نقشه راه ایران برای بافق چیست؟
بافق در گذر زمان – دیروز بافق؛بافق امروز؛ فردای بافق- بافق در نقشه ایران کجاست؟نقشه راه ایران برای بافق چیست؟ بافق به چه می اندیشد؟چه خواسته و چه می خواهد که به آن نرسیده است؟براستی سرانجام؛ صندلی های گرم مسئولین و وعده های به عمل نرسیده آنان چه سرنوشتی را برای بافق در پی می آورد؟
« توسعه یافتگی یا لااقل گام نهادن در مسیر شهرهای برخوردار »
بگذارید با اینکه پراکنده گویی است و هرکدام از این موضوعات نیاز بررسی گسترده و عمیق در تمامی جوانب دارد مسئله امروز بافق را واضح تر بگویم و آن در حد توان بشکافیم شاید شناخت درد ، در رسیدن به پاسخ کمک نماید.
باوجود اینکه بیش از سه دهه از شروع انقلاب اسلامی و تغییر روش حکومتی در ایران می گذرد آیا توانسته ایم درک درستی از جایگاه حقیقی بافق در معادلات جغرافیایی، سیاسی- علمی ،فرهنگی و اجتماعی ، اقتصادی کشورمان داشته باشیم و یا باشناخت کافی از آن به تثبیت این نقش بپردازیم؟
عامل هایی که تاکنون در محرومیت بافق از توسعه یافتگی و عدم برخورداری از امکانات شهرهای پیشرفته، نقش داشته است کدامند؟ چه عواملی باعث شده بافق توسعه نیابد و یا در مسیر توسعه یافتگی سرعت لازم را نداشته باشد؟حکومت اسلامی ایران عوامل بنیادین برای توسعه یافتگی شهرهایی همچون بافق را چگونه تعریف می کند که تاکنون نتوانسته ایم به آن دست یابیم؟
اگر نیم نگاهی هرچند گذرا به این معادلات داشته باشیم به این خواهیم رسید که بافق حتی در حوزه جغرافیایی نیز دستخوش تغییراتی شده است که مردمان آن چندان رضایت قلبی بر آن نداشته اند و این تغییرات هنوز که هنوز است نتوانسته افکار عمومی بافق را پس از گذشت چندین سال همراه خود نماید.( نمومه ملموس آن گسترش جغرافیایی اردکان و انتزاع معدن چادرملو از بافق را ببینید و نمونه اخیر آن استقلال بهاباد و مناقشه معدن چاه گز )
در حوزه بحث سیاسی و تاثیر بافق بر سیاست داخلی کشور به همین مقدار بسنده می کنم که بافق در این سی و چند سال با وجود شایستگی لازم حتی نتوانسته است نماینده ای را از بطن خود و با نام بافق به سرای قانون و قانونگذاری بفرستد و هنوز که هنوز است حسرت تکیه بر صندلی های سرخ و سبز مجلس را ؛ بر دل مردان خود گذاشته است. هرچند که تمام ایران سرای من است و نماینده مجلس در وجهه ملی خود نماینده تمام ملت ایران است.
به این اضافه کنید که مردان بافق در مقاطع مختلف در آرزوی پوشیدن ردای مدیرکلی استان نیز مانده اند تا چه رسد به وزرات و انجام وظیفه در این سطح.
آیا تاکنون به این اندیشیده ایم که چرا زمانی نه چندان دور لااقل در سطح ایالت حکمران یزد و توابع محمد تقی خان بافقی بوده است و اینک تاچند وقت پیش از این فرماندارشهرمان ناآشنا بود و غیربومی؟
براستی جایگاه بافق در نقشه مردان سیاسی کشور کجاست؟چرا نتوانسته ایم بچه درس خوان های پنجاه و هفتی و پس از آن خویش را و سرداران جنگ تحمیلی امان را به ایران معرفی کنیم و با پرورش نخبه های این دیار قبای سیاست را به آنان بپوشانیم؟
تنها شخصیت شاخص بافقی که اگر بتوان بدرستی نام ایشان را در این حوزه برد آیت … شیخ محمد تقی بافقی با آن سیلی معروفش به عوامل دربار شاه در صحن و سرای بارگاه حضرت معصومه (ع) است که از منظر این نوشتار بیشتر نام بافق را حوزه فرهنگ اسلامی و دینی زنده نگه داشته آست .
