شایعه
شایعه عبارت است، از یک گزاره ویژه و گمانی که ملاکهای اطمینان بخش رسیدگی در وجود، وجود نداشته باشدکه معمولاً به صورت شفاهی از فردی به فرد دیگر انتقال مییابد.
به نظر میرسد که دو شرط «اهمیت» و «ابهام» در انتقال شایعه، قانون اصلی شایعه را توضیح دهد. بدین معنا که فرمول حدت و شدت شایعه را میتوان به این صورت تعریف کرد: میزان رواج شایعه تقریباً برابر است با حاصلضرب اهمیت در ابهام موضوع مطروحه در آن شایعه.
در علم ارتباطات، شایعه را گفتمانهای غیر رسمی و نامعتبر و در نتیجه نهایی اطلاعات وارسی نشده میدانند که در چند مرحله در چارچوب نظام ارتباطی پرورانده شدهاست و از آنجایی که اطلاعات در هر مرحله دست به دست شدهاست، اغلب تحریفاتی در آنها صورت میگیرد. ممکن است بعد از چندین بار تحریف، محصول نهایی به کلی با آنچه در ابتدای کار منتقل شده متفاوت باشد. «هنگامی که افراد به شدت مشتاق کسب خبر درباره چیزی هستند، اما نمیتوانند اطلاعات موثقی بدست آورند، مستعد پذیرش شایعهها میشوند.
این مقدمه را آوردم تا به پدیده ناخوشایند شایعه که مدتی است گریبانگیر شهر ما شده بپردازم هر چند می دانم دوست داریم بیشتر حرفهای درِگوشی را رد و بدل کنیم تا حرفهای مستند و مستدل. شاید هم چون خبرهای حساس به موقع و شفاف در اختیار عموم قرار نمی گیرد بازار شایعات داغ می شود البته بعضی وقتها شایعات ریشه در برخی واقعیات دارد و به قول معروف« تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها»- این موضوع همیشه نمی تواند درست باشد – اما مواردی مثل واگذاریهای غیر اصولی معادن شهر،کارخانه های جوار معدنی ، گمرک،عزل و نصب مسولین ارشد و ادارت و… که حتی اگر سن شما زیاد هم نباشد موارد زیادی از آن را در شهر می یابید،اول از یک شایعه شروع و بعد تحقق یافته و برعکس مسایل مثبت مثل طرح انتقال آب و گاز و … که بعد از مطرح شدن صحبتها و حتی مصوبات، اجرا شدنش به دارازا کشیده و یا اجرایی نشده از مسایلی است که به مردم حق می دهد بگویند “حتما یک چیزی هست که می گویند” و این یعنی یک نوع بی اعتمادی نهفته به مراجع مسول و دست اندرکار که اگر برایش چاره ای اندیشیده نشود به مسئله ای جبران نشدنی در بحث اطلاع رسانی تبدیل خواهد شد.پس شایسته است علاج واقعه قبل از وقوع کرد و با شفاف سازی مسایل شهری -که در بافق بیشتر هم حول مسایل حیاتی اقتصادی چرخ می زند – با آگاهی بخشی اثر گذار، همفکری و ارائه راهکارهای اجرایی را بدنبال آورده و انگشت حسرت اگر و ای کاشها را در آینده دور یا نزدیک به دندان نگزیم.
محمد علی قاسم زاده
تشکر از اقای قاسم زاده بابت مطلب جامع و مفیدتون