خاطره ای مطبوعاتی از امام جمعه بافق در دوران پهلوی

دسته: عمومی
یک دیدگاه
جمعه - 17 بهمن 1393

IMG-20150204-WA0018

جحت الاسلام سلیمانی امام جمعه بافق در نشست صممیمی با خبر نگار ان بافق برخی از خاطرات خود از زمان رژیم پلوی را بیان کرد

در این بخش خاطره ای از زبان وی درباره وضعیت رسانه و مطبوعات در آن روزگار را می خوانیم:

در زمان پهلوی رسانه به معنای امروز وجود نداشت و فقط در کشور دو روزنامه به نامهای اطلاعات و کیهان وجود داشت البته مجله هایی چاب می شد که بنده مجله نور دانش ،زن روز و ماهنامه ندای حق را به یاد دارم.

هیچ وقت یادم نمی رود که می خواستم خبری از شهادت فدائیان اسلام در روزنامه ها بخوانم اما نتوانستم روزنامه ای در این خصوص در بافق پیدا کنم و جالب است بدانید به خاطر وابستگی شدید مطبوعات به خاندان پهلوی و ساواک حتی وفات آیت الله کاشانی به صورت درج یک عکس کوچک از ایشان و با این تیتر به چاپ رسید که:سید ابوالقاسم کاشانی مرد»

نه تنها مطبوعات آزاد نبود بلکه بسیاری از سردبیران متعلق به ساواک بودند و خبرنگاران هم بسیار وابسته بودند یعنی فقط خبرهایی درج می شد که خبرنگاران به نحوی وابسته به یکی از مراکز تابعه حکومت بودند در این باره هم به یاد دارم وفات عموی بنده را که امام جماعت یکی از مساجد بود به علت وابستگی و نفوذ یکی از خبرنگاران با تیتر درگذشت امام جمعه بافق درج کردند.

درباره مجله ها هم مجله زن روز بصورت رنگی چاپ می شد و به خاطر دارم که علامه شهید مطهری در پاسخ به یک مقاله که نویسنده ای به زنان توهین کرده بود چندین مقاله با عنوان زن در اسلام در همان مجله به چاپ رساند هرچند چون در این مجله تصاویر زنان بی حجاب درج می شد این اقدام شهید مطهری با اعتراض حوزه های علمیه روبرو بود.


پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۷۲
برچسب ها:
دیدگاه ها
پیرمرد قدیمی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. جمعه 17 بهمن 1393 - 10:32 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

وقتی در سال 1342 ، زنان در سوئیس حق رای نداشتند در ایران زنان صاحب حق رای بودند . حکومت پهلوی برای مارکسیتها محدودیتهایی ایجاد می کرد ولی برای روحانیون راه را باز گذاشته بود زیرا خود را متحد آنها در برابر هجوم مارکسیست می دانست .
آیت الله مطهری در آن روزگار در دانشگاه آزادانه تدریس می کرد و کسی هم کاری به ایشان نداشت . حتی ایشان صاحب درجه ی دانشیاری در دانشگاه بود که می دانیم در آن زمان این درجه را به هر کسی نمی دادند .
البته مارکسیستها تا زمانی که جنگ مسلحانه نمی کردند کسی کاری با آنها نداشت . در آن زمان کتابهای مارکسیستی به وفور یافت می شد .
نباید انتظار داشت که در 37 سال پیش باید در ایران سایت خبری ایجاد می شد . چون این تکنولوژی چند سالی است که در سطح جهان گسترش یافته است .
تا قبل از سال 55 ، مطبوعات آزادی کامل نداشت ولی از سال 55 به بعد مطبوعات کاملا آزاد بودند و حتی شاه را هم نقد می کردند .
خلاصه آنکه فرهنگ آزادی و دموکراسی در ایران هنوز جا نیفتاده بود و همین آزادی مطبوعات ، مقدمه ی شد برای سقوط شاه .
در مورد برخورد با علما هم ، آنطور که بنده یادم است برای وفات آیت الله بروجردی مراسم بزرگی برگزار شد و حتی شخص شاه هم در آن شرکت می کرد .
در مورد آیت الله کاشانی هم باید گفت : در اکتبر ۱۹۶۱، کاشانی به بیماری پروستات مبتلا شد و در بیمارستان بستری شد. خانواده او، با مشورت با دولت، تصمیمی گرفتند او را به آلمان بفرستند. بلافاصله، تصمیم گرفته شد که به جای آن یکی از بهترین پزشک‌های فرانسوی به تهران آورده شود. بعد از معاینه بیمار، دکتر تصمیم گرفته که به عمل جراحی نیازی نیست. چند ماه بعدتر، کاشانی دوباره بیمار شد، ولی این بار به بیماری حاد برونشیت مبتلا گشت. شاه او را در خانه‌اش ملاقات کرد. در مارس ۱۹۶۲ (۲۳ اسفند ۱۳۴۰) کاشانی درگذشت. در مراسم تشییع جنازه‌اش، سیاستمداران و روحانیون بسیاری شرکت کردند. جنازه به شهرری، نزدیک در کنار حرم دفن شد.
مطالبی که آوردم دوره ی تاریخ است و از شخص خاصی حمایت نمی کند.

You cannot copy content of this page