صبا نامه
داستانِ یک خطی
—————-
هر شب خوابِ دریا را می بیند ماهیِ قرمزِ کوچولو در گوشه ی تُنگی شیشه ای .
——–
داستانک
——–
روزی باد تصمیم گرفت تا هر طور شده چهره ی خودش را در آب ببیند . او به لبِ رودخانه ای رفت اما با نزدیک شدنش ، آب ها به تلاطم افتادند و باد نتوانست تا خودش را در آب تماشا کند . سپس باد به سراغِ دریا رفت ولی با اولین تماسِ او آب های آرام به امواجی خروشان تبدیل شدند و نگذاشتند تا او چهره ی خود را ببیند . ولی باد خود را دیده بود . تأثیری که او بر پیرامونش می گذاشت در حقیقت ، تصویری از خودِ او بود که شاید دیده نمی شد ولی حس می شد .
—
تأمل
—
تنهایی ، انزوا نیست . تنهایی ، خلوتی است که جهانی را در خود جای می دهد .
—
حاد
—
گاهی
سکوتت را بشکن
تا دلت
نشکند .
——
شعرک
——
ما همه
س
ق
و
ط
کردیم .
جعبه ی سیاه ،
دلِ مان بود .
———
شعرِ سپید
———
تولّدم را
جشن می گیرم
در ضیافتِ چشمانت
و
در شبِ قربانیِ این تن .
آری .. عشق
جاودان می شود
وقتی که مرگ
اولین قدم باشد .
نویسنده : جلیل زعیمیان ( صبا بافقی )
سلام و خدا قوت ماشاالله تریپ شاعرانه گرفتی جلیل جان