هـــلال را هـــیچ گــاه تــــرک نخــــواهم کــــرد
مصاحبه «بافق فردا» با نجاتگر 1 جمعیت هلال احمر شهرستان بافق
1-لطفا خودتان را برای خوانندگان معرفی کنید ؟
ابوالفضل طالبی بافقی هستم نجاتگر 1 جمعیت هلال احمر شهرستان بافق متولد 1366 ، مسئول آموزش آتش نشانی شرکت سنگ آهن مرکزی ایران هستم. اینجانب ساکن شهرستان بافق از توابع استان یزد می باشم که این شهرستان کویری زیبا در فاصله 120 کیلومتری جنوب شرقی استان واقع شده و دارای جاذبه های زیارتی،گردشگری و طبیعی منحصر به فردی از قبیل امامزاده عبدالله، قلعه تاریخی باقرآباد، باغ تیتو، میدان خان، شن های روان (ریگ های صادق آباد)، منطقه حفاظت شده کوه بافق می باشد که در دامنه پر مهر و عطوفت خویش انسانهای مجاهد و متدینی چون آیت الله حاج شیخ محمد تقی بافقی(ره) و ستاره درخشان آسمان شعر و ادب ، شاعر شهیر وحشی بافقی (ره) را در خود جای داده است.
2- در چه سالی وارد هلال احمر شدید و نحوه آشناییتان با هلال احمر به چه صورت بوده است ؟
در کودکی همیشه علاقه داشته ام که لباس مقدس هلال احمر را به تن کنم و به نیازمندان و مستضعفان کمک کنم در سال 1383 به بهانه ی گروه سرود کُر وارد هلال احمر شدم و از آن سال دوره های عمومی و تخصصی امداد و نجات را اعم از عمومی امداد و عمومی نجات، دوره تخصصی کوهستان ، اسکان اضطراری ، نجات در جاده ، پیش بیمارستانی ، پشتیبانی در عملیات ، حمایت های روانی و … را با موفقیت پشت سر گذراندم. و از سال 1386 در پست جاده ای سه چاهون به صورت داوطلبانه مشغول فعالیت هستم.
3- هلال احمر از دیدگاه شما کجا قرار گرفته است ؟
با استناد به آیه ی 32 سوره ی مائده …هر کس نفسی را حیات بخشد (از مرگ نجات دهد) مثل آن است که تمام مردم را حیات بخشیده است . حال مشخص است که جایگاه هلال احمر و امدادگران در کجا قرار گرفته است.
4- از فعالیتهای خود در جمعیت هلال احمر بگویید ؟
بنده به عنوان دبیر کانون آزاد ، عضو باشگاه امداد گران، مدرس طرح ملی دادرس استان یزد ، داور مسابقات کشوری طرح ملی دادرس، مربی تیم کوهستان جمعیت هلال احمر فعالیت نموده و در برنامه های آموزشی و امدادی و اردوهای کشوری و استانی دارای سوابق زیادی می باشم.
5- از نظر شما امدادگر برتر چه ویژگی دارد ؟
برای برتر شدن باید بدون هیچگونه چشم داشتی و بی ریاء کار کنیم .امدادگر برتر بودن همیشه به مهارت و تجربه نیست گاهی اوقات اخلاق خوب ، اعصاب و روان آرام ، مدیریت عالی و فکری باز می تواند برای برتر شدن به یک امدادگر کمک کند تا بهتر تصمیم بگیرد و به راحتی مدیریت کند . امدادگری می تواند موفق و برتر باشد که بتواند کار گروهی و هم فکری با دیگر دوستان خود را به خوبی انجام دهد. هم دلی و یکی بودن مهمترین عنصری است که می توان یک امدادگر را به برتر بودن نزدیک کند.
6-وقتی لباس امداد را می پوشید چه احساسی به شما دست می دهد؟
عشق به امداد و ایثار در خون امدادگر است وقتی که لباس مقدس هلال را می پوشم دیگر متعلق به خود نیستم. هر گاه در حادثه ای حضور پیدا کرده ام چه کوهستان چه جاده خواسته ام به همان اندازه که مردم به هلال احمر اعتماد دارند کارم را به خوبی انجام دهم .
7- در طول این سالها اتفاق رخ داده که دلگیر شوید از بودن در هلال احمر و بخواهید قطع ارتباط کنید ؟
بله. چند باری اتفاق افتاده که بخواهم هلال را ترک کنم ولی وقتی یادم می آید که هلال چه زحمتها و هزینه ها برای من کشیده است از رفتن و کار خود پشیمان شده و باز به آغوش هلال برگشتم و کارم را در راه عام المنفعه ادامه دادم.
8- پدر و مادرتان در کار شما چقدر نقش داشته اند ؟
پدر و مادرها به عنوان الگو و راهنما در زندگی می باشند همیشه در انتخاب راه و مسیر برای فرزندان خود نقش بسزایی دارد . پدر و مادر من همیشه مشوق اصلی من بوده اند و مرا برای دست گیری و نجات جان هم نوع خود تشویق می کردند.
9- بهترین خاطره امدادی خود را تعریف کنید ؟
حال که یادم می آید این خاطره هم شیرین است و هم تلخ …
در یک روز زمستانی از جمعیت هلال احمر با من تماس گرفتند که در کوه های روستای شادکام این شهرستان سه تن از اهالی این روستا گم شده اند من و دیگر دوستانم به سرپرستی برادر عزیزم علیرضا رضائی راس ساعت 14:30 عازم این ماموریت شدیم ساعتها جست و جو ادامه داشت تا اینکه ساعت 12:00 شب را نشان می داد در حالی که افراد گمشده در مکانی صعب العبور گرفتار شده بودن آنها را پیدا کرده و با تلاش فروان و سختی زیاد آنها را نجات داده حال در هوای خیلی سرد و با لبانی تشنه و دلی گرسنه در دل کوه بودیم خستگی ما را از پای در آورده بود چاره ای جز بازگشت نداشتیم آب و آذوقه ای که همراه خود آورده بودیم در طول مسیر به افرادی که برای جست و جو قبل از ما آمده بودند داده بودیم و حال خود تشنه یک جرعه آب بودیم به هر طریقی بود در دل شب راه خود را پیدا کرده و به روستا بازگشتیم. تلخی این خاطره از این است که راه سختی را برای پیدا کردن این افراد داشتیم و شیرینی این خاطره از آن است که این سه نفر به دامان خانواده خود برگشته و اشک شوق را در چشمان مادر و پدر آنها میدیدیم و دعای مادری که اشک میریخت خستگی این ماموریت طاقت فرسا را از تنمان بیرون کرد.
10- یک توصیه به مردم ؟
توصیه من به مردم شهرستانم و حتی مردم این کشور عزیز این است که حتما با فعالیت ها و چگونگی کار هلال احمر حتی به صورت مقدماتی و جزئی هم که شده آشنا شوند شعار ما این است هر فرد یک امدادگر… و ان شا الله فرزندان خود را برای عضویت در این سازمان مردمی تشویق نمایند.
11- خانواده شما تا چه حدی با جمعیت پیوند خورده است ؟
با عضویت من در این سازمان خانواده ام هم بیشتر از قبل با این نهاد مردمی آشنا شده است به جز خودم برادر کوچکم و سه تن از خواهرانم عضو این خانواده بزرگ هلال می باشیم.
12- یک آرزو ؟
آرزو می کنم مردم کشورم از هرگونه گزند و آسیب مصون باشند و آرزوی بهترینها را برای کسانی که در این عرصه خدمت رسانی می کنند و هیچ چشم داشتی ندارند از خداوند بزرگ خواستار هستم.
(انشاء الله)
13- حرف آخر ؟
من به عنوان یک عضو از خانواده ی هلال از تمامی مردم در کشور ایران تقاضا دارم که آموزشهای امدادی را فرا بگیرند چرا که حادثه هیچگاه خبر نمی کند… و حادثه همیشه برای دیگری نیست شاید یک روزی برای ما اتفاق بیوفتد پس بهتر است از قبل آگاهی های لازم را داشته باشیم تا بتوانیم از آن حادثه جلوگیری یا مهارش کنیم و در آخر از آقای محمدرضا فتاحی رئیس سابق،علیرضارضایی مسئول سابق امداد، آقای حسن پور سرپرست کنونی و آقای قانعی مسئول امداد جمعیت هلال احمر شهرستان بافق به دلیل حمایت ها و زحمات زیادی که برای اینجانب کشیدند تقدیر و تشکر نموده ان شاءالله همیشه پیروز و سربلند باشند.
در پناه حق
سلام
دوست خوبم جناب آقای طالبی برایت آرزوی سلامتی و موفقیت روز افزون دارم .