اگر این بدعت زشت در بافق نهادینه شود خطرناک است

دسته: اخبار ویژه , عمومی
۱۰ دیدگاه
دوشنبه - 23 شهریور 1394

اخیر زمزمه های در شهر پیچیده که گروه هایی برای پیشبرد اهداف خود و شاید هم برای عرض اندام کارهایی انجام میدهند
شنیده شده : شخصی درب اتاق مسوولی را باز می کند و با قلدری تقاضایی نامتعارفی دارد مسوول طبق قانون تقاضایش را رد می کند ولی آن شخص به اسم ارزشها و چون پدرش …. داد وبیداد می کند تلفن آن مسوول به صدا در می آید که کارش را راه بیندازید . وقتی شخص بیرون میرود پوزخند میزند و ….

شنیده شده: شخصی کم کاری می کند مدیرش او را توبیخ میکند . آن شخص وارد اتاق مدیر می شود جلو چشم دیگر همکاران میز و صندلی و … را می شکند و بعد با گستاخی اعتراض می کند و خطاب به مدیر قسمت می گوید: برکنارت میکنم. بعد تلفن مدیربه صدا در می آید و از پشت خط بهش پیشهاد می کنند که کوتاه بیاید وگرنه…

شنیده شده : نیرویی به علت نافرمانی توسط مافوقش برکنار و نامه عدم نیاز او زده می شود . آن نیرو وقتی نامه را می یبیند با خنده به همکاران می گوید که نمی دانند با کی طرف شدند و این مسوول که عددی نیست و مسولان بالاترش هم با نظر ما فعلا مانگار است و روز بعد نامه ابقای خودش را از بالایی ها می گیرد و برای اینکه قدرتش را نشان ندهد حکم جدیش را همه جا منتشر می کند
شنیده شده :
شنیده شده:
شنیده شده : یک نفر در مورد کارگروه ابراز نظر کرده ، توسط ش ل و ا ر ک ر د ی ه ا مورد تهید قرار گرفته
شنیده شده :
اگراین خبرها که نمونه ای از خروارها خبر است صحت داشته باشد باید تاسف خورد چرا این حرکات توسط مدیریت مجموعهای که این اتفاقات در ان باب شده است و توسط نهادهای امنیتی و اطلاعاتی شهرستان واکاوی و برخورد لازم انجام نمی شود و اگر خدایی نکرده این حرکات به عنوان یک هنجار خوب و مطلوب تعریف و تمجید و معرفی می شود مردم را ناخوداگاه به سوی آن دعوت می کنند.
خداوند در آیات ۱۶۸و ۱۶۹ سوره بقره تلاش برای واداشتن مردم به بدعت گذاری و تغییر ارزش ها و تصرف در اصول و مبانی جامعه را کاری شیطانی دانسته و آن را ملاک و معیاری برای تشخیص دشمن معرفی می کند. بنابراین لازم است شخص یا جامعه به این نکته توجه کند که بدعت ها هرگز برای رشد و تعالی شخصی و یا اجتماعی نیست بلکه طرحی از سوی دشمن برای نفوذ و سلطه و یا در رنج افکنی مردم می باشد.

 

سر چشمه شاید گرفتن به بیل, چو پر شد نشاید گذشتن به پیل

امضاء محفوظ


پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۸۸
برچسب ها:
دیدگاه ها
جاده خاکی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. دوشنبه 23 شهریور 1394 - 11:37 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

مثل اینکه هنوز عصر شعبون بی مخها هنوز رونق داره،ای کاش آقای …. رو رعایت میکرد و این برادران دلواپس رو وارد جامعه نمیکرد.

    داود خ.ش.م این نظر توسط مدیر ارسال شده است. دوشنبه 23 شهریور 1394 - 2:21 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

    پیشنهاد می کنم شما بروید تاریخ را مطالعه کنید و ببینید شعبان جعفری خدا بیامرز خدمت کرد یا خیانت . عده ای روشنفکر که در طول تاریخ معاصر ایران هیچ سودی برای ملت نداشتند و اکثرا وابسته به بیگانه هم بودند به شعیان جعفری مرحوم حمله می کنند . در حالی که شعبان جعفری خدابیامرز به این روشنفکران شرف دارد .

