حالم خوب نیست…..

حالم خوب نیست…..

حالم خوب نیست وقتی چیزهایی می بینم ومی شنوم که نباید ببینم وبشنوم.

حالم خوب نیست وقتی  که درهر کوی وبرزن تکه های حرمت دار نان زیر دست وپا له می شود

حالم خوب نیست وقتی بعضی ها زباله هایشان را بعد از رفتن ماشین جمع آوری زباله سرکوچه می گذارند.

حالم خوب نیست وقتی حرمت بین کوچکترها وبزرگترها  از بین رفته است.

حالم خوب نیست وقتی قرآن روی طاقچه هایمان  خاک می خورد.

حالم خوب نیست وقتی آرزوی بچه هایمان شتر وموتور شده است.

حالم خوب نیست وقتی  دل هایمان به جای  اینکه از یکدیگر گرم باشد  خون است.

حالم خوب نیست وقتی  درب خانه هایمان را دیگرخودمان  آب وجارونمی کنیم.

حالم خوب نیست وقتی بوی اسفند جایش را به بوی قلیان وگازوئیل داده است.

حالم خوب نیست وقتی پدرومادرها این قدرکه برای کارهای دیگرشان وقت می گذارند برای تربیت فرزندانشان نمی گذارند.

حالم خوب نیست وقتی  مسجد هایمان برای رقابت کار می کنند نه برای عبادت.

حالم خوب نیست وقتی  برای عزاداری هایمان   چشم وهم چشمی می کنیم.

حالم خوب نیست وقتی دیگران درگیر خود هستند وفقط بدی دیگران آن ها را بینا می کند.

حالم خوب نیست وقتی  نانوایی نان بی کیفیت می دهد وهیچ کس صدایش در نمی آید.

حالم خوب نیست وقتی  دیگر عروسی هایمان  ساده نیست.

حالم خوب نیست وقتی خوبی ها را درک نمی کنیم وبدی ها را جار می زنیم.

حالم خوب  نیست وقتی همه تفریح بچه هایمان  رایانه وتبلت وموبایل است.

حالم خوب نیست وقتی آرزوهایمان بزرگ ولی همتمان کم شده است.

حالم خوب نیست وقتی درنزدیکی ما عده ای سر بی شام بربالین می گذارند.

حالم خوب نیست وقتی  عده ای کوچه های تنگ را با محل مسابقات  رالی اشتباه می گیرند.

حالم خوب نیست وقتی قله چغارت ، چاه غم های ما شده است.

حالم خوب نیست وقتی آرزوهای جوانان درپاتوق ها دود می شود.

حالم خوب نیست وقتی هیئت های مذهبی برای عزاداری سال آینده خود برنامه ریزی می کنند ولی برای گذراندن اوقات فراغت جوانان درهمین هیئت ها  هیچ برنامه ای ندارند.

حالم خوب نیست وقتی درشهرما هم درحال ساختن خانه سالمندان هستند.

وحالم خوب نیست وقتی……………………………

حالم خوب نیست وقتی  حال شما خوب نیست.

حال شما چه طور است؟ اینگونه نیست؟

عباس خواجه مبارکه