رسانه، اطلاع رسان یا تخریب گر

دسته: مقالات
۳ دیدگاه
سه‌شنبه - 29 مهر 1393

porfala

بیمارستان جای عجیبی هست. همه حاضران در آن محیط از نظر روان و روح خسته و فرسوده می شوند. دل و دماغ برای آدم نمی ماند. تصور کنید بجای خنده یا دست کم بی حالتی سر و صورت، دائم آه و ناله و گریه بشنوید. در بیمارستان، حضرت عزرائیل پررنگ تر حضور دارد و جناب مرگ _ که آدمیان دل خوشی از او ندارند _ بیشتر از مراکز دیگر پرسه می زند. همه ی این عوامل کافی است که آدم احساس کلافگی کند.

اصلاً درد و مریضی، توقع به همراه می آورد. آدمی که درد دارد دنبال همدرد و درمانگر می گردد. مریض ناخودآگاه دل نازک می شود. آدم در بیمارستان بیشتر دلش می خواهد گریه کند و احتمالاً اگر کارها بر وفق مرادش پیش نرفت، داد و هوار راه بیندازد.  اینها را داشته باشید و تصور کنید به عنوان همراه یا پادار ( شاید این کلمه ربطی به توالت و دستشویی مریض داشته باشد چون در بافق مثلاً گفته میشود بچه را سرپاش دار، یعنی ببر تا مثانه اش را خالی کند) یکی از عزیزانتان را به بیمارستان برده اید و دلتان دارد مثل سیر و سرکه می جوشد و هزار فکر بد به سرتان می زند که نکند عزیزم از دست برود، در این مواقع کنترل فکر و اعصاب شما از دستتان درمی رود و وای به حال دکتر و پرستاری که در این مواقع دیر بجنبد یا سربدواند، آنوقت است که حسابش با کرام الکاتبین خواهد بود.

حالا همه ی اینها بکنار، متاسفانه وضع بیمارستانهای کشور ما هم خوب نیست و قوز بالا قوز می شود. بیمار بسیار و خدمات پزشکی ما کم. کادر بیمارستانها ما با وجود آنکه تلاش می کنند اما بدلیل کمی تعداد، همیشه خسته اند. من بارها گفته ام  وقتی مریض می شوم قبل از آنکه بخواهم برایم دارو بنویسند و نسخه بپیچند، می خواهم به حرفم و دردم گوش دهند. برایم توضیح دهند که چرا اینگونه شده و چه خواهد شد. کاری که هرگز فرصت انجامش برای کادر هیچ بیمارستانی مهیا نبوده است.

این مقدمه را گفتم تا خودم را نخود آش دعوای رسانه ای رئیس بیمارستان بافق با سایت بافق فردا کنم. آنگونه که از نوشته ی سایت بر می آید بیماری با همه ی اوصافی که برایش برشمردم به بیمارستان بافق رجوع کرده و با همان مشکلاتی که همه به آن آگاهید روبرو شده و اعتراضی کرده و رئیس به تنگ آمده از وضعیت، حرف دلش را زده که مثلاً  اینجا شهر نیست بلکه یک روستای بزرگهامکانات یک شهر را ندارهیک مدرسه درست حسابی برا فرزند یک دکتر را ندارهیک مکان تفریحی برای زن و فرزند یک دکتر را ندارهجاده اش خطر ناکه و …

من هم زیاد این حرف ها را شنیده و می شنوم. اما مشکل از آنجا آغاز شده که این حرف به رسانه کشیده شده است. این خصلت عصر ارتباطات است. آدمها می توانند با دنیا سخن بگویند. و اتفاقاً دنیا قضاوت هم می کند و همین قضاوت خوانندگان است که دست و دل همه ی ما را می لرزاند. و این باعث شده که رئیس محترم بیمارستان جوابی صادر کنند و دلخوری خویش را اینگونه بیان دارند که به  امید آن روز که برخی رسانه های شهر به جای تخریب ، مشی اطلاع رسانی صحیح و درست را انتخاب نموده و پشتوانه ای جهت دلگرمی مسولین برای پیگیری و حل مشکلات باشند.