در بعد علمی و فرهنگی اگر از نام شاعر دلسوخته وحشی بافقی در هفتصد سال پیش بگذریم پس از آن بافق نتوانسته است شخصیت بنام دیگری را به ایران معرفی کند هرچند که از انصاف به دور است اگر از کرسی تدریس برخی از اساتید بافقی در دانشگاه های مطرح کشور بگذریم هرچند دستمان در این حوزه نیز آنقدرها که باید باشد نیست و سهمان از پیشرفت علمی کشور به چند مقام علمی دانش آموزان آموزش و پرورش است.
در بحث اجتماعی و مشارکت جمعی آنگونه که می پنداشتیم نتوانستیم تئوریسن و فعالان قوی در این حوزه داشته باشیم و تنها نشانه درخور توجه آن را در موسم انتخابات و آفریدن شور جمعی و رکوردی که مردم ولایی و ولایتمدار بافق در پای صندوق های رای داشته اند به نظاره می نشینیم که آنهم به لطف گستردگی حوزه انتخابیه مجلس چندان به چشم دولتیان نمی آمده است هر چند که این همبستگی و همدلی و وفاداری مردمان بافق ستودنی است و نشانه ای از گوش به فرمانی ولایت امرشان.
تنها نقطه امیدمان به درخشش نام بافق در ایران اسلامی از منظر صنعتی یا بهتر بگویم اقتصادی و نقشی که در این زمینه ایفا می کند می باشد که به لطف ذخیره سنگ آهن و تلاش مضاعف و شبانه روزی جوانان بافق و توان بافعل آن در استخراج و صادرات این ماده معدنی است که گاه به گاه عنوان نمونه بودن را نیز به ریشمان می بندند.
نقطه تاریک این استخراج بی محابا و بهره بردار نمونه شدن زمانی به چشم می آید که بذل و بخشش های این مجموعه و عوامل بالادستی آن را ببینید که چگونه کارخانه های جوار معدنی را که می تواند نقش اصلی سرمایه ما را در کهنسالی این معدن ایفا کند به همسایه های اردکان و میبدمان می بخشند و بافق را لب تشنه نگه میدارند تا سرمایه گذار غیردولتی بیاید و برایش گندله و فولاد بیاورد.
خلاصه کنم در تمامی مواردی که ذکر آن رفت حلقه گمشده بافق در این برهه از زمان عدم حضور مردانش در مسند های تصمیم گیری و تصمیم سازی است و لاغیر.
تا زمانیکه بافق محلی از اعراب حضور مردانش در مسند قانون و بخشنامه و آیین نامه نداشته باشد و مردانش نیز نتوانند از فضای خالی بخشنامه ها وآیین نامه بهره لازم را ببرند وضعیت اداری و سیاسی و جغرافیایی اش نیز به سمتی سوق پیدا می کند که می بایست توسعه یافتگی آن را در شرح عملکرد دستگاه های اجرایی و در بین سطور ضو ابط و آیین نامه جستجو کرد.
در پایان ضمن آنکه ارائه راهبرد عملی برای برون رفت از وضعیت فعلی را به مبحث « درمان دردهای بافق » موکول می نمایم یادآور می شود که استفاده بهینه از داشته های امروزبافق با نگاهی به گذشته به صرف تجربه آموزی و تلاش مضاعف در ساختن انسانهای مفید، کارساز و کارگشا سریعترین راهی است که بافق را در مسیر توسعه یافتگی وارد می نماید و طعم شیرین منطقه برخوردار را به کام مردمانش می نشاند.
احمد برزگری بافقی
اقای برزگری چادرملو را شما باقیها دودستی تقدیم اردکان نموده اید با اینکه جز حوزه استحفا ظی بخش بهاباد بوده .بافق واردکان با سازشی که باهم داشتند معدن سه جاهون وروستاهای پرک.سنجدک و….از بهاباد انتزاع وبه بافق الحاق کردیدوچادرملو هم به اردکان متجاوز دادید حالا که بهاباد بعد از45سال خود را ازبافق ازاد کرد معدن چاگز که جز بهاباد بوده شمابافقیها ادعا دارید جز بافق می باشد .خیر این طور نیست قانون است. طبق قانون سه چاهو ن .چادرملو هم جز بهاباد می باشد ان شا ا… به لطف خدا وهمت مردم ان دو معدن غصب شده را از اردکان وبافق ازاد وبه سر زمین مادریش بر می گر دانیم منتظر باشید