فولاد و مرگ بافق
بعد از مصاحبه مدیر فولاد بافق و گفتن اینکه، دیگر ادامه کار برای من صرفه اقتصادی ندارد و رها می کنم و می روم و اصرار نماینده مردم در مجلس شورا در خصوص وجود مافیا در صنعت فولاد و نگرانی جوانان بافقی از دست رفتن چند صد فرصت شغلی؛ هیجان لازم برای فراموشی یک اصل عمده و حیاتی برای ما بافقی ها فراهم شده است و آن تامین آب فولاد است که من در این نوشته می خواهم به همه ی بافقی ها در این زمینه هشدار و بیدارباش بدهم.
آنطور که آقای نماینده گفته است قصد آقایان فولادی این است که آب مورد نیاز مجتمع خود را از دشت حسن آباد برداشت و تامین کنند. این یعنی فاجعه. این یعنی مرگ تدریجی بافق.
بافقی ها به یاد دارند و اگر ندارند؛ بدانند تا همین 20 سال پیش که اینهمه به آب گوهرنگ وابسته نشده بودیم، آب مورد نیاز شهر از چاههای دشت قطرم تامین می شد که اتفاقاً کیفیت خوبی هم داشت. الان خبر دارم که پدر این چاهها را درآورده اند. و حالا نوبت دشت حسن آباد است. البته آب حسن آباد به درد شرب و شستشو نمی خورد. اما هر چه که نباشد سفره های آب زیرزمینی ما را که سیراب می کند.
متاسفانه بعد از جنگ یک عده سیاستمدار و مهندس پیدا شدند که فکر کردند آب رودخانه ها، بیخود به خلیج فارس و هورالعظیم و دریاچه اورمیه و تالاب گاوخونی و دریاچه پریشان و … و همین دشت حسن آباد ما می ریزد. هی سد ساختند و مسیر رودخانه ها را عوض کردند و برای ایجاد اشتغال، آب را به خیال خود بجای هدررفت، به سمت کشاورزی و صنعت هدایت کردند. همه هم خوشحال و راضی که چقدر وضع گل و بلبل شده است. چرخ صنعت می چرخد و کشاورزی رونق دارد و در تولید خودکفا شده ایم.
بیست سال زمان لازم بود تا فاجعه رخ دهد. الان خوزستان زیر فشار گرد و خاک نمیتواند نفس بکشد. همه ی مسئولان ترسیده اند که اگر همین چند وجب دیگر از دریاچه ارومیه بخشکد، با انبوه نمکی که بر سر و روی مردم خواهد بارید، چه کنند.
وضع استانهای کرمان و یزد که از این هم بدتر است. الان کرمان در وضع بحران است. یزد هم در یک قدمی آن. استان کرمان را پسته به این روز نشانده است که الان خبر دارم در نوق و زرند مجبورند برای رسیدن به آب؛ چاههای 400 تا 500 متری حفر کنند.
همیشه برای من پرسش بوده است که چطور در طول 3000 سال به ذهن پیشینیان ما نرسیده که مثلاً همه ی زمین های بافق را پسته بکارند. حالا می فهم که آنان چه دید عمیق و چه نگاه بزرگ منشانهای به طبیعت داشته اند.
درهر صورت الان به دلیل عدم کار کارشناسی، عمده کشاورزی ما پسته کاری شده است که من همین جا ادعا می کنم، خیلی دور نیست زمانی که بافق هم مثل نوق از کم آبی،به لهله زدن بیفتد.
اما داستان صنعت غم انگیزتر است. و خوابی که برای ما دیده اند بسیار نگران کننده تر است. من به بافق هشدار می دهم که مراقب باشد.
نمونه اگر می خواهید، اردکان و میبد را ببینید. الان آنها صدها کارخانه کاشی و فولاد دارند، اما از نظر آب، وضعیتشان از ما بافقی ها بسیار بحرانی تر است. فقط کافی است دو سه روز، آب گوهرنگ قطع شود، فاجعه برای شمال استان یزد رخ خواهد داد.
ای مردم بافق بهوش باشید!
آب دشت حسن آباد ممکن است چند سالی چرخ صنعت آلوده و آلوده کننده فولاد را بچرخاند، اما مطمئن باشید اثرات بلند مدت آن در مرگ و نابودی شهر بافق، بیشتر خواهد بود.
فولاد و صنعت در کویر و حتی استان اصفهان، اگر می خواهد درآمد بیافریند باید هزینه انتقال و تصفیه آب از دریا را به جان بخرد. اگر چه اصلاً اطمینانی ندارم که همین انتقال آب از دریای عمان به داخل ایران هم اثرات سو و مخرب بر محیط طبیعی ما نداشته باشد. که حتماً دارد.
حالا بخوبی درک می کنم که چرا پدرانمان در کل استان یزد فقط چند صد باغ و آبادی ایجاد کرده اند. آنها بخوبی می دانستند که در کویر، مرگ بسیار به انسان نزدیک است و کوچکترین اشتباهی، موجب نابودی بنیان تمدنی آنها خواهد شد. چیزی که ما با خیره سری درک نکرده ایم و فکر کردیم می توانیم با طبیعت شوخی و جدال کنیم و الان ثمره آن را می بینیم. ما نظم طبیعت را بهم زده ایم. الان که 30 بهمن است و این مطالب رامی نویسم همه ی درختان باغچه، شکوفه کرده اند. آیا گرمای زمستان امسال پیش درآمد و هشداری برای سختی و حتی نابودی ما در تابستان نیست؟
باز هم تاکید می کنم و به مردم بافق هشدار می دهم !
استفاده از آب های بظاهر بی مصرف و بدردنخور دشت حسن آباد بافق برای صنعت فولاد، موجب مرگ و نابودی بافق در آینده خواهد شد.
من مرده، شما زنده. نگید که نگفتم.
مطالب فوق میتواند درست باشد. مدیر عامل شرکت سنگ آهن (حاج جواد عسکری) جهت تامین آب مورد نیاز طرح های جوار معدنی در حال اجرای پروژه تصفیه فاضلاب شهری می باشد نظرتان در این خصوص چیست؟ آیا ایشان به فکر آینده شهر خودشان هست یا نه؟