من در این بین، رسانه را بی تقصیر می دانم. رسانه آینه ای است روبروی ما. نمی توان منکر این واقعیت شد که امروز برخورداری از حق سلامت برای همه جهانیان به یک مطالبه اصلی تبدیل شده است. نمی توان با دلایل نخ نما شده ای چون تعداد جمعیت یک شهر، یا نبود امکانات مدرن در آنجا، مردمی را از داشتن حق دسترسی سریع و آسان به خدمات پزشکی محروم کرد. در همه ی دنیا تامین سلامت شهروندان به عهده دولت ها گذاشته شده است.

رسانه موظف است واقعیت را بنمایاند و زشتی بی عدالتی که در حق یک مثلاً بافقی با یک یزدی یا تهرانی در سهولت دریافت امکانات پزشکی می شود، را به گوش دولت و حکومت برساند. آنها می توانند این سخن را بشنوند و درصدد رفع این بی عدالتی ها برآیند یا خودشان را به نشنیدن بزنند و منتظر عواقبش هم باشند.  

بی شک بین اطلاع دادن و تخریب مرز باریکی است. اما مهم آن است که یاد بگیریم اگر از چیزی خوشمان نیامد، آن را وارونه جلوه ندهیم.  رسانه ها ما را آنگونه که هستیم به ما نشان می دهند. چه می توان کرد؛ گاهی زشتیم و گاهی زیبا. 

محمد علی پورفلاح


پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۱۰۰
برچسب ها:
دیدگاه ها
علی رضا این نظر توسط مدیر ارسال شده است. سه‌شنبه 29 مهر 1393 - 3:42 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

شبیه این جواب ها را از سیاست پیشه ها نیز شنیده ام تا یکی از وضعیت عمرانی و یا طرح های زمین مانده گلایه ای می کند متهم به سیاه نمایی میشود و فوری به جناح مقابل حواله اش می دهند.
انگار همه چیز گل و بلبل است و هیچ دغدغه ای از بیکاری و طرح های نیمه تمام در شهر وجود خارجی ندارد و طرف خواب نما شده است

علی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. سه‌شنبه 29 مهر 1393 - 10:02 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

اتفاقا به نظر من رسانه ها میتوانند بسیاری چیزها را. وارونه نشان دهند ، رسانه میتواند از یک سخن درست، با انتخاب گزینشی کلمات و جملات. پیام گوینده را کاملا تغییر داده و ذهن خواننده را کاملا منحرف نماید که به آن شیطنت رسانه ای و یا حتی بازار گرمی رسانه ای و یا حتی تخریب و وارونه نشان دادن واقعیت میتوان گفت. بسیار خوب است اگر رسانه ما را آنطور که هستیم نشان دهد چون در این صورت آینه ای است مقابل ما تا همه چیز را ببینیم و تصمیم بگیریم و اصلاح کنیم، ولی زمانی مشکل میشود که رسانه ما را آنطور که خواست نشان دهد آنوقت. زشت و زیبا دیگر معلوم نخواهد بود دیگر اصل نخواهد بود بدل خواهد شد و به خورد مردم داده خواهد شد . اینجاست که تشخیص سره از ناسره مشکل خواهد بود و در این میان دود این وارونه نمایی در. نهایت در چشمان جامعه خواهد رفت.

ایلیا این نظر توسط مدیر ارسال شده است. جمعه 2 آبان 1393 - 10:44 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

اشتباه ما بافقی ها سیاسی بودن بیش از حد ماست مشکلات شهری برای مابافقیها درمواجهه باجناح سیاسی جایی ازاعراب نداردتاسنگ جناح های سیاسی را به سینه می زنیم همینیم مگر به خودبیاییم

You cannot copy content of this page