نقطه سرخط

دسته: مقالات
۱۱ دیدگاه
پنج‌شنبه - 23 بهمن 1393
999-300x215
 کسانی که می خواهند جامعه را اصلاح کنند بیشتر آن را به آشوب می کشند.دلیل آن هم واضح است چون هرکسی تصور می کند که بهتر از دیگران می اندیشد و ایده و عقیده او فراتر از دیگران است و سعی می کند جامعه را بر اساس تصورات ذهنی خود بسازد و جالب این جاست که در این راه از هیچ وسیله و ابزاری هم فرو گذاری نمی کند وتمام تلاش خود را به کار می برد اما غافل از آن که بیمار هرچه بیشتر بنالد رنگش زردتر خواهدشد.
این حکایت ما بافقی ها شده است و در سطح وسیعتر حکایت  ما ایرانی هاست. مردمی که احساس می کنند روز به روز حالشان بدتر می شود و تنها چیزی که به ساکنان برج عاج نشین نمی رسد فریاد آن هاست. گویا آن ها موظفند کار خودشان را انجام دهند و این ها هم برای فریادکشیدن و آزادی خواهی و حق طلبی آفریده شدند.
مه فشاند نور  و سگ عوعو کند/هرکسی بر خلقت خود می تند
در حالی که این همه مردم بافق تلاش کردند و خود را تمام قد در صحنه حاضر کردند دست آخر همان چیزی که همه می دانستند اتفاق افتاد ودوباره کلاهی گشادتر از قبل بر سرشان گذاشتند با این تفاوت که کلاه های قبلی بعد از سال های متمادی رونمایی می شد اما این کلاه از همان اول هم مشخص بود که تا خرخره بر سرشان رفته است.
 نماینده شهر هم گفته است که معدن سنگ آهن در حال غارت شدن است و صحیح تر این است که مردم بافق در حال چپاول و غارت هستند وهنوز هم حق آن ها خورده می شود و خورده خواهد شد  و صدالبته که این هم حرف تازه ای نیست و سال هاست که ما را با رخت و چوب شبانی فریفتند و این جمله معروف  را در ذهن تداعی می کندکه که پایانی برای قصه ها نخواهد بود چون نه گرگ ها سیر می شوند و نه گوسفندان عاقل و اگر هم روزی گوسفندان به عقلانیتی برسند بی شک سیری پذیری گرگ ها امری محال خواهد بود.
در حالی که هرروز در جراید از اختلاس های میلیاردی ما را آگاه می کنند تا شفافیت سیاست را به رخ ما بکشند, دولت برای پرداخت یارانه دست و پا می زند و یارانه چند کارگر بدبخت را قطع می کند و معوقات کارکنان خود را نمی دهد و دست های ناتوان خود را به سوی مردم دراز می کند تا در آب و برق و خورد وخوراک وسوخت صرفه جویی کنندولی از ان طرف هم خزانه های بیت المال را غارت می کنند و یک لیوان آب هم روی آن سر می کشند و به ریش من و دیگرانی که مثلا دغدغه اصلاح دارند می خندند.
  ما هم بیشتر به عروسک های خیمه شب بازی تبدیل  شده ایم که هر وقت خواستند از ما استفاده کردند و ما را در صحنه آوردند و به گاه نیاز کلاه سرمان گذاشتند و دوباره کلاه از سرمان برداشتند .
خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند
ودست منبسط نور
روی شانه  آن هاست.
دکتر حسین ارجمند

پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۵۲
برچسب ها:
دیدگاه ها
حسین این نظر توسط مدیر ارسال شده است. جمعه 24 بهمن 1393 - 2:15 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

دکتر جان حرف شما کاملا درست است گرگها به کنار ادم دلش انجا می سوزد که عده ای از همین مردم خود را به پول و وعده می فروشند و در جلسات محرمانه با دست نشانده گرگها در شهرمان شرکت می کنند تا با عربده کشی و گردن کلفتی راه انها را باز کنند غافل که انها هم زمان مصرفشان که تمام شد مثل دستمال کاغذی مچاله شان می کنند و در سطل اشغال جای انهاست

تشکری این نظر توسط مدیر ارسال شده است. جمعه 24 بهمن 1393 - 10:58 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

ملت در برابرسیاست بازان حقه باز که گاه نقش شریک قافله وگاه نقش رفیق…را بازی میکنند،جان به لب شده اندودرمان ودادرسی هم ندارند.بعضی ها هم به ضرب المثل “خود کرده را تدبیر نیست “ارجاع میدهند.

روح الله این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 25 بهمن 1393 - 12:58 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

آقای دکتر با سلام و احسنت بر شما

تشکر این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 25 بهمن 1393 - 7:37 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

جناب آقای دکتر ارجمند خوشا به حال شما که می توانی بنویسی و خودت را تخلیه کنی.

بی غیرت این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 25 بهمن 1393 - 8:44 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

جناب اقای ارجمند خواهشمند است شاهد شعر را بیان کنید گویا شما مردم را سگ فرض کردید که بسیار برای شما متأسفم !!!!!!!!!!

گوسفند قصه این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 25 بهمن 1393 - 9:02 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

همه چی آرومه ولی من دلگیرم … پخلی در آخور از خوشی میمیرم
ببهی می زایم من برا فردایی … که ندارد آخور که ندارد کاهی
خودمم میدونم که جنایت کردم… که نگونبختی را به دنیا آوردم

غلام این نظر توسط مدیر ارسال شده است. یکشنبه 26 بهمن 1393 - 5:38 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

احسن اقای دکتر خوب گفتی

منتقد این نظر توسط مدیر ارسال شده است. دوشنبه 27 بهمن 1393 - 11:48 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

سلام، جناب دکتر . لطفا این جمله را ” کسانی که می خواهند جامعه را اصلاح کنند بیشتر آن را به آشوب می کشند” یک جوری خاص نمایید و اصلاح کنید چون رسالت حضرت رسول (ص) هم اصلاح بود.
همیشه خیر و صلاح فطرتا قابل تشخیص است و شر و ناثواب رنگ باخته و هویدا و جالب اینکه مردم تشخیص می دهند ولی اظهار نظر نمی کنند.
آنکه شهر را به آشوب می کشد مصلح نیست زیرا آشوب را وسیله هدفی حتی مقدس هم قرار دهیم ناثواب است. همیشه در آشوب های رخداده در جامعه ما چند هدف در دستور کار بوده است:
1- پوشاندن حقیقت با فرافکنی و جنگ نرم
2- شروع اجرای یک نقشه شوم در شرایطی خاص
3- به قول شما مصلح جلوه دادن چهره های بعد از آشوب و یکه تاز شدن در فضای رعب و وحشت
4- در رفتن از زیر تعهدات سنگین (مثل جریان بهاباد و چادرملو)
5-…..
4-

محمدرضا این نظر توسط مدیر ارسال شده است. سه‌شنبه 28 بهمن 1393 - 9:00 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

متن جالبی بود واقعا همین طوره همه سرکاریم

بافقی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 29 بهمن 1393 - 1:07 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

جنگ نرم دیگر چه جنگی است جنگ خشن است مگر مکاران وحقه بازان

داود این نظر توسط مدیر ارسال شده است. جمعه 1 اسفند 1393 - 2:24 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

ما هم بیشتر به عروسک های خیمه شب بازی تبدیل شده ایم که هر وقت خواستند از ما استفاده کردند و ما را در صحنه آوردند و به گاه نیاز کلاه سرمان گذاشتند و دوباره کلاه از سرمان برداشتند .

You cannot copy content of this page