یواش برو ،یواش برو (شعر)
تقدیم به بانو (میم)
قطار خوب عمر من،سبزه شده دشت ودمن ………….. فصل خزان تندتر برو ، فصل شکوفه وچمن
یواش برو ،یواش برو
کودکی پشت این قطار، تند می دود مثل منه ………… دلم تنگه برای او ، انگار که او خودمنه
یواش برو یواش برو
ایستگاه به ایستگاه میدوی،کدام ایستگاه نشانیم ………. دره به دره میروی ، مرا کجا کشانیم
خطوط بیابانی شده از طوفانت می ترسم من ……… ازتپه که بالا میشی،از کوههایت می لرزم من
یواش برو یواش برو
تیرخطوط ارتباط یکی یکی رد می شوند ………. من میروم یا کناره، مثل جزرومدمی شوند
سوزنبان قطارعمر،سوزن به راه دور بزن ………. خطوط را مسدود نکنی،مسیربه خط کورنزن
یواش برو یواش برو
تونل دهان باز کرده است ،غرش بکن سوتی بزن ……… تونل پر از دود سیاه ،می بلعد ات ترمزبزن
سوگند بخور بعد از تونل، دیگر نلرزانی تنم ……….. دیگر نچرخانی مرا،که سرد است این بدنم
یواش برو یواش برو
از روی پل اهنین ،تلق تلق وحشت نساز ……….. بلیت بی برگشت دارم ، این دوروزه با من بساز
چون گهواره تکان تکان،درغصه هاخوابم بساز …….. قطار ناز،کمتربگاز، چه درقوس وشیب وفراز
یواش برو یواش برو
پروردگار این قطار ، ایستگاه ها را افتابی کن ………….. شبهای سرد سکوت را ، با ملکوت مهتابی کن
یک کوپه رمزیک واگن راز،خوب وبدم،کمی بسا ….. همیشه باش طول ودراز،چرا روی با تخت گاز
یواش برو یواش برو
سیروس قطارت مهم نیست ، قطاردل بازی باشه
چه خوب هرمسافری،از رئیس قطار راضی باشه
یواش برو یواش برو
سیروس قزلباش
سیروس جان خیلی قشنگ بید./