اگر این بدعت زشت در بافق نهادینه شود خطرناک است
اخیر زمزمه های در شهر پیچیده که گروه هایی برای پیشبرد اهداف خود و شاید هم برای عرض اندام کارهایی انجام میدهند
شنیده شده : شخصی درب اتاق مسوولی را باز می کند و با قلدری تقاضایی نامتعارفی دارد مسوول طبق قانون تقاضایش را رد می کند ولی آن شخص به اسم ارزشها و چون پدرش …. داد وبیداد می کند تلفن آن مسوول به صدا در می آید که کارش را راه بیندازید . وقتی شخص بیرون میرود پوزخند میزند و ….
شنیده شده: شخصی کم کاری می کند مدیرش او را توبیخ میکند . آن شخص وارد اتاق مدیر می شود جلو چشم دیگر همکاران میز و صندلی و … را می شکند و بعد با گستاخی اعتراض می کند و خطاب به مدیر قسمت می گوید: برکنارت میکنم. بعد تلفن مدیربه صدا در می آید و از پشت خط بهش پیشهاد می کنند که کوتاه بیاید وگرنه…
شنیده شده : نیرویی به علت نافرمانی توسط مافوقش برکنار و نامه عدم نیاز او زده می شود . آن نیرو وقتی نامه را می یبیند با خنده به همکاران می گوید که نمی دانند با کی طرف شدند و این مسوول که عددی نیست و مسولان بالاترش هم با نظر ما فعلا مانگار است و روز بعد نامه ابقای خودش را از بالایی ها می گیرد و برای اینکه قدرتش را نشان ندهد حکم جدیش را همه جا منتشر می کند
شنیده شده :
شنیده شده:
شنیده شده : یک نفر در مورد کارگروه ابراز نظر کرده ، توسط ش ل و ا ر ک ر د ی ه ا مورد تهید قرار گرفته
شنیده شده :
اگراین خبرها که نمونه ای از خروارها خبر است صحت داشته باشد باید تاسف خورد چرا این حرکات توسط مدیریت مجموعهای که این اتفاقات در ان باب شده است و توسط نهادهای امنیتی و اطلاعاتی شهرستان واکاوی و برخورد لازم انجام نمی شود و اگر خدایی نکرده این حرکات به عنوان یک هنجار خوب و مطلوب تعریف و تمجید و معرفی می شود مردم را ناخوداگاه به سوی آن دعوت می کنند.
خداوند در آیات ۱۶۸و ۱۶۹ سوره بقره تلاش برای واداشتن مردم به بدعت گذاری و تغییر ارزش ها و تصرف در اصول و مبانی جامعه را کاری شیطانی دانسته و آن را ملاک و معیاری برای تشخیص دشمن معرفی می کند. بنابراین لازم است شخص یا جامعه به این نکته توجه کند که بدعت ها هرگز برای رشد و تعالی شخصی و یا اجتماعی نیست بلکه طرحی از سوی دشمن برای نفوذ و سلطه و یا در رنج افکنی مردم می باشد.
سر چشمه شاید گرفتن به بیل, چو پر شد نشاید گذشتن به پیل
امضاء محفوظ
مثل اینکه هنوز عصر شعبون بی مخها هنوز رونق داره،ای کاش آقای …. رو رعایت میکرد و این برادران دلواپس رو وارد جامعه نمیکرد.