در محضر انسان کامل – قسمت چهارم – طهارت

دسته: فرهنگی، هنری، مذهبی
بدون دیدگاه
یکشنبه - 31 خرداد 1394

در بیان طهارت. و آن در ظاهر، رفع حدث و خبث باشد.

به اصطلاح اهل باطن، نگهداشت حق است مربنده را از مخالفت.

خواه بحسب صورت از تعلق به معاصی مباشرت آن و صاحب این مقام را طاهر الظاهر گویند.

خواه بحسب معنی از وساوس و هواجس و میل به مناهی و صاحب این مرتبه را طاهر الباطن خوانند.

اما این که ظاهر و باطنش محفوظ باشد از آلایش معاصی و مصون بودن از تعلق به خواطر معاصی، نه ظاهرش را اشتغال به مخالفات و نه باطنش را میل و التفات، او را طاهر الجمعیة خوانند.

از این مرتبه بالاتر طاهر السر باشد. و آن بنده‏ای است که طرفة العینی از حق تعالی غافل نباشد.

و اینجا سخن در آن است که سالک باید که به طهارت ظاهر قناعت نکند و از طهارت باطن که اصل است غافل نشود تا به مرتبه‏ای رسد که بحقیقت طهارت که آن طهارت است از دید طهارت، برسد که ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین کما اشارالیه المولوی:

این نجاسهٔ ظاهر از آبی رود  ***  آن نجاسهٔ باطن افزون می‌شود
جز به آب چشم نتوان شستن آن  *** چون نجاسات بواطن شد عیان
چون نجس خواندست کافر را خدا  ***  آن نجاست نیست بر ظاهر ورا
ظاهر کافر ملوث نیست زین  ***  آن نجاست هست در اخلاق و دین
این نجاست بویش آید بیست گام ***  و آن نجاست بویش از ری تا بشام
بلک بویش آسمانها بر رود  ***  بر دماغ حور و رضوان بر شود
مدتی حس را بشو ز آب عیان  ***  این چنین دان جامه‌شوی صوفیان
چون شدی تو پاک پرده بر کند  ***  جان پاکان خویش بر تو می‌زند
مظهر غفران اویند اولیا  ***  رحمت اهل خصوصند انبیا
از خدا گیرند رحمت دم به دم  ***  تا فرو شویند ما را از اثم

برگرفته از کتاب لب لباب مثنوی
اثر عارف کامل و محقق واصل مولانا ملا حسین کاشفی


پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۸۷
برچسب ها:

You cannot copy content of this page