بافق شهر بی مَنار
اهل دانش، مجسمه سازی را هنر پنجم دانسته اند و چه حسن سلیقه ای. مجسمه ها و تندیس ها، مظهری از ذوق و نشانه ای از قریحه زیبایی خواهی بشری است.
من در این نوشته، مجسمه را به منار و محلی برای نورافشانی و پرتو افکنی درنظر گرفته ام. چیزی که وجودش ضروری است.
بافق دو چهره بسیار تابناک تاریخی و دو شخصیت شاخص دارد. البته دیگرانی هم هستند که ارزش، نماد و نمونه شدن را دارند. از آن دو تن مشهورتر، یکی وحشی بافقی است و دیگری شیخ محمد تقی بافقی.
بی هیچ تردیدی وحشی بافقی، شاعر تراز اول استان یزد است و تاکنون کسی به بلند آوازگی او در وادی شعر و شاعری در این استان علم نگردیده و قد و قامت نکشیده است. او کسی است که نامش تا آنسوی مرزهای ایران هم رسیده است. و شیخ محمدتقی بافقی هم ملقب به جان داده راه امر به معروف و نهی از منکر است. بحثی که این روزها حسابی داغ است. اما این آشیخ بافقی ما نزدیک 90 سال پیش کسی را امر به معروف کرد که یک ایران از او هراسیده بود و در احوال او نوشته اند که کسی زهره آن نداشت که در چشم رضاشاه بنگرد و با این همه، شیخ ژنده پوش بافقی، ولو به یک کلام، در برابر او ایستاد و همین می تواند دست مایه ای برای هنرمندان باشد تا از او با ساخت مجسمه ای، نمادی بیافرینند.
در سفر به چند شهر متوسط کشور، در این امر دقیق شدم و دیدم تقریباً تمامی میادین آن شهرها به زیور نمادی یا مجسمه ای آراسته شده است. هم نمادهای ملی و هم مذهبی و حتی طرح ها و نمادهای انتزاعی و هنری. مجسمه های بسیار از شخصیت های تاریخی و بزرگان علم و ادب.
همه ی اینها به عنوان مَناری و راهنمایی و چراغ روشنی بر راه آمدگان و روندگان قرار می گیرند. هر کس به شهری داخل می شود با دیدن مجسمه ای علاوه بر حظ بصری که می برد، مطالب بسیاری از آن شخص تجسم شده، در ذهنش تداعی میشود. یعنی بجای آنکه صدها کلمه بگوئیم و دهها تصویر رسم کنیم تا معنای مورد نظر را در ذهن بیننده خلق کنیم با گذاشتن یک مجسمه می توانیم چنین کنیم.
اما با این اوصاف تعجب من از این است که هیچ رد پایی و هیچ نشانی از این دو تن درشهر زادگاهشان در عرصه هنر پنجم نیست. این یک پرسش جالب است که چگونه تابحال در بافق تندیسی از این دو نفر انسان بلندآوازه که نام بافق بی وجود نام آنها ( البته بهمراه چغارت ) درهیچ جا شناخته نمی شود، در این شهر نصب نگردیده است؟ آنها مناری برای بافق هستند و چگونه است که بافق بی منار مانده است؟
پیشنهاد می کنم در میدان بزرگ ورودی شهر بافق از طرف یزد _ که با کمی کم سلیقگی به علت اعدام دو تن مجرم در آن، در گفتار مردم به میدان اعدام مشهور شده است _ با نصب مجسمه ی بزرگ چند ده متری از وحشی بافقی، علاوه بر ادای دین به نام آوران این شهر، اجازه بدهیم هر تازه واردی، دمی در سایه سار کلام روح بخش شاعر شهیر شهرمان، بیاساید.
فکر می کنم بعد از 400 سال وقت آن رسیده باشد که مناری برای شهر بی منار بافق بسازیم.
محمد علی پورفلاح بافقی
1sokhan.blogfa.com
سلام احسنت یادی هم از حاج ملا اسدالله بردار حاج شیخ محمد تقی بکنیم که حقی مظاعف بر گردن ما بافقی ها دارند