس و سرخوردگی و امید به دولت بعدی همراه بوده است. جالب اینکه بعد از مدتی، مردم به همان دولتمردان مطرود و مغضوب قبلی به چشم منجیانی نگریسته‌اند که شاید بتوانند دست کم اوضاع را به حال قبل بازگردانند. این وضعیت نشانه عارضه خطرناک و بالقوه انفجارآمیز افزایش شکاف بین مطالبات مردم و عدم توانایی یا تمایل حکومت برای پاسخ دادن به آنهاست، عارضه‌ای که شاید درمانپذیر نباشد.
منتقدان محمود احمدی‌نژاد گفته‌اند که در تاریخ معاصر ایران، کمتر دولتی را می‌توان یافت که با اتکا به حمایت کم‌سابقه مراکز اصلی قدرت، توانسته باشد میلیاردها دلار را برای تخریب زیر ساخت اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی کشور به هدر دهد. مقامات دولت فعلی هم بسیاری از مشکلات موجود را به اقدامات دولت قبلی نسبت می‌دهند و از عزم خود برای حل این مشکلات و تلاش برای پیشرفت کشور سخن می‌گویند.
در عین حال، گاه به نظر می‌رسد که سیاست برخی از دولتمردان کنونی، از بازگشت به شرایط ده یا بیست سال پیش فراتر نمی‌رود و نباید انتظار داشت گامی در راستای ایجاد تحولی اساسی در حل مشکلات ایران برداشته شود.
به این ترتیب، آیا ممکن است آقای احمدی‌نژاد هم چهار یا هشت سال دیگر، به عنوان یک قهرمان نجات‌بخش در میان استقبال مردم به صحنه سیاست باز گردد؟
به نظر من :خیر

حيران این نظر توسط مدیر ارسال شده است. پنج‌شنبه 23 مرداد 1393 - 8:00 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

” اگر پزشک هستی دیگر متعلق به خودت نیستی. اگر متعلق به خودت هستی دیگر پزشک نیستی .”
( ديالوگي از مرحوم دكتر قريب در سريال روزگار قريب)

You cannot copy content of this page