در بیان روزه
در بیان روزه و آن در شریعت امساکست از مفطرات و در حقیقت اعراض است از التفات به جمیع کائنات. و گفته اند روزۀ جسد، باز ایستادن است از طعام و روزۀ دل نگاهداشتن دل است از وساوس آثام روزۀ روح عدم التفات بکل انام و روزۀ سرّ استغراق در بحر مشاهده است علی الدوام. آن که روزۀ صورت دارد افطار او در شب باشد، و آن که روزۀ معنی دارد افطار او در وقت لقای رب باشد که “صوموا برؤیة و افطروا برؤیة” کما اشارالیه المولوی:
روزه ظاهر هست امساک طعام *** روزه معنی توجه دان تمام
این دهان بندد که چیزی کم خورد *** و آن ببندد چشم و غبرش ننگرد
روزه گردد گرد تقوی از حلال *** در حرامش دان که نبود اتصال
هست گربه روزه دار اندر صیام *** خفته کرده خویش بهر صید خام
کرده بد ظن زین کجی صد قوم را *** کرده بد نام اهل جود و صوم را
لب فروبند از طعام و از شراب *** سوی خوان آسمانی کن شتاب
این دهان بستی دهانی باز شد *** کو خورندهی لقمههای راز شد
ضیف با همت چو ز آشی کم خورد *** صاحب خوان آش بهتر آورد
روزه گیر الانتظار الانتظار *** از برای آش بالا مردوار
برگرفته از کتاب لب لباب مثنوی
اثر عارف کامل و محقق واصل مولانا ملا حسین کاشفی
—
واژه نامه:
آثام: جمع ثوم گناهان
کل انام: همه مخلوقات
غبر: کینه
صوم: روزه
بازتاب: بافق فردا » در محضر انسان کامل – قسمت ششم – زکات