رقص شوم دیو خشونت در فضای دانش و عطوفت
رقص شوم دیو خشونت در فضای دانش و عطوفت و مهربانی ژرفای درون آدمی را می گزد و او را در دنیایی پر از رنج و اند وه وحسرت فرو می برد ودر کام انسان شرنگ درد می ریزد وبایدپذیرفت که جفا در محیط صفا تلخی مضاعف دارد.
چند سال پیش عده ای به قصد ضرب و شتم یکی از معلمان به هنرستان شهید باهنر می ریزند تا معلم فرزندشان را به اصطلاح خود ادب کنند و او را نقره داغ کنند که خوش اقبالی معلم باعث می شود تیرشان به سنگ بخورد و دست خالی به خانه برگردند.
سال گذشته مدیریکی از مدارس راهنمایی ,توسط پدردانش آموزی مورد ضرب و شتم قرار می گیردتا عده ای در بافق ثابت کنند که زدن معلم افتخاری وصف ناپذیر محسوب می شود و غیرت و حمیتشان آن قدر بالا است که اگر کسی به بچه شان بگوید بالای چشمت ابروست باید تاوان سنگین آن را بپردازد و نکته جالب این جاست که این حریم شکنی ها را در روز روشن و با افتخار انجام می دهند؛ کاری که شاید در بدوی ترین جوامع توسط متوحش ترین انسان ها صورت نپذیرد و تا به حال در تاریخی ثبت و ضبط نشده است که شکستن حریم علم ودانش و ضرب و شتم آموزگاران از افتخارات قوم و قبیله ای بوده باشد.
هنوز چند ماهی از سال تحصیلی جدیدنمی گذرد که دو اتفاق مشابه ,جامعه فرهنگی و دانشگاهی بافق را دوباره در بهت و حیرت فرومی برد.
چندهفته پیش عده ای برای ادب کردن و ضرب و شتم یکی از استادان دانشگاه آزاد وارد دانشگاه می شوند و قصد زدن وی را می کنند که خوشبختانه موفق به این کار نمی شوند ولی استاد دانشگاه دچار عارضه قلبی می شود وبه بیمارستان منتقل می شود ونمونه مشابه آن هم چند روز گذشته در یکی از مدارس بافق روی داد که پدر و برادر بزرگتر دانش آموزی وارد مدرسه می شوند و معلم فرزندشان را مورد ضرب و شتم قرار می دهند.
تصورکنیدفردی بدون هیچ ترس و واهمه و با سربلندی وارد مدرسه شود و معلم یا مدیری را مورد ضرب و شتم قرار دهد و آن را افتخاری برای خود و قبیله خود به حساب آوردوعمل خود را مجرمانه نداند بلکه خود را محق هم بپندارد.
این منطق از کجا نشات گرفته است؟چگونه شهری با این قدمت فرهنگی و تاریخی و داشتن مردمانی نیک و مهمان نواز و صلح طلب ,فرزندانی این چنین خشونت طلب و بی قانون را در خود می پرورد؟
شاید عده ای از دوستان معتقد باشند که نباید چنین اقدامات غیر متمدنانه را علنی کرد ولی به گمان من تجربه نشان داده است که پنهان کردن و یا کوچک جلوه دادن یک واقعیت تلخ از آنچه واقعا هست، شاید به طور موقت جامعه را بی‌خبر و یا آرام نگه دارد اما مسلما دمل چرکین این وقایع بعد از مدت کوتاهی با ابعاد سهمگین‌تر و فاجعه‌بارتری از جای دیگر سر باز میکند و قربانیان بیشتری می‌گیرد.
سوالی که باید پرسیده شود این است که ریشه این خشونت ها را در کجا باید جستجو کرد ؟ آیا مشکلات فرهنگی و واپس گرایی قومی و قبیلگی افراد را وادار می کند تا دست به چنین خشونت هایی بزنند؟ یا این که ضعف قانون و کوتاهی مسئولان مربوطه است که افراد را روز به روز جسورتر و گستاخ تر می کند؟
اگر چندی قبل پدری،سیلی به گوش مدیر مدرسه ای نواخت و امروز استاد دانشگاهی تهدید می شود، فردا باید انتظار چه حادثه و مصیبت دیگری را داشته باشیم؟ چرا باید فقط منتظر سنگین‌تر شدن جنایات باشیم؟
مردم انتظار دارند همان طور که سارقان و قاتلان در محل ارتکاب جرم به سزای عمل ننگین خود می رسند با چنین افرادی نیز برخورد مشابه صورت گیرد تا حداقل اگر ارزش علم فراتر از ثروت به نظر نرسد کمتر از آن نباشد.
دکتر حسین ارجمند
بازدید: ۱۴۰
مردم انتظار دارند همان طور که سارقان و قاتلان در محل ارتکاب جرم به سزای عمل ننگین خود می رسند با چنین افرادی نیز برخورد مشابه صورت گیرد تا حداقل اگر ارزش علم فراتر از ثروت به نظر نرسد کمتر از آن نباشد.
…………
آقای دکتر ! مگه شما نماینده ی مردمی ؟؟؟
مگه صندوق رای گذاشتی که این حرف را می زنی ؟؟؟
وقتی خود معلمان احترام خود را نگه نمی دارند نباید انتظار داشت افراد دیگر به آنها احترام بگزارند .
من خودم هیچ دل خوشی از معلمان ندارم چون جز بدی از آنها چیزی ندیدم . پس اگر قرار است مدرسه محلی شود برای مجازات کسانی که معلمان را می زنند ، همین مدرسه باید محلی گردد برای مجازات معلمانی که دانش آموزان را تنبیه می کنند . اقدام باید دو طرف باشد .
افرادی که از بیرون می آیند و معلمان را می زنند خیلی کم هستند اکثرا دانش آموزان هستند که معلمان را می زنند ، پس درخواست شما اعلان جنگی است بین دانش آموزان و معلمان .
شماها فقط قصد دارید جو سازی و مظلوم نمایی کنید . وقتی اعتصاب کردید و کارتان به جایی نرسید الان می خواهید تلافی و عقده ی خود را سر ولی یک دانش آموز دربیارید .
دراز کردن یک فرد عادی کاری نداره ، زور شما معلمان فقط در همین حد است . با کله گنده ها جرات درافتادن ندارید .
معلمانی را می شناسم که می آیند اینجا و با نام مستعار نظر می دهند که بی احترامی دانش آموزان به خاطر این است که پدرهایشان حقوق بالا از سنگ آهن می گیرند .
ببنید معلمان از کجا می سوزند .
مگه در اعتصاب سنگ آهن معلمان در کنار کارگران بودند ؟؟؟
معلمانی که سنگین ترین چیزی که در دست می گیرند یک خودکار است ، امروز می آیند و طلب کار هم هستند . شما بروید حق خود را از حکومت بگیرید (که نتوانستید )چکار کارگر بدبخت دارید ؟
من نه بنده ی معلمان بودم و نه معلمان حقی بر کردن من دارند . خلاصه اینکه پولش را گرفتند . مثل همه ی معلمان دنیا .
مگه آمریکایی ها ، فرانسویها ، انگلیسی ها و … مدرسه و معلم را مقدس می دانند . امروز در جامعه ی ما مقدسات دسته اول رنگ باخته ، اینکه یک تقدس ساختگی مرتبه چندم است .
آقایون خبرنگار بهتره به جای هوچیگری و یک طرف به قاضی رفتن بروید با ولی دانش آموزی که معلم را زده نیز مصاحبه کنید .