سقای به خون شناوری می میرد
در مسلخ عشق،دلبری می میرد
پروانه ی بی بال و پری میمیرد
امروز کنار علقمه رو به فرات
سقای به خون شناوری میمیرد
تا آب به خیمه ی برادر برسد
لب تشنه کنون برادری میمیرد
عطر گل سرخ،در هوا می پیچد
آغشته به خون کبوتری می میرد
با لهجه ی سرخ عاشقی میخواند
دردانه ی باغ حیدری می میرد
از خیمه نوای العطش می آید
هی تشنه تر از تشنه تری می میرد
بر روی زمین،شرار غم می بارد
هر لحظه علی اکبری می میرد
هفتاد و دو لاله در زمین می روید
هفتاد و دو بار،خواهری می میرد
در مکتب عشق،سربلند است حسین
کی بر سر نیزه اختری می میرد؟
“زهرا شمس الدینی”
بازدید: ۵۶