      درود بر مصدق این نظر توسط مدیر ارسال شده است. سه‌شنبه 24 شهریور 1394 - 2:04 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

      لابد خودت هم جزو دار و دسته شعبون بی مخایی!!

        ناشناس این نظر توسط مدیر ارسال شده است. سه‌شنبه 24 شهریور 1394 - 10:12 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

        شعار( را درست بده :
        سلام بر خمینی درود بر مصدق
        شعار اول انقلاب

ویرانگر این نظر توسط مدیر ارسال شده است. سه‌شنبه 24 شهریور 1394 - 12:01 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

سلام اگر نیرویی کم کاری کرده باشد که مشخص خواهد بود، ولی اگر مافوقش با نیروهای یک محله ای مشکل دارد دلیل بر این نیست که کم کاری صورت گرفته اما وقتی مسئول قسمتی اکثر نیروهاشو از محله خودش بخصوص اقوامش رو دور خود جمع کرده باشد واز محله دیگری که باش مشکل دارد نیرویی نپذیرد این بحث دیگری را دارد ،و از مسئولین بالاتر تقاضا داریم رسیدگی کنن ،و حق رو به حقدار برسونن

شام این نظر توسط مدیر ارسال شده است. سه‌شنبه 24 شهریور 1394 - 7:45 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

خداوند آخر و عاقبت سیستم مدیریتی که با باج و باج دهی و بخشش بی حساب و کتاب از بیت المال انجام می شود را ختم به خیر کند ………………….

داود خ.ش.م این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 25 شهریور 1394 - 4:35 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

خطاب به دوستی که گفته درود بر مصدق :
از تاریخی که در مدرسه خوانده ای اندکی فاصله بگیر و با دید تحلیلی به تاریخ معاصر ایران نگاه کن تا خادم و خائن را تشخیص بدهی .
افراد بسیاری در پی ملی شدن صنعت نفت بودند . در آن زمان مصدق با عوام فریبی اعلام کرد که ما می خواهیم از صفر تا صد صنعت نفتمان را خودمان اداره کنیم . او با این بهانه قصد داشت دست انگلیس را از نفت ایران کوتاه کند . البته این اقدام در راستای منافع آمریکا بود . زیرا واضح بود که ایران در ان زمان نمی توانست نفت خود را اداره کند و مجبور بود در غیاب انگلیس سراغ آمریکا برود .
شاه می گفت که ما در شرایط فعلی تجهیزات و نیروی انسانی برای اداره ی صنعت نفت را نداریم . پس عاقلانه است تا زمانی که توانایی لازم برای اداره صنعت نفت را بدست آوریم از خارجیها کمک بگیریم و در مقابل بیشترین امتیاز را طلب کنیم.
تاریخ اثبات می کند که مصدق برگ برنده ی آمریکا در مقابل انگلیس بود و زمانی که آمریکا توانست از انگلیس امتیاز لازم را بگیرد و در منافع نفت ایران شریک شود از حمایت مصدق دست برداشت و سرانجام مصدق آنچه شد که می دانیم .
پس از حذف مصدق قرارداد کنسرسیوم بین دولت ایران و کنسرسیومی متشکل از کشورهای آمریکا ، انگلیس ، هلند و فرانسه در 28 شهریور 32 امضا شد . مدت این قرارد داد 25 سال بود و در سال 57 به پایان می رسید.
بدین ترتیب فروش نفت ایران پس از چهار سال وقفه در بهمن 1333 از سر گرفته شد .
اقتصاد ایران بر اثر سیاستهای مصدق فلج شده بود و به موجب این قرارداد -هر چند این قرارداد عادلانه نبود-اوضاع اقتصادی ایران بهبود یافت و در سالهای بعد اقدامات اساسی در زمینه توسعه و رفاه ایران انجام شد .
در زمینه ی صنعت نفت دانشکده نفت تهران در سال 1336 تاسیس شد و به تربیت نیروی انسانی برای صنعت نفت پرداخت .
همچنین شاه قردادهایی با شرکتهای ایتالیایی بست که کاملا به نفع ایران بود .
شاه در سال 1338 اوپک را تاسیس کرد و بدین ترتیب قیمت گذاری نفت را از انحصار شرکتهای بزرگ نفتی خارج کرد و درآمد نفتی کشورهای تولید کننده نفت از جمله ایران را افزایش داد .
سرانجام شاه در سال 1351 به صراحت اعلام کرد که قراداد کنسرسیوم 6 دیگر به پایان می رسد و به هیچ وجه این قرارداد را تمدید نخواهم کرد.
عین سخنان شاه در این مورد (صوت آن هم موجود است ):
<>
فرض کنید دولت مصدق سرنگون نمی شد ، چه اتفاقی می افتاد ؟ یعنی ایرانیان 60 سال پیش می توانستند از صفر تا صد نفت را اداره کنند . یا اینکه مصدق اهرمی بود برای امتیازگیری انگلیس از آمریکا ؟

    دبیر این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 25 شهریور 1394 - 8:17 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

    جالب بود فقط فکر کنم در آخر یک اشتباه تایپی وجود دارد . مصدق اهرم فشاری بود برای امتیاز گیری آمریکا از انگلیس . همانطور که در سطر قبلی اشاره کردید.

    ناشناس این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 25 شهریور 1394 - 2:36 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

    این هم متن کامل سخرانی شاه در سال 51:
    ما در موضوع نفت با شرکتهای عامل یعنی کنسرسیوم نفتی که در ایران کار می کند . چون شاید پنج شش شرکت دیگری هست که با ما کار می کنند.ولی البته اونا در یک محدوده کوچکتری.مشغول مذاکره بودیم .مذاکرات نه قطع شده است و نه به جایی رسیده است .این است که امروز بدون ورود به جزئیات ، خطوط کلی آن را برای شما باید بگویم .موقعی که در سال 1954 ما قرارد داد نفتی را امضا کردیم . که شاید هم در آن روز بیشتر از آن هم نمی توانستیم به دست آوریم .یکی از موارد قرارداد این بود که شرکتهای عامل ، منافع ایران را به بهترین وجهی حفظ خواهند کرد .ما دلایلی داریم که این کار نشده است .در قرارداد 54 سه دوره تمدید 5 ساله در نظر گرفته بودند که ضمنا شرط شده بود که منافع ایران حفظ بشود .ما دلایل کافی داریم که مطابق حتی همین قرارداد 54 قرارداد نفت خود را در سال 1979 یعنی 6 سال دیگر ، دیگر به هیچ وجه تمدید نخواهیم کرد .حقوق حاکمیت هر مملکتی به او اجازه می دهد که بر ثروت طبیعی خود نظارت کامل داشته باشد و اصول منشور ملل متحد و قطعنامه های به خصوصی در این مورد تاکید دارد که نه فقط ثروت هر مملکتی ثروت زیر زمینی و روی زمینی هر مملکتی مال اوست ولی حتی قراردادهایی که با کمپانی های خارجی برای بهره برداری و استخراج بسته می شود نمی تواند بدون صلاح دید مملکت صاحب ثروت مورد بهره برداری قرار گیرد یعنی هیچ کمپانی نمی تواند بگوید که من می خواهم مثلا از نفت سالی اینقدر استخراج بکنم مثلا یک استخراج معقولانه ای که بگوییم -فقط به خاطر ذکر یک رقمی -یک میلیون بشکه معقولانه باشد نسبت به ذخایر اگر آن کمپانی بگوید که من 200 هزار بشکه برنمی دارم یا که به عکس بگوید من 2 میلیون بشکه برمی دارم .این حق را به او نداده اند .نفت صنعت پیچیده ای است .یک چاهی را اگر بیش از مقدار معین استخراج بکنی در واقع آن چاه را شما می کشی.اگر بازیافت مجدد که هست فنی اگر گازهایی را که لازم است به چاه برگرداند به قول اصطلاح فنی انژکتوم بکنند، نکنند این حفظ منافع مملکت نیست و این تا حالا در مملکت ما نشده است . راهی که برای ما می ماند دوتاست .چون مردمانی هستیم که به امضای خودمان پابند هستیم می گوییم یک امکان این است که تا سال 1979 یعنی شش سال دیگر کمپانی های موجود به کارشون ادامه بدهند به شرطی که درآمد هر بشکه نفتی که به ما می رسد از درآمد ممالک هم حوزه ما کمتر نباشد . به شرطی که قدرت صادراتی ایران به 8 میلیون بشکه در روز برسد .و اگر فاصله ای که حالا تا اون رقم هست پر نشود .خود ما خواهیم کرد و خودما می دانیم که با اون نفت اضافه چه بکنیم و 1979 قرار داد خاتمه پیدا خواهد کرد و شرکتهای فعلی در اون ردیف بلندی که بعد خواهد ایستاد و مشتری نفت ایران خواهد بود بدون هیچ مزایایی مثل دیگری باید بیان صف بکشند .یا اینکه از موقع امضای قرارداد جدیدی تمام مسئولیتها و هر چی که امروز در دست ما نیست تمام برگردد به ایران و شرکتهای عامل فعلی مشتری طویل المدت ما باشند و ما نفت را به اونها برای مدت طولانی به قیمت خوب با تخفیفی که هر کسی به مشتری خوب می دهد خواهیم فروخت و این تنها راه این است که اون بداند تا هر موقع که قرارداد طول می کشد 30 سال 25 سال، در صورتی که در مرحله ی دیگری را من اینقدر مطمئنا نیستم که این نفتها به همین سادگی به خارج از هر مملکتی صادر بشود . این مطلب باید به زودی برای ما روشن بشود .شق اول ادامه کار تا 79 یا مشتری شدن و مطمئن بودن به این که نفت برای مدت طولانی با شرایط مناسب در اختیار خواهد بود .ولی برای اینکه ما شق دوم را ما بتوانیم انجام بدهیم لازم است به خصوص که صنعت ما توسعه پیدا می کند . بهترین متخصصین خارجی را یا به طور دسته جمعی و متشکل یا به طور انفرادی در استخدام خود بیاوریم . برای ما کار بکنند و در حفظ و نگهداری و تفحص و تجسس بیش از گذشته دقت بکنیم و بیش از همیشه برای اینکه یک صنعت درجه یک با مقیاس بین المللی ایجاد بکنیم خواهیم کوشید و برای اینکار از فردا حتی باید مطالعه کنیم که سازمان شرکت ملی نفت ایران چطور خودش را برای یک زمان فوری و لو برای سال 79 آماده و مهیا کند .ما خودمان بیشتر از هر کسی نواقص خودمان را می دانیم .عمده نقص ما این است که کادرهای فنی به اندازه کافی نداریم ،مدارس حرفه ای به اندازه کافی نداریم و متاسفانه موقعی که مدرسه حرفه ای درست می کنیم بعد از چند سالی فورا به تقاضای این و آن این مدرسه حرفه ای که باید دیپلمه حرفه ای بده بیرون فورا می خواهد یک برچسب دانشکده ای بر سر خودش بزند .فورا یک ورقه لیسانس ، آقا بعد میره پشت میز میشینه .کارگر فرستادیم به آلمان فدرال ، برای یاد گرفتن حرفه،برگشته به ایران .البته چند نفر از آنها فورا برگشتند سر کار اولیه شون .عده ای می گویند که ما دیگه پشت ماشین نمی ریم .این عیبه .

You cannot copy content of